صنایع دستی به مثابه یک میدان نفتی!

به گزارش فناوری فرهنگی، صنایع دستی در ایران قدمت بسیار طولانی دارد که دلیل آن عقبه ی تمدن ایران زمین است. به همین دلیل به هر گوشه ی کشور که نگاه شود صنایع دستی منحصر به فردی دیده می شود. صنایع دستی از جنبه های مختلف دارای اهمیت بسیار بالایی است. نخست می توان ارزش افزوده ی آن را مد نظر قرار داد، در واقع وقتی هنر انسان بر اشیا تحقق پیدا میکند باعث می شود مواد خام اولیه دارای زیبایی بسیار بالایی شوندکه این امر باعث به وجود آمدن ارزش افزوده ی بسیار زیاد می شود.

درآمد حاصل از صادرات صنایع دستی در دنیا در حدود 300 میلیارد دلار است اما متاسفانه درآمد حاصل از صادرات صنایع دستی در ایران با این سابقه بسیار زیاد چیزی در حدود 8 درصد این رقم یعنی معادل 300 میلیون دلار است. این درحالی است که کشورهایی مانند چین ، هند ، ویتنام و … که سابقه‌ی ساخت صنایع دستی در کشورشان مانند ایران قدمت دار نیست توانسته‌اند درآمدی به مراتب بیشتر از ایران از این بازار جهانی را نصیب خود کنند. درآمد کشور چین از صادرات صنایع دستی در حدود 5 میلیارد دلار می باشد و این کشور با سرعتی قابل توجه در حال تبدیل شدن به یکی از قطبهای صادرات صنایع دستی است. هند نیز توانسته است با صادرات صنایع دستی به کشورهایی همچون کانادا، آمریکا و استرالیا درآمدی در حدود 3 میلیارد دلار کسب کند. بنابراین لازم است با حمایتهای همه جانبه مسولین این صنعت پولساز در صدر توجهات قرار گیرد تا بدین ترتیب از پتانسیلی که در کشور وجود دارد درآمدزایی و اشتغال زایی خوبی صورت بگیرد.  از طرفی صنایع دستی به وضوح نشان دهنده ی فرهنگ آن سرزمین می‌باشد و به طور تام می‌تواند شناسنامه ی آن منطقه ی جغرافیایی باشد. همچنین می‌توان اینگونه گفت که صنایع دستی در واقع به نوعی زبان بین المللی برای شناساندن فرهنگ ها می باشد و کشوری دارای پراکندگی صنایع دستی بکر و زیبا باشد در واقع به نوعی خود و تمدن خود را به رخ جهانیان می‌کشد. در واقع این زبان در تمام ملت ها مشترک است و خود صنایع دستی هستند که صحبت می‌کنند و پیام آنها را تمام انسان ها دریافت می کنند. اما چرا در کشور ما با این تاریخ کهن و این پراکندگی بی نظیر صنایع دستی نتوانسته است از پتانسیل های آن در جهت ترویج فرهنگ ناب خود کاری کند؟ چقدر توانسته است در بازارهای داخلی و خارجی جایی برای فروش محصولات خود پیدا کند؟ که اگر این نکته محقق شود با یک تیر دو نشان زده شده است. نخست ترویج فرهنگ و سپس پولساز شدن این صنعت. در پاسخ باید گفت در سال های خیلی دور این صنعت حتی برای کشور خودمان ناشناخته بود. اما در سال های اخیر با تغییر رویکرد مسئولین کم کم نگاه ها به سمت این صنعت معطوف شده است و به اهمیت بسیار بالای این صنعت پی برده شده است. در واقع در کوران تلاطم های اقتصادی حال حاضر کشور صادرات صنایع دستی و یافتن بازارهای هدف جهانی به عنوان راه حلی در اقتصاد مقاومتی شناخته شده است که بدین سبب نگاه ها به سمت این صنعت رفته است. در سالی که گذشت یعنی سال 95 رشد بازرگانی این صنعت در داخل کشور به 16 درصد رسید و در صادرات به رشد 36 درصدی دست یافتیم که این میزان رشد در سالهای اخیر بسیار بی سابقه بوده است. همچنین در همین راستا نمایشگاه های خارجی صنایع دستی 67 درصد و نمایشگاه های داخلی 27 درصد و بازارچه های موقت صنایع دستی با رشد 27 درصدی همراه بوده اند. از جمله کارهای خوبی که در سال گذشته رخ داد برند سازی صنایع دستی برخی استان های کشور بود که این کار با اعطای صنایع دستی شاخص برخی استان ها به گردشگران نوروزی صورت گرفت. در نوروز 96 بیش از 7 هزارغرفه صنایع دستی در سراسر کشور تدارک دیده شد که نتیجه ی این کار رشد 33 درصدی فروش بود یعنی بالغ بر 42 میلیارد تومان ارزش فروش نوروزی امسال بود. این رقم و میزان فروش نشان دهنده ی ذائقه ی ایرانی در استقبال از خرید صنایع دستی است که اگر به این نکته دقت شود در می یابیم محصولات صنایع دستی در داخل کشور فقط به حمایت نیاز دارند که دیده شوند مابقی ماجرا رشد قابل توجه ی فروش خواهد بود.

در همین راستا یعنی شناساندن صنایع دستی نقاط مختلف کشور و فضاسازی برای دیده شدن آن ها کارهای خوبی در سال گذشته صورت گرفت که از آن جمله ایجاد شو روم یعنی محلی برای به نمایش درآمدن صنایع دستی و همچنین افزایش خانه های صنایع دستی بود که این کار از طرفی باعث هویت سازی صنایع دستی نیز شد. از اتفاقات بسیار خوب جهت شناساندن هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران به جهانیان برگزاری دو نشست آسیایی و یک نشست جهانی صنایع در سال 95 بود که می توان آن را نقطه ی عطفی جهت رسیدن به بازارهای هدف بین المللی دانست. در سال گذشته اجلاس جهانی با محوریت صنایع دستی در اصفهان برگزار شد که این امر ورود صنایع دستی ایرانی را به بازارهای جهانی بسیار تسریع و هموار میکند. یکی دیگر از کارهای نو و جدید که جان تازه ای به صنایع دستی خواهد داد دانش بنیان کردن صنایع دستی بود که در سال 95 این اتفاق افتاد. در واقع در سالی که گذشت ارتباط بسیار خوبی بین دانشگاه و ستاد نرم و هویت ساز معاونت علمی و فناوری نهاد ریاست جمهوری با معاونت صنایع دستی برقرار شد و اولین مرکز دانش بنیان صنایع دستی راه اندازی شد که امید آن می رود این کار باعث به وجود آمدن شیوه های نوین در طراحی کارهای جدید و بازاریابی ورونق این صنعت شود. در پایان باید گفت تنها در صورتی می توان انتظار موفقیت در این عرصه را داشت که کارهای شروع شده ادامه دار باشند همچنین باید حمایت های لازم جهت برپایی انواع نمایشگاه های داخلی و خارجی به صورت مستمر صورت بگیرد چون دیده شدن صنایع دستی در نمایشگاه ها و در معرض عموم قرار گرفتن این هنر- صنعت در رشد آن بسیار تاثیرگذار است.

نویسنده: سید میلاد علیزاده

منابع:

اقتصاد خلاق
دنیای اقتصاد

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد