به گزارش فناوری فرهنگی، تا چند سال پیش وقتی صحبت از اثر فضای مجازی و سایتهای استارتآپی روی کسب و کار و تشکلها میشد بسیاری از کارشناسان اثر آنها را بسیار محدود برآورد میکردند اما سال 95 نشان داد که نقشپذیری کسب و کارهای سنتی از روشهای مدرن و الکترونیکی غیرقابل اجتناب است و این اتفاقات به زودی روی بسیاری از بخشهای اقتصاد ایران اثر میگذارد. یک سال قبل از بسیاری از کارشناسان در زمینه اثرپذیری تشکلها از نرمافزارهای جدید، فضای مجازی و به صورت کلی فضای جدیدی که استارتآپها ایجاد کردهاند، سوال پرسیده شد و جواب پیشروترین آنها نیز این بود که تمام اینها در حد ابزاری برای تشکلها باقی میماند. با هرچه به پایان سال نزدیک شدیم، جوابها تغییر کرد. تنها یک استارتآپ مانند اسنپ کافی بود که یک تشکل صنفی کاملا دچار تغییر و تحول شود. این موضوعی بود که مسوولان تشکلی به خوبی متوجه شدند که در زمان کوتاهی به همه تشکلها سرایت خواهد کرد. امروز دیگر استارتآپها و فضای مجازی در حد یک ابزار نیست بلکه به نظر میرسد، قاعده بازی در حال تغییر است.
تغییر قوانین بازی
چند سالی است که شبکههای مجازی دارای نقش پررنگی در زندگی روزمره ما شده است. زمانی بود که همه ارتباطات از طریق جلسات برگزار میشد و جلساتی مانند کمیسیونها، محلی برای گرفتن جدیدترین اخبار در حوزههای مختلف اقتصاد بود. امروز اما بسیاری از این گفتوگوها در فضای مجازی برگزار میشود. تقریبا همه تشکلهای فعال اقتصادی کشور دارای گروههای مختلف تلگرامی، وایبری و شبکههای دیگر مجازی و اجتماعی هستند. بسیاری از مباحث در همین شبکههای مجازی برگزار میشود و حتی شاهد رایگیری در این فضاها هستیم. اگر تا یک سال قبل این موضوع بسیار مهم به نظر میرسید اما امروز همه فعالان پذیرفتهاند این حداقل تغییری است که در طول زمان رخ میدهد.
استارتآپها به سرعت در حال تغییر در ساختار بازارهای قدیمی ایران هستند و تغییر در این بازارها به زودی باعث تغییر در تشکلهای مربوط به این بازارها میشود. از عمر استارتآپها در ایران چند سال بیشتر نمیگذارد. اوایل توجه چندانی به این کسبوکارها نمیشد که شاید علتش ابهام در موفقیت و استقبال مشتریان از آنها بوده است. اما حالا که موفقیت آنها امری غیرقابل انکار است، انتقادات متعددی از سوی کسبوکارهای سنتی مطرح شده و در مواردی حتی فعالیت این نرمافزارها غیرقانونی خوانده شده است. استارتآپها و کسب و کارهای نوین اگرچه دیرهنگام، اما به هرحال وارد بازار ایران شدند و در مدت کوتاهی موفق شدند سهم مناسبی از بازار را در اختیار بگیرند. از آنجاییکه برای سالهای طولانی اقتصاد بازار ایران رقیبی جدی نداشته است، سرخوش از یکهتازی، خود را در مقام متولی بازار میدید و نه تنها برای مصرفکننده که تامینکنندهها اعم از تولیدکننده و واردکننده و حتی دولت چارهیی جز تمکین از خواست ایشان نداشتند.
تعیین تکلیف برای مصرفکننده، شرطگذاری برای تامینکننده و در نهایت مقاومت در برابر قانون صفات بارز بازاری است که سالها بر مرکب سنتهای خود یکهتازی کرده است.
اما گویی روزگار نفوذناپذیری قلمرو بازار سنتی به سرآمده و اینبار مدعی جدید نه هایپرهای معظم هستند و نه سرمایهگذاران داخلی و خارجی، بازار سنتی اینبار با رقیبی قدرتمند اما نامریی روبهرو است، اندیشههایی که سالها باور نان بازو خوردن را نقض کرده و به جای بازو، از عقل، خرد و دانش برای فعالیت اقتصادی استفاده میکنند. در یک بررسی اجمالی تعداد استارتآپها یا کسب و کارهای نوین شناخته شده تعدادشان به سختی از تعداد انگشتان دو دست گذرکند، اما همین تعداد اندک به گونهیی از بازار سهم گرفتهاند که موجبات نگرانی بازار سنتی را فراهم آوردهاند. حال تغییر در بازار سنتی محل تعیین قواعد این بازارها که تشکلها هستند را تحت تاثیر قرار میدهد.
حل مشکل تشکلهای مصرفکنندگان
هر زمان صحبت از نقش شبکههای اجتماعی در تشکلها میشود همه فکرها به سمت کارکرد وبسایتها میرود. به زبان سادهتر بسیاری فکر میکنند، شبکههای اجتماعی جایگزین مناسب وبسایتها در دنیای امروز شدهاند در حالی که این موضوع تقریبا اشتباه است. شبکههای اجتماعی ارتباطی میان اعضاست در حالی که وبسایت ارتباطی میان عضو و مسوولان تشکل است. اما سالها قبل از آنکه وبسایتها وظیفه اطلاعرسانی میان اعضای تشکل و مسوولان آن را ایفا کند، برنامههای تلویزیونی این نقش را ایفا میکرد. تشکلهای مصرفکنندگان نخستین گروهی بودند که به استفاده از این پتانسیل پی بردند. مشکل تشکلهای مصرفکنندگان این بود که اعضای زیادی داشتند که عملا امکان ارتباط با همه آنها و جمع شدن آنها وجود نداشت. به همین دلیل فرهنگ استفاده از تلویزیون توانست در بسیاری از کشورها این نقیصه را رفع کند. تشکلهای مصرفکننده برنامههای مشخصی برای اعضای خود داشتند.
این برنامهها به معرفی محصولات مورد استفاده مردم و نظرات آنها میپرداخت. همچنین برای دوسویه شدن روابط از گروهی از مردم دعوت میشد که در برنامه به عنوان میهمان حضور داشته باشند و ارتباطات تلفنی نیز در برنامه برقرار بود. هرچند که این کار برای ما بسیار ساده و معمول است اما در زمان خود انقلابی در مورد مصرفکنندگان بود. مصرفکنندگان بر اساس همین برنامهها اقدام به تحریم یک کالا میکردند و این کار باعث تغییر در وضعیت تولید میشد.
در دهه 70 دو تجربه صنایع لوازم بهداشتی در آلمان غربی، تحریم مواد لبنی در انگلستان و مباحثی که در خودروسازی ایالات متحده رخ داد همگی تجربیات موفق همین تشکلهای طرف مصرف بود. شاید شبکههای اجتماعی که امروز به شکل کمپینی خود را در اقتصاد به نمایش میگذارند بیش از آنکه جایگزین وبسایتها باشند از میراث همین تجربهها استفاده میکنند.
ویژگی خاص تشکلهای طرف مصرف باعث شده است که بسیاری پیشبینی کنند که نخستین تشکلهای مجازی نه در اتاقهای بازرگانی یا تشکلهای تولیدی بلکه در تشکلهای مصرفکنندگان نمود پیدا کند.
در ایران نیز هر از گاهی شاهد کمپینهای اجتماعی-اقتصادی هستیم. استفاده از هشتکهای توییتری و تبدیل کردن یک موضوع به ترند عملا این امکان را ایجاد کرده است علاوه بر یکصدا شدن افراد با عقایدی نزدیک به هم همدیگر را پیدا کنند. طولی نخواهد کشید که همین افراد پایه نخستین تشکلهای مجازی در بخش حمایت از مصرفکنندگان را خواهند گذاشت. با توجه به اثری که استارتآپها در تامین حقوق مصرفکننده چه از نظر افزایش کیفیت خدمات و چه کاهش قیمت میدهند در آینده نزدیک بسیاری از تشکلهای مصرفکنندگان از طریق همین استارتآپها شکل خواهد گرفت.
هرچند که هنوز زیرساختهای قانونی این موضوع در کشور فراهم نیست اما به نظر میرسد، تشکلهای مجازی بسیار زودتر از زمان مورد انتظار خود جای خود را در اقتصادها باز خواهند کرد. ایجاد تشکلهای مجازی در بخش مصرفکنندگان طبیعتا سنگ بنای ایجاد تشکلهای دیگر در سایر بخشها خواهد شد. تشکلهای بخش خصوصی دیگر مانند اتاق بازرگانی و اصولا اتاقهای سه گانه، تشکلهای ملی و تمام نهادهایی که با هزینههای بالا امروز به تلاش برای اجرای حداقلی فعالیتهای تشکلی میپردازند زمانی که مشاهده کنند تشکلهای دیگری با هزینه اندک اقدام به فعالیتی گستردهتر میکنند، طبیعتا مجبورند خود را با شرایط روز وفق دهند و به زودی شاهد خواهیم بود که قاعده بازی به تشکلهای مجازی در کنار نهادهای واقعی کوچک و کارآ تغییر کند.
جایگزینی نقش تشکلهای نسل دوم با شبکههای اجتماعی
اما اگر مساله از زاویه بالاتری نگاه شود، متوجه احتمال تغییرات دیگری در ساختار تشکلها به وسیله این ابزارهای مجازی میشویم. تشکلهای نسل اول، تشکلهایی با وظایفی همچون ایجاد ارتباط میان اعضا درون تشکلی، حمایت از اعضا و افزایش قدرت چانهزنی و لابی میان تشکلها بود اما این نقش به مرور افزایش یافت. در اوائل قرن بیستم میلادی و همگام با توسعه هرچه بیشتر تشکلهای کشورهای توسعه یافته، رویکرد حاکمیت محور و غفلت از پتانسیلهای جمعی منسوخ و ماموریت و رسالت جدیدی در تشکلها تعریف شد، لذا تشکلهای نسل دوم به سمت عضو محوری، ایجاد ارتباط بین اعضا، خلق شبکههای کسب و کار و برقراری رابطه با فعالان اقتصادی کشورهای دیگر متمایل شدند و این هم افزایی رونق بیشتر کسب و کار را در پی داشت. در 30سال گذشته تشکلهای اقتصادی وظایف ویژهیی برای خود تعریف کردهاند و خوشبختانه افزایش سطح توسعهیافتگی در کشورهای مختلف باعث ارتقای تفکر و دانش مدیریتی شده است و بر همین اساس تشکلها به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند نسبت به بهبود وضعیت جامعه از دریچه اقتصاد، حقوق بشر، فقر، محیط زیست، ایجاد ارتباطات گسترده با سایر سازمانهای غیردولتی و جهانی، صندوق بینالمللی پول و… متعهد شوند و در پی این دیدگاه تشکلهای نسل سوم با تفکر جامعه محوری به مرحله ظهور رسیدند.
با این وجود هنوز میزان اثرگذاری این ابزارهای جدید بر تشکلهای سنتی مشخص نیست.هماکنون در جهان امکان شکلگیری شبکههای همکاری مجازی میان فعالان اقتصادی کاملا فراهم است. این موضوع در بخشهایی که اطلاعات اهمیت بیشتری و نقش روشنتری دارد مانند بازار سرمایه بیشتر دیده میشود و بر همین اساس فرومهای تخصصی نقش پررنگی در عرصه اقتصاد ایفا میکنند.
اگر قبول کنیم که روال حرکت تشکلها به سمت تشکلهای نسل دوم و سوم است طبیعتا در آینده نه چندان دور این فرومها میتوانند بخش مهمی از وظایف تشکلی را ایفا کنند. اما مشکل برنامهریزی تشکلی امروز ماست. اگر دیدی درست از وضعیت آینده تشکلها نداشته باشیم بسیاری از سرمایهگذاریهای امروزی بلااستفاده خواهد ماند
منبع: اقتصادخلاق