به گزارش فناوری فرهنگی، در مطلب «قهرمانان کتابهای پینمای مصری» با ندیم دملوجی، پژوهشگری که به دنبال آثار پینما در کشورهای عربی همچون مصر بود آشنا شدیم. وی پس جستجوهای فراوان و تکمیل تحقیقاتش، نمایشگاهی از آثار منتخب پینماهایی که در کشورهای عربی منتشر شده بودند برپا کرد. دملوجی در رابطه با این نمایشگاه و تأثیرش بر آیندهی هنر پینما در خاورمیانه نکات جالب توجهی مطرح میکند. شاید بارزترین هدف این پژوهشگر از چنین اقدامی در نیاز جهان عرب باشد به ابرقهرمانانی که بتوانند خاورمیانه را از خلال سالها جنگ و ناامنی محافظت کنند؛ حتی اگر قرار باشد تنها هیبتی خیالی از یک ابرقهرمان در اذهان مردم این منطقه شکل بگیرد.
مدتها بود که جهان عرب به یک ابرقهرمان نیاز داشت، و نبیل فوزی[۱] [نام عربیِ سوپرمن – م]، تنها بازماندهی سیارهی کریپتون[۲]، بازار پینمای خاورمیانهی دههی ۶۰ را با سرعت افسانهایش از آن خود کرده بود.
نسخهی عربی پینمایِ این ابرقهرمان – که در سایر نقاط جهان با نام کلارک کنت[۳] و یا همان سوپرمن شناخته میشود – اولین بار در سال ۱۹۳۸ و توسط شرکت پینماهای دی سی[۴] منتشر شد. او به زبان عربی حرف میزد، با راندا[۵] (لوئیس لین[۶]) رابطهای عاشقانه داشت و برای بهتر شدن جهان با شیطان مبارزه میکرد.
سایر ابرقهرمانان مانند صبحی[۷] و زخور[۸] (یا بتمن[۹] و رابین[۱۰]) هم به او پیوستند. سوپرمن در نسخهی عراقی مربوط به دههی ۱۹۸۰، از این هم عربیتر شد و میتوان این ابرقهرمان را با سبیل و طرحی مانند فانوس[۱۱] بر روی سینهاش مشاهده نمود. اما چندین دهه قبل از عربی کردن شخصیتهای مشهور پینما، جمیل[۱۲] و سگ او فرفور[۱۳] در این عرصه حضور داشتند.
خوانندگان عرب زبان در پینمای الاولاد[۱۴] (پسران)، اولین پینمای سریالی جهان عرب که در سال ۱۹۲۳ در مصر منتشر میشد، ماجراجوییهای جمیل – که کلاه نمدیِ مخروط بریدهی[۱۵] مربوط به دوران عثمانی با منگولهای در نوک آن را بر سر داشت – و دوستانش (که برخی از آنها دستار به سر کرده بوده و یک گربه داشتند) را دنبال میکردند.
ندیم دملوجی[۱۶]، یک محقق در زمینهی پینماهای عربی، عنوان کرد: «باید تأکید کنم که تاریخ شروع به چاپ اثر فوق نه تنها برای منطقهی خاورمیانه بسیار زود بود، بلکه در آن زمان در سرتاسر دنیا هم پینماها واقعاً در دوران نوزادی خود به سر میبردند.»
وی افزود: «این مجلهی کامل پینمای عربی ویژهی کودکان، هفت سال پیش از شروع به کار هرژه[۱۷] برای خلق اثر تنتن[۱۸] منتشر میشده است.»
پینمای الاولاد که تا سال ۱۹۳۲ توسط شرکت داراللطایف المصوره[۱۹] به صورت هفتگی منتشر میشد مملو از طراحیهای خلاقانه و اصیل بود. این پینما به همراه دهها اثر دیگر، مانند مجلهی پینمای منتشر شده در ابوظبی با نام ماجد[۲۰] (منتشر شده توسط شرکت رسانهی ابوظبی[۲۱] که مالک اثر ملی[۲۲] هم هست)، در نمایشگاهی تحت عنوان پینماهای عربی: ۹۰ سال با فرهنگ تصویری محبوب[۲۳] به نمایش درآمدند.
این نمایشگاه، که گفته میشد اولین رویداد در نوع خود در ایالات متحده است، در دانشگاه براون[۲۴]، واقع در پراویدنس[۲۵] جزیرهی رود[۲۶]، بر پا شد. این نمایشگاه در طول سال به سایر دانشگاههای ایالات متحده و فضاهای گالریها هم منتقل شد.
آقای دملوجی، که یک آمریکایی عرب است، به همراه خواهرش مونا[۲۷] – که یک پژوهشگر در مقطع دکترای کالج ویتون[۲۸] در زمینهی فرهنگ تصویری است – ایدهپرداز و مسئول این نمایشگاه هستند. در نمایشگاه فوق، ۳۴ طرح جلد و قاب، از پینمای الاولاد گرفته تا شخصیتهای اصلی از جهان عرب، و همچنین پینماهای اقتباسیِ عربی شده از اروپا و ایالات متحده مانند میکی موس[۲۹] (که در لباسهای سنتی عربی و دشداشه و چفیهی عربی[۳۰] طراحی شدهاند) و هَمّام[۳۱] (که در سایر نقاط جهان با نام تنتن شناخته میشود) به نمایش گذاشته شدند.
آقای دملوجی مطرح نمود که: «پینمای الاولاد برای من نمادی از مفهوم کل آثار این نمایشگاه است. در اینجا، ما ارائهی منحصربهفردی از یک کاراکتر عرب شوخ و بازیگوش داریم که ورای آثار دیگر است. در شرایطی که سایر بخشهای این نمایشگاه به نحوهی ترجمهی آثار پینمای اروپایی و آمریکایی توسط ناشران در سالهای بعد از دههی ۴۰ میلادی اختصاص دارند، از نظر من نقطهی قوت این نمایشگاه این است که ما اثری اصل در اختیار داریم که مدتها قبل از بسیاری از آثار پینمای غربی – که نهایتاً به عربی ترجمه شدهاند – تولید شده است.»
این نمایشگاه برای برجسته کردن سه جنبهی پینماها در کشورهای عربی برپا گشته است. این سه جنبه شامل پینماهای اصیل، پینماهای اقتباسی و پینماهای امروزی هستند. از بین این سه گروه، دو تای اول اساساً برای مخاطبین جوان طراحی شدهاند؛ ولی کارهای اخیر نویسندگان و هنرمندان پی نمای لبنانی با مضامین مختلف و برای مخاطب بزرگسال است. یکی از اهداف پشت پردهی برگزاری چنین نمایشگاهی ایجاد ارتباط و تسهیل درک بین فرهنگهای مختلف از طریق علاقهی مشترکشان یعنی پینماست.
مونا طی سالیان متمادی مشغول ارتباطگیری با هنرمندان، محققین و فیلمسازانی از کشورهای مختلف خاورمیانه و دعوت از آنها برای حضور در دانشگاههای آمریکایی بوده است. او گفت: «در شرایط فعلیِ سیاسی و رسانهای دنیا، در دسترس بودنِ داستانپردازیهایی که تنوع استعدادها و جنبههای فکری بیان شده از طریق هنر در جهان عرب را برجسته ساخته، برای دانشجویان، اعضای هیأت علمی و دیگر دانشگاهیان بسیار حیاتی است.»
مونا ادامه داد: «پینماها قالب هنری محبوبیاند که خوانندگان مشتاق، تصویرگرها و داستانسراهای سراسر دنیا، و به خصوص خاورمیانه، عاشق آنها هستند.»
او با نقل قول از منتقد ادبی فرهیخته و پیشروی فقید، ادوارد دبلیو ساید[۳۲]، گفت: «به نظر میرسد که کتابهای پینما در تمام زبانها و فرهنگها، از شرق گرفته تا غرب، حضور پررنگی داشته باشند… همهی آنها به سادگی قابل خواندن، دست به دست چرخیدن، کلکسیون شدن و حتی راحت دور انداخته شدن هستند.»
وی افزود: «با این حال، تاریخچهی پینماهای کشورهای عربی هنوز هم به خوبی مستند نشده است.»
نمایشگاه با الهام از کارهای ندیم دملوجی، برادر مونا، در زمینهی پینماها، که شامل سفر به دنبال ردپاهای تنتن هم بوده، بر مبنای تحقیقات او و همچنین مجموعههای گستردهای از طرحهای روی جلد و نسخههایی که او و همکارانش در انجمن مستقل پینماهای سواف در دانشگاه آمریکایی بیروت[۳۳] جمعآوری کردهاند، راهاندازی شده است.
مونا گفت: «هر یک از پینماهای به نمایش درآمده در این نمایشگاه، نکتهی ویژهای در مورد بافت فرهنگی و شرایط سیاسیای که در آن تولید شدهاند را به ما منتقل میکنند. حال این پیام خواه از طریق طراحی لباس میکی موس به شکل یک سرباز و یا یک فلسطینی باشد، یا طرح جلد پینمای سمندل[۳۴] توسط لینا مرحج[۳۵]، که طرحی از انرژی و تخیل بارز زنانِ صف اول قیامهای عربی در سالهای اخیر را به تصویر میکشد. تکتک این آثار جواهرند.»
خوانندگان خردسال در کشور امارات متحدهی عربی پینماهای یکسانی نسبت به سایر کودکان عرب در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا خوانده و با آنها بزرگ میشوند. آقای دملوجی گفت: «از آغاز دههی ۱۹۵۰ میلادی، هر چیزی که در بیروت و قاهره تولید شده، مانند سندباد[۳۶]، سمیر[۳۷] و بساط الریح[۳۸]، برای کودکان اماراتی هم منتشر شده است؛ و این خاطرنشان میسازد که بسیاری از پینماهای اصلی تولید شده در این منطقه، برای خلق یک تجربهی عربی مشترک هدفگذاری شده بودند.»
امارات متحدهی عربی از سال ۱۹۷۹ میلادی و با خلق اثر ماجد، وارد کار انتشار پینماها شد. دملوجی گفت: «اثر ماجد توسط احمد عمر[۳۹]، یک هنرمند مصری که در امارات متحدهی عربی زندگی میکرد، پایهریزی شد و طراح بیبدیل، احمد حجازی[۴۰]، بخش عمدهی تصاویر را ترسیم نمود. سبک طرحهای حجازی بسیار خاص و نمادین است. او در تولید بسیاری از پینماهای عربی مشارکت داشت. حجازی در اواخر دههی ۶۰ و اوایل دههی ۷۰ میلادی کار طراحی را خود برای اثر سمیر آغاز نمود. وی همچنین شخصیتهای پینمای تنابله السیبیان[۴۱] (پسران تنبل) را خلق کرده است.»
دملوجی گفت: «بسیاری از کارهایی که برای این نمایشگاه انتخاب کرده است با موضوعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سر و کار داشتند؛ و ماجد هم از این نظر فرقی با سایر آثار نداشت.» در نمایشگاه، صفحاتی از ماجد به نمایش گذاشته شده بودند که یکی از شخصیتهای محبوب آن یعنی زکیه[۴۲] (باهوش) – یک دختر دانشآموز خوشفکر که برای گروهی از دانشآموزان تاریخ تدریس میکند – را نشان میدادند.
آقای دملوجی گفت: «در این قابها شما میتوانید زکیه را در حال بازخوانی داستان قتلعام مردم یک روستای فلسطینی تحت اشغال اسرائیل ببینید. تصویرهای ارائه شده نه خشن، که آگاهی بخش و احساسی هستند.»
اولین نسخهی اثر ماجد در تاریخ ۲۸ فوریهی ۱۹۷۹ منتشر شد. این کار جزئی از یک پروژهی رسانهایِ محلی و عربگرایانهی عظیم بود که به دستور شیخ زاید[۴۳]، بنیانگزار کشور امارات متحدهی عربی، آغاز شده بود. عنوان مجله و نام شخصیت اصلی آن، از احمد بن ماجد[۴۴]، دریانورد مشهور عرب که در اوایل قرن پانزدهم میلادی زندگی میکرد، اقتباس شده بود.
بخش بزرگی از نمایشگاه را به تنتن اختصاص داده بودند. دملوجی افزود: «تنتن تقریباً در تمامی مجلات پینمای این منطقه ظاهر شدهاست؛ از کَتکٌت[۴۵] در سال ۱۹۴۶ میلادی گرفته تا سندباد در سال ۱۹۶۰، سمیر در طول دههی ۱۹۶۰ میلای، بساط الریح در سال ۱۹۶۴ و در نهایت ترجمهی کامل همهی آلبومهایش در دههی ۱۹۷۰ میلادی توسط انتشارات دارالمعروف[۴۶] مصر.»
در شرایطی که مدتها از توقف انتشار بسیاری از پینماهای اصلی عربی گذشته، نسخههای اصلی این آثار را باید در میان کلکسیونهای مجموعهداران یافت.
تعداد چندانی از پینماها شانس بقا و تداوم و یا حتی احیا را مثل ماجد – که نسخههای تازهی آن به لطف حضور نسل جدیدی از هنرمندان و نویسندگان تقریباً هر ساله منتشر میشوند – نیافتهاند.
آقای دملوجی گفت: «پینما به عنوان یک شیوهی هنری نمرده، بلکه به اشکال متفاوتی تغییر کرده است. امروزه پینماهای زیادی با هدف خوانندگان بزرگسال منتشر میشوند و تکنیکهای بسیار متنوعتری نیز ابداع شدهاند. آنچه تغییر کرده، حمایت نهادهاست. پینماهایی مانند سندباد و ماجد تنها به دلیل برخورداری از حمایتهای مستقیم دولتی بود که توانستند در چشمانداز سیاستگذاریهای دنیای نشر، جای پای خود را محکم کنند. امروزه تقریباً همهی کارهای هنرمندان این آثار به صورت مستقل تولید میشوند.»
برپاکنندگان چنین نمایشگاههایی امید این را دارند که علاوه بر زنده نگه داشتن خاطرات گذشته، مجموعههایی کاملاً بکر از پینماها و ابرقهرمانان جدید را به منصهی ظهور برسانند. در منطقهای مملو از تضادها و درگیریها [اشاره به جهان عرب – م]، همیشه به حضور قهرمانان جدید نیاز هست.
منبع: خانه پی نمای ایران