به گزارش فناوری فرهنگی، امروزه کودکان سراسر دنیا و همچنین ایران وقت زیادی از زندگی خود را صرف تماشای فیلمهایی میکنند که محصول کمپانیهای بزرگی چون والت دیزنی است؛ فیلمهایی با شخصیتهای جذاب و رنگارنگ که حامل پیامها و معناهای فرهنگی گوناگونیاند. فیلمهایی که تولیدکنندگان آنها با بهکارگیری پیشرفتهترین امکانات، تسخیر تمام فضای ذهنی مخاطبان خود را هدف قرار دادهاند. مخاطبانی در بازۀ سنی حساسی که در پیِ منبع یا منابعی هستند تا به هویت فرهنگی خود شکل دهند و طبیعی است که انیمیشنها برای آنها از جذابیت و قدرت بسیاری برخوردار هستند.
کودکان امروز با انیمیشنها و شخصیتهای آنها زندگی میکنند؛ آنها با تماشای انیمیشنهای کمپانیهای مختلف، به ویژه والت دیزنی بزرگ میشوند؛ خود را به جای شخصیتهایی همچون میکیماوس و مینیماوس، دانلدداک، سیندرلا، اسنووایت و… قرار میدهند؛ حتی از بزرگترهای خود میخواهند که آنها را باور کنند و با نامهای شخصیتهای محبوبشان آنها را بخوانند. اما همۀ اینها تنها بخشی از آن اتفاقی است که دارد رخ میدهد. بخش دیگر این جریان جایی است که شخصیتهای محبوب کودکان در انیمیشنها وارد فضاهای فیزیکی زندگی کودکان میشوند و شاید بتوان گفت مهمترین این فضاها همان اتاق خواب کودکان است. من در پژوهش خود برای اولین بار در ایران اتاق خواب کودکان را به عنوان یک متن فرهنگی در نظر گرفتم و تلاش کردم تا مصرف گرایی کودکان را در این بافتار مطالعه کنم.
با مطالعۀ اتاق خواب کودکان به عنوان یک بافت فرهنگی و تحلیل اطلاعاتی که از کودکان و والدینشان در رابطه با اندازه و نوع مصرف و گرایشها و انگیزههای آنها به دست آوردم، به توصیف فرایند مصرفگرایی در بین کودکان ایرانی پرداختم.
یافتهها نشان میدهد شخصیتهای والت دیزنی یا سایر کمپانیها بایدها و نبایدها را برای کودک تعریف میکنند؛ به او میگویند چه چیزهایی را دوست بدارد و از چه چیزهایی بپرهیزد؛ به او میآموزند، چگونه دوست بدارد و محبت کند و چگونه انتقام بگیرد. آنها جهان اجتماعی کودک را شکل میدهند و ارزشهای حاکم بر این جهان را مشخص میکنند. ارزشهایی مثل زشتی و زیبایی، به گفتۀ کودکان، آدمهای ریبا انسانهای خوبی هستند و زشتها انسانهایی خبیث؛ در نگاه آنها زیبابودن یعنی مثل باربی بودن، موهای طلایی داشتن و تعابیری اینچنین. در خیلی از موارد آنچه انیمیشنها، به شیرینی و در پرده، آموزش میدهند با آنچه از سوی نظام فرهنگی و اجتماعی کشور خود کودک، به او عرضه میشود در تضاد و تعارض قرار میگیرد؛ این جاست که قدرت والت دیزنی و کمپانیهای همکارش آشکار میشود.
آدرین سلینجر[۱](۲۰۰۲) در تحقیق روایت عکسی خود با عنوان «در اتاق من»[۲] دربارۀ اتاق خواب نوجوانان (دختر و پسر) میگوید: «اتاق خوابهای ما در مورد ما داستانهایی میگویند. آنها صندوقچه خاطرات ما و بیان آرزوها و خودانگاری ما میشوند».
این جمله میتواند اهمیت اتاق خوابهای کودکان را به عنوان یک متن فرهنگی بهخوبی نشان دهد. متونی که شاید تا پیش از این مورد غفلت قرار گرفتهاند وتوجه به آنها بهویژه از زمان چرخش ساختاری جامعه از جامعۀ تولیدی به جامعۀ مصرفی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. زیرا میتوان اتاق خوابها را محمل فرایند مصرف دانست. در حقیقت میتوان گفت اتاق خوابهای کودکان اغلب بهشت «مصرف گرایی» و خیالپردازی فرهنگ عامه هستند. همۀ آنچه که کودکان زندگی روزمره خود را با آن میگذرانند، اعم از لباسها و اسباب بازیها را میتوان در اتاق خواب آنها یافت. ادواتی که هر کدام تکهای از پازل فرهنگ کودکان محسوب میشوند. آنچه در چیدن این پازل فرهنگی نقشی کلیدی دارد، قدرت اختیار کودکان است. در حقیقت اهمیت مطالعۀ اتاق خوابها از این رو است که نشانـهها و نمادهای نسلی را میتوان در آنجا بررسی کرد.
نگاهی به اتاق خواب نوزادان ایرانی و فروشگاههایی که سرویس خواب و سایر لوازم مورد نیاز نوزادان را عرضه میکنند، نفوذ امپراتوری دیزنی به فضاهای فیزیکی زندگی را برای ما روشن میکند. نوزاد ایرانی در فضایی خالی از نشانههای فرهنگ ملیاش چشم باز میکند و رشد میکند. ما ناخواسته او را با سبک زندگیای مأنوس میکنیم که خود شاید بسیاری از ارزشهای حاکم بر آن را نمیپسندیم و شایسته نمیدانیم.
یک کودک ایرانی را در نظر بگیرید؛ صبح با صدای ساعتی از خواب بیدار میشود که به شکل میکی ماوس طراحی شده است، پتویی را از روی خود کنار میزند که منقش به عکس میکی ماوس است، در ظرفهایی غذا میخورد که طرح میکی ماوس در کف و جدارۀ آنها حک شده است، در دفتری تکالیف مدرسهاش را مینویسد که جلد آن با تصویر میکی ماوس تزئین شده است. در اوقات بیکاری با عروسک میکی ماوس بازی میکند و سرگرم میشود و مهمتر ازهمه کارتون میکی ماوس را تماشا میکند و با او همذات پنداری مینماید.
دیزنی در معنای عام آن مالک خیالهای کودکان است. شخصیتهای محبوب کودکان تنها بر روی صفحههای نمایش تلویزیون و در خیال کودکان باقی نمیمانند، بلکه تولید همزمان کالاهای مربوط به آنها و مصرف این دسته از کالاها از سوی کودکان باعث امتداد انیمیشنها در فضای فیزیکی زندگی گودکان و به عبارتی زندگی روزمرۀ آنها شده است. این کالاها وارد فضای اتاق خواب کودکان میشوند تا نهتنها کودکان شخصیتهای محبوب خود را از یاد نبرند بلکه با آنها زندگی کنند. اتاق خواب کودکان بهشت مصرفگرایی آنهاست. ردیفهایی از انواع عروسکهای باربی، قفسههایی از اسباببازیها و لوازمالتحریرهای طرحدار، پرده، ملحفه، روتختی، فرش، سرویس خواب، ساعت و…. همه نشاندهندۀ جهان کوچکشدۀ دیزنی است. خصوصیترین فضای متعلق به کودکان به انحصار انیمیشنها درآمده است.
اتاق خواب برای کودکان فضایی است که کودکان از آن بهره میگیرند تا مقاومت خود را در برابر منع نظامهایی همچون خانواده و حتی نظامهای رسمیتری مثل مدرسه از مصرف برخی کالاها نشان دهند؛ در حقیقت بهرهگیری از فضاهای قدرت برای نمایش مقاومت. کودکان هرچند اجازۀ استفاده از برخی کالاها را در مدرسه ندارند یا ممکن است از بروز برخی رفتارها مثل راهرفتن همچون باربیها، رقصیدن و آواز خواندن در مقابل خانوادۀ خود خجالت بکشند اما فضای اتاق خواب برای آنها حریم امنی فراهم میکند تا آنطور باشند که دوست دارند. همۀ آن کالاهای ممنوعه را در اتاق خود آنطور که دوست دارند به نمایش میگذارند و در پشت درهای بسته، به بازیهایی میپردازند که به نظرشان باید دور از چشم دیگران به آنها مشغول شوند. بنابراین میتوانیم بگوییم خودِ واقعی کودکان تحت تأثیر انیمیشنها و در فرایند مصرف است که شکل میگیرد و بهترین جایگاهی که ما میتوانیم شاهد نمایش این خود واقعی از سوی کودکان باشیم، فضای اتاق خواب آنهاست.
منبع: کاربردی سازی علوم انسانی