به گزارش فناوری فرهنگی، کریستوفر پوکاریر، استاد دانشگاه واسدا ژاپن در یک سخنرانی در کنفرانس «Nichibunken Sydney Symposium» که در توکیو برگزار شد، به مسئله پیامدهای صادرات محصولات فرهنگی ژاپن بر مطالعات ژاپن شناسی، پرداخته است.
رایزنی فرهنگی ایران در ژاپن، این سخنرانی را ترجمه و آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است.
لازم به ذکر است متن پیاده شده اصلی را میتوانید اینجا ملاحظه کنید. متن ترجمه شده در زیر از نظر مخاطبان میگذرد:
آسو تارو (Aso Taro)، وزیر امور خارجه ژاپن، در سخنرانی خود خطاب به فعالان حوزه تأمین محتوای رسانههای دیجیتال در آوریل ۲۰۰۶ بر نقش این وزارتخانه در برندسازی نام کشور، تأکید کرد و گفت: یکی از مؤلفههای دیپلماسی این است که تصویری درست از کشور در جهان ارائه کنیم. امروزه دیگر نمیتوان فقط به فعالیتها و اقدامات دیپلماتها بسنده کرد. ما باید از طیف گستردهای از انسانهایی که در حوزه فرهنگ ژاپن فعالیت میکنند، کمک بگیریم. بنابراین، امروز از شما دعوت میکنم برای ترویج «برند» ژاپن به ما بپیوندید.
تأکید یک مقام رسمی بر نقش رسانه و برنامههای رسانهای در افزایش نفوذ و تأثیرگذاری یک کشور در خارج، پس از آن صورت میگیرد که در سالهای گذشته مقامات رسمی دولتی و بخش خصوصی بر اهمیت صادرات محصولات رسانهای و فرهنگی در رونق اقتصادی ژاپن اذعان کرده بودند. «وزارت اقتصاد، بازرگانی و صنعت» و «فدراسیون بازرگانی ژاپن» تاکنون بارها بر اهمیت روزافزون صادرات کالاهای فرهنگی به خارج از کشور و نقش جانبی آنها بر رونق دیگر صنایع و نهادها در ژاپن تأکید کردهاند.
این دیدگاههای بخش دولتی و خصوصی، چالشهایی را برای پژوهشگران حوزه مطالعات ژاپن درخصوص تبیین آنها ایجاد کرده است زیرا گفتمان آنها (مقامات بخش دولتی و خصوصی) برگرفته از حوزه اقتصاد و تجارت است. در این مقاله ابتدا موضوع صدور محصولات فرهنگی باتوجه به «قدرت رقابت» و مسائل مربوط به آن توضیح داده خواهد شد. سپس مزایای جانبی این صادرات و موضوع «قدرت نرم» بیان میشود. سرانجام اینکه برخی از حوزههای مطالعاتی و تحقیقاتی درخصوص صادرات کالاهای فرهنگی ژاپن به خارج از کشور تبیین خواهد شد.
صادرات کالاهای فرهنگی و قدرت رقابت
صنعت تأمین محتوای رسانهها بهعنوان یکی از عوامل احیای قدرت رقابت کشور مورد تقدیر قرار گرفته زیرا قدرت رقابت ژاپن در عرصه اقتصاد جهانی در سالهای اخیر کاهش یافته است. مجله معتبر اقتصادی تویوکیزای نتایج یافتههای مؤسسه تحقیقاتی ماروبنی را منتشر کرده است. براساس این یافتهها درحالیکه از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲ یعنی به مدت یک دهه مجموع صادرات ژاپن فقط ۲۱ درصد افزایش داشته است، صادرات محصولات فرهنگی در این مدت سهبرابر شده است. سپتامبر ۲۰۰۳ در هفتهنامه «آئهرا» از گروه رسانهای آساهی شینبون، مقالهای باعنوان «شکاف کامل قدرت بین آمریکا و ژاپن» منتشر شد که در آن به تنزل ژاپن در «رتبهبندی جهانی رقابتپذیری» اشاره شده بود ولی درعین حال صادرات کالاهای فرهنگی آن افزایش یافته بود. «مؤسسه بینالمللی مدیریت توسعه» که مقر آن در سوئیس است، در پنجسال منتهی به ۱۹۹۳، ژاپن را در رتبه نخست فهرست خود قرار داد و سال پس از آن ایالات متحده رتبه نخست را به دست آورد. جایگاه ژاپن در این فهرست (IMD) در سال ۲۰۰۲ به رتبه سیام تنزل پیدا کرد که بسیار مورد توجه رسانهها قرار گرفت و به نگرانیها درباره چشمانداز اقتصادی این کشور را در جامعه دامن زد. «نشریه تویوکیزای» سرمقاله ماه آگوست خود را به وضعیت «تجارت نرم» ژاپن اختصاص داد. نویسنده با استناد به جدول رتبهبندی IMD سال ۲۰۰۲، اعلام کرد اگرچه ژاپن در بخش تولیدات صنعتی قدرت رقابتی خود را از دست داده ولی محصولات فرهنگی آن مورد توجه جهانیان قرار گرفته است.
نگرانی درباره کاهش قدرت اقتصادی ژاپن در این کشور بهصورت گستردهای وجود دارد و در اسناد و مدارک دستگاههای دولتی و توصیههای نهادهای تخصصی به وضوح مشاهده میشود. این نهادها پیشنهادهایی برای اصلاح ساختار مدیریتی شرکتها و نظام آموزشی کشور ارائه کردهاند. دانشگاهیان ژاپنی و خارجی نیز به این موضوع توجه کردهاند که از جمله آنها میتوان به پورتر، تاکهئوچی و ساکاکیبارا اشاره کرد که در سال ۱۹۹۹ میلادی اثری مشترک باعنوان «آیا ژاپن میتواند رقابت کند؟» منتشر کردند. البته مایکل پورتر در سال ۱۹۹۸ کتاب دیگری درباره «مزیتهای رقابتی کشورها» منتشر کرده بود که تأثیر زیادی بر چگونگی مواجهه کشورها با چالشهای اقتصادی داشت و مورد توجه تحلیلگران و سیاستگذاران قرار گرفت. این سه نویسنده در اثر خود اعلام کردند که محیط اقتصادی ژاپن برای شکلگیری کسب و کارهای جدید چندان مساعد نیست و این کشور به دلیل ضعفهای موجود در نظام آموزش عالی با محدودیتهایی در حوزه منابع انسانی مواجه است. آنان وجود مشکلاتی در تجاریسازی محصولات جدید «دانش بنیان» و توسعهنیافتگی بخش خدمات را ذکر کردند. تعداد اندک شرکتهای خدماتی در خارج از کشور یکی از شواهد این ادعا معرفی شد. نویسندگان معتقد بودند ژاپن در مقایسه با آمریکا از مزایا و فرصتهای ایجاد شده به سبب «اقتصاد نوین» کمتر بهرهمند شده است. به همین دلیل تلاش برای افزایش صادرات محتوای رسانهای اقدامی برای جبران این کاستیها و کمک به رونق اقتصادی دانسته شد.
اگرچه در ژاپن و سایر کشورهای جهان درباره قدرت رقابت کشور صحبت میشود ولی باید گفت تصویر دقیقی از آن وجود ندارد. پال کراگمن، اقتصاددان برجسته، معتقد است قدرت رقابت کشور اگرچه مفهومی جذاب به نظر میرسد ولی در بیشتر موارد گمراهکننده است. قدرت رقابت درباره شرکتها مصداق دارد و برهمین اساس برای کشورها مشابهسازی شده است. اما باید گفت کشورها مانند شرکتها ورشکسته یا منحل نمیشوند. از سوی دیگر شرکتها منابع لازم برای تولید را از داخل خود تأمین نمیکنند، درحالیکه در بیشتر کشورها وضعیت به اینگونه است. اگرچه تجارت خارجی ـ واردات و صادرات ـ میتواند رفاه شهروندان یک کشور را ارتقا دهد ولی در مجموع بخش کوچکی از ارزش فعالیتهای اقتصادی آن را تشکیل میدهد (در مقایسه با ارزش تولید ناخالص ملی). کراگمن معتقد است بنابراین باید جامعه روی «تولید ملی» بهجای «رقابتپذیری ملی» تمرکز کند. مفهوم اخیر مبتنیبر درک مرکانتیلیستی نادرستی از جهان است که در آن تجارت حوزه رقابت بهشمار میرود و صادرات از ارزشی برخوردار میشود که چندان شایسته آن نیست. بنابراین باید گفت تجارت در واقع مبادلهای است که به دو طرف سود میرساند و همچون سارق نیست.
طرفه اینکه بحثهای مربوط به «قدرت رقابت کشور» در ایالات متحده در سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ مطرح شد و این تصور وجود داشت که آمریکا از لحاظ اقتصادی تحتالشعاع ژاپن قرار گرفته است. یک دهه بعد و با ظهور چین، بحثهای جدیدی درباره قدرت رقابت شرق آسیا مطرح شد. در ژاپن و کرهجنوبی این نگرانی وجود دارد که صنایع متداول از لحاظ قدرت رقابت در معرض تهدید قرار گرفتهاند و صنایع جدید بینالمللی که دارای قدرت رقابت باشند بهکندی درحال شکلگیری هستند. به نظر میرسد این نکته از چشم بسیاری از ناظران پنهان مانده است که اگرچه ژاپن در دهه گذشته رشد اقتصادی ضعیفی داشته ولی صادرات آن از وضعیت مناسبی برخوردار بوده است و شرکتهای مهم این کشور به فروش محصولات خود در خارج از کشور یا عملیات برونمرزی وابسته بودهاند. مشکلات اقتصادی ژاپن ماهیتی داخلی دارند و بنابراین مستلزم راهحلهای داخلی هستند. بانک توسعه آسیایی در گزارش سال ۲۰۰۳ اعلام کرد: تنها فایده بحث درباره افزایش قدرت رقابت در سطح ملی، مشخص کردن نقش مناسب سیاستهای دولت در ارتقای قدرت رقابت شرکتها و نشان دادن اینکه دولت چگونه میتواند موانع را از پیش پای رقابتپذیری شرکتها بردارد، است.
رقابتپذیری شرکتهای رسانهای ژاپن اهمیت دارد، ولی نابرابری تجارت کالاهای فرهنگی، در سطح دوجانبه یا جهانی، اهمیت کمتری پیدا میکند درصورتیکه فقط ملاحظات سودانگارانه را که زیربنای ملاحظات مربوط به قدرت رقابت است، کنار بگذاریم. حوزه فرهنگ نمیتواند مجالی برای بازی، حاصل جمع صفر باشد و رقابت فرهنگی بین کشورها امر گریزناپذیری نیست. واردات محتوای رسانهای از دیگر کشورها میتواند نهادهای فرهنگی کشور پذیرنده را غنی کرده و به آنها جانی دوباره بخشد. کتابهای ژاپنی که به زبانهای خارجی ترجمه شدهاند، یکبیستم تعداد کتابهای خارجی هستند که به زبان ژاپنی ترجمه شدهاند. بااینحال نمیتوان بهدرستی نتیجه گرفت که صنایع فرهنگی ژاپن تضعیف شدهاند، تا چه رسد به اینکه بگوئیم مخاطبان ژاپنی از نظر ادبیات خارجی سختترین مخاطبان برای دسترسی هستند. نبود موازنه تجاری در یک بخش، نمیتواند به لحاظ اصولی مشکلی برای اقتصاد ایجاد کند و برهمین اساس واردکننده بودن یک کشور در حوزه محصولات فرهنگی به معنای آن نیست که این جامعه از لحاظ فرهنگی درحال زوال است.
قدرت رقابت شرکتهای رسانهای ژاپن از این جهت اهمیت دارد که اگر آنها آثار خلاقانهای تولید نکنند و سودآوری نداشته باشند، سبب زیان سهامدارن و/یا مخاطبان در ژاپن و خارج از کشور خواهند شد. قدرت رقابت، محصول عوامل درونشرکتی و محیط بیرونی است و عوامل محیطی تأثیرات زیادی بر عوامل داخلی دارد. شرایط نهادی و اجتماعی – فرهنگی و نیز ساختارهای موجود در آن صنعت، مشوقها و انگیزههایی برای اقدام و انتخاب روشها، میزان در دسترس بودن منابع انسانی، مالی و فنی را تعیین میکند. وقتی بازارها به روی تولیدکنندگان خارجی باز میشود، چه از طریق سیاستهای آزادسازی، تغییرات فناوری یا گسترش فعالیتها به فراسوی مرزها، موضوع «رقابتپذیری موقعیتی» به یکی از مسائل اصلی شرکتها تبدیل میشود. موقعیتهای رقابتی نه تنها برای بقای شرکتها اهمیت دارد، بلکه درصورت تحقق خوشههای صنعتی، به مرکزی برای نوآوری و به این ترتیب افزایش قدرت رقابتی آن منجر میشود.
اینکه ژاپن تاچه حد «قدرت رقابت مبتنیبر موقعیت مکانی» را برای صنعت رسانهای بهصورت خاص و در کل صنایع فرهنگی فراهم میکند، موضوع مورد اختلاف است و پژوهشهای بیشتری باید درباره آن انجام شود. مراکز و نهادهای مختلفی برای این پژوهشها وجود دارند که از نهادهای دولتی تا شرکت و صنایع متفاوت هستند. پژوهشگران خارجی حوزه مطالعات ژاپن که با صنایع فرهنگی ژاپن و خارج از کشور آشنایی دارند، میتوانند نقش مهمی در این زمینه ایفا کنند. در نگاه نخست زمینههایی برای این خوشبینی دیده میشود که در ژاپن شرایط مناسبی برای شرکتهای رسانهای که از قدرت رقابت مناسبی برخوردار باشند، وجود دارد. موفقیت ژاپن در دهههای گذشته در حوزه صادرات سبب شده شرکتها در بازار داخلی با رقابت گستردهای مواجه شوند زیرا مجبور بودهاند بهرهوری و نوآوری در حوزه تولیدات خود را افزایش دهند. اگرچه منتقدان حوزه رسانه به نفوذ و تأثیرگذاری «پنج شرکت بزرگ» رسانهای و انتشاراتی در ژاپن اشاره کردهاند ولی باید گفت در بیشتر کشورها، صنعت رسانه تمرکز بیشتری دارد. علاوه براین، پنج شرکت بزرگ در کنار لایههای دوم و سوم متشکل از شرکتهای تأمین محتوای رسانهای فعالیت میکنند، مضافاً اینکه در حوزه چاپ و نشر، شرکتهای انتشاراتی کوچک زیادی در این کشور وجود دارند. ژاپن در حوزه «طراحی» پیشینه و نفوذ خوبی در بازار چاپ و نشر دارد و نه تنها نشریات تخصصی، بلکه نشریات پرتیراژ بینالمللی نیز جزو مشتریان این خدمات بهشمار میروند.
اثر موجی
وزارت اقتصاد، بازرگانی و صنعت ژاپن صدور محتوای رسانهای را جزو اولویتهای خود قرار داده است زیرا معتقد است سبب بهبود وجهه خارجی ژاپن و اقبال مردم دیگر کشورها به کالاهای ژاپنی میشود که به این پدیده «اثر موجی» (Ripple effects) میگویند. نخستین اثر این است که صادرات محتوای رسانهای و فرهنگی سبب افزایش نفوذ به بازارهای هدف است. اثر دوم این است که میتوان از طریق رسانه کالاهای ژاپنی را تبلیغ و ترویج کرد. سومین اثر این است که سبب رونق گردشگری ژاپن میشود. پس از آنکه کارگردان ژاپنی ایوای شونجی فیلم خود باعنوان «نامه عاشقانه» را در شهر اوتارو در شبهجزیره هوکایدو فیلمبرداری کرد و این فیلم در سینماهای کرهجنوبی نمایش داده شد، تعداد گردشگران کرهای که از این شهر بازدید کردند، بهصورت قابل توجهی افزایش یافت. فیلمها و سریالهای تلویزیونی ژاپنی نقش مهمی در تغییر الگوهای سفر گردشگران خارجی به ژاپن داشته است.
آخرین اثر این است که رونق صادرات محتوای فرهنگی و رسانهای بهطور طبیعی سبب گسترش شناخت فرهنگ ژاپن و علاقه به این کشور میشود. آمارهای بنیاد ژاپن نشان میدهد که تعداد علاقهمندان به یادگیری زبان ژاپنی در کشورهای خارجی افزایش یافته است که یکی از دلایل اصلی آن صادرات انیمیشنهای ژاپنی و کتابهای مصور این کشور بوده است.
قدرت نرم
این مفهوم را جوزف نای، دانشمند برجسته علم روابط بینالملل و معاون وزیر دفاع آمریکا مطرح کرد. قدرت نرم در معنای اولیه آن که در دهه ۱۹۹۰ مطرح شد به این صورت بود که شخصیت بینالمللی ایالات متحده از وضعیت «قدرت سخت» امنیتی دوره جنگ سرد تغییر کرده و مبتنی بر دیگر منابع فکری قدرت است. این مفهوم مورد توجه اندیشمندان ژاپنی نیز قرار گرفته و معتقدند ژاپن میتواند به کمک آن موقعیت و جایگاه بینالمللی خود را تقویت کند. داگلاس مکگری در سال ۲۰۰۲ مقالهای باعنوان (National Cool Japan’s Gross) در نشریه فارینپالیسی نوشت که در آن به محبوبیت روزافزون غذاهای ژاپنی، طراحی، برنامههای رسانهای و مد ژاپن در دهه ۱۹۹۰ اشاره کرده بود و در پایان اینگونه نتیجهگیری نموده بود که نفوذ فرهنگی این کشور در خارج از کشور بسیار بیشتر از «اقتصاد حبابی» آن در سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰ بوده است. وزارت اقتصاد در ژاپن در تلاش برای گسترش صادرات کالاهای فرهنگی این مقاله را بسیار مورد توجه قرار داد. همچنین مقاله دیگری به قلم پیتر وانهام در نشریه فارینافرز درباره «برند کشورها» منتشر شد که مقاله بسیار مهمی بود. نویسنده در این مقاله معقتد بود کشورهایی که نام خود را بهصورت برند مطرح نکردهاند برای جلب توجه اقتصادی و سیاسی سایر کشورها وضعیت دشواری خواهند داشت. بنابراین «تصویر» و «اعتبار» یک کشور نقش مهمی در ارزش استراتژیک آن خواهد داشت. «کشورهای برند» (brand states) دارای مشخصات سیاسی و جغرافیایی هستند که در مقایسه با طنین احساسی آنها در میان مخاطبان و مصرفکنندگان جهانی، بیاهمیت مینماید. یک برند درست و واقعی میتواند از محصول عینی (خارجی) فراتر و به یکی از داراییهای شرکت تبدیل شود. این عبارات در واقع بازتابدهنده دیدگاههای یکی از برجستهترین متخصصان بازاریابی بینالمللی یعنی فیلیپ کاتلرو و دو تن از همکاران او در کتابی باعنوان «بازاریابی کشورها» است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد.
مشکلی که «وزارت اقتصاد، بازرگانی و صنعت» ژاپن در ایجاد ارتباط بین طرحهای دولت برای گسترش صادرات محصولات فرهنگی با مفهوم «برند کشور» دارد، این است که یکی از اصول بنیادین برندینگ داشتن کنترل کامل بر پیام بازاریابی است. بخش خصوصی شاید نتواند تصویری را که از ژاپن مورد نظر دولت است، در خارج از کشور معرفی کند. دولت ژاپن تلاش کرده است از طریق بنیاد ژاپن و نمایندگیهای دیپلماتیک این کشور، تصویر دقیقتری از این کشور در خارج ارائه کند. بنیاد ژاپن بهصورت مؤثری از فعالیتهای نهادهای غیرانتفاعی فرهنگی و دانشگاهی ژاپنی در خارج از کشور حمایت میکند. این بنیاد همچنین از طریق کمک به مؤسسات انتشاراتی برای انتشار کتابهای معینی، تلاش کرده است آثار فرهنگی مورد نظر خود را در کشورهای دیگر معرفی و عرضه کند. در آوریل ۲۰۰۲ «آژانس امور فرهنگی» (Agency for Cultural Affairs) وابسته به دولت ژاپن اجرای «طرح انتشار ادبیات ژاپنی» را با بودجه ۳۰۰ میلیون ین برای کمک به ترجمه ۲۷ اثر ادبی این کشور به زبانهای خارجی آغاز کرد. هدف این برنامه گسترش ارتقای درک جهانیان درباره ژاپن و نقش آن در فرهنگ جهانی است. این آژانس با اعطای کمک مالی به ناشران، از کانالهای توزیع و بازاریابی آنها استفاده میکند.
عرضه محصولات فرهنگی در خارج از کشور
این تلقی و برداشت عمومی که بین صادرات محصولات رسانهای ژاپن و قدرت رقابت آن ارتباط ایجاد میکند، ممکن است نادرست و گمراهکننده باشد ولی باید گفت این موضوع ممکن است مزایای ناخواستهای نیز داشته باشد که سبب شده سیاستگذاران ژاپنی به این مسئله بیندیشند که شرکتهای رسانهای چه مشکلاتی برای صدور محصولات خود دارند. نخستین عامل برای گسترش صدور کالاهای فرهنگی باید ملاحظات تجاری و بهعبارت دیگر سودآوری آنها باشد. اگرچه تاکنون بسیاری از سازمانهای غیرانتفاعی، نهادهای دولتی و اشخاص مختلف تلاشهای زیادی برای حضور فرهنگ ژاپن در عرصه بینالمللی انجام دادهاند، ولی باید گفت توان تخصصی و منابع مالی آنها برای این موضوع محدود است.
شرکتهای رسانهای ژاپن باید توان تخصصی خود را ارتقا بخشند. بیشتر این شرکتها هنوز در مراحل اولیه حضور در عرصه بینالمللی هستند. البته مدیران این شرکتها به ضرورت این حضور پی بردهاند. موضوعات تخصصی مختلفی وجود دارد که در این خصوص باید مورد توجه قرار گیرند. نخستین نکته موضوع پیچیده رژیم حقوقی مالکیت معنوی است و موضوعات دیگر شامل قوانین و مقررات خارجی ناظر بر محتوای رسانهای و انتخاب مسیر مناسب برای صدور محصولات فرهنگی میشود. در غرب، دانشگاهیان به موضوع بررسی و تحقیق چگونگی مسائل اقتصادی و مالی نشر آثار فرهنگی و بازاریابی آنها توجه نشان دادهاند و آثار خوبی منتشر شده ولی در ژاپن هنوز کار چندانی انجام نگردیده است. پژوهشگران و دانشگاهیان میتواند در آثار تحقیقی خود تفاوتهای بازاریابی عرضه کالاهای فرهنگی و تجاری را بررسی کنند تا فعالان این بخش بتوانند از یافتههای آنها برای گسترش عرضه محصولات ژاپنی در عرصه بینالمللی استفاده کنند.
برخی از طرحها با هدف صادرات محصولات فرهنگی در سالهای اخیر اجرا شده است. کاتیگاهو، یکی از شاخصترین مجلات حوزه فرهنگ و هنر، در سال ۲۰۰۳ نسخه انگلیسی خود را منتشر کرد. نشریه کودانشا همکاری خود را با شرکت انتشاراتی رندومهاوس آغاز کرده تا بتواند آثار ژاپنی را در خارج از کشور عرضه کند. شرکت آئهرا نیز همکاری خود را با ساکای هیروکی که مقیم نیویورک است، آغاز کرده است. یکی از ویراستاران سابق نیهون کیزای شینبونشا شرکت ورتیکال را تأسیس کرده است. این شرکت آثار ترجمه شده ژاپنی را برای بازار آمریکا منتشر میکند. شرکتهای انتشاراتی شوگا گوگان و شوئهیشا در آمریکا برای انتشار کتابهای کمیک استریپ ژاپنی (مانگا) طرح مشترکی را آغاز کردهاند. یکی از محدودیتهای این بخش، اندک بودن تعداد مترجمان ژاپنی به انگلیسی است. مترجمان موجود در محیطهای دانشگاهی نیز فقط به ترجمه آثار ادبی فاخر و روشنفکرانه علاقه دارند. متخصصان مطالعات ژاپن و استادان میتوانند مشارکت فعالتری در موضوع صدور کالاهای فرهنگی و رسانهای داشته باشند.
منبع: مهر