به گزارش فناوری فرهنگی، داستانهای مصور به واسطهی پردازش تخیل و ارائهی همزمان تصویر، به شیوهای نوستالژیک در تاریخ داستان نویسی تبدیل شده اند. در کشور ما هم این گونه آثار دارای طرفداران زیادی هستند، ولی امروزه با ورود فناوریهای جدید از توجه به این بخش هنری در کشورمان کاسته شده است. اشکالی که میتوان از سینما در به کارگیری این گونه آثار برای ساخت فیلم گرفت این جاست که هیچ داستان مصوری را نمیتوان به صورت یک تخیل مطلق تبدیل کرد و ما در آثار پینما میبینیم که خواننده همواره با پیش روی داستان و تصاویر، گریزهایی به تخیل خود میزند و تصاویر کتاب را در ذهن به حرکت در میآورد.
از طرفی آثار پینما با درون مایهی طنز و داستانهای سبک قابلیت جهش به فیلمنامههایی دراماتیک و جنایی را ندارند. به طور مثال پینماهای مرد خفاشی و یا مرد عنکبوتی در سینمای هالیوود به صورت فیلم اکشن – فانتزی و یک درام معمایی ساخته شدهاند، هر کدام از این فیلمها یک شخصیت قهرمان و یک شخصیت ضدقهرمان دارند که برای پیشبرد کشمکشهای داستانی گاهی قهرمان از ضدقهرمان شکست میخورد و گاهی قهرمان به عنوان یک منجی برمیخیزد و به پیروزی میرسد. آثار پینما باید در قالب پینما باقی بمانند و اقتباس از این آثار نباید به گونهای باشد که شخصیتهای شکل گرفته تغییر صعودی یا نزولی داشته باشند.
زاویهی دید در داستانهای مصور بسیار مهم است و خواننده لحظه به لحظه با کمک زاویهی دید داستان را پیش میبرد. ما در سینما شاهد تغییر زاویهی دید از سوی سازندگان هستیم که این به ساختار و حتی محتوای این بخش از داستاننویسی صدمه میزند. علت اصلی پرداختن هالیوود به این گونه اقتباسها را میتوان سیاست پیشبرد اهداف بلندمدت این صنعت سینمایی دانست. برای نمونه سری فیلمهای مرد خفاشی ساختهی کریستوفر نولان بهترین نمونه از سیاستهای این مجموعه است. در این فیلم قهرمان، شخصیت ثابت و یک پارچهای ندارد و مدام از روی احساساتش تصمیم میگیرد و گاهی چهرهی ضدقهرمان پررنگتر و محبوبتر به تصویر کشیده میشود. استفاده از جلوههای بصری و تصاویر اکشن در این سری فیلمها باعث فروش بالای چنین آثاری میشود و بینندگان زیادی را به خود جذب میکند. هالیوود با استفاده از این هنر بهتر میتواند تفکرات غربی خود را به بیننده دیکته کند، به گونهای که ما بعد از دیدن چنین آثاری دچار هیجان شده و به این نتیجه میرسیم که ای کاش همچنان ضدقهرمانی وجود داشت و فیلم ادامه پیدا میکرد؛ در صورتی که در آثار پینما قهرمان شخصیتی مصنوعی و فرا انسانی دارد و هیچ گاه ضدقهرمان موفق به پیروزی در برابرش نمیشود. اگر خوب به لایههای درونی این گونه ژانرها بپردازیم به این ننتیجه میرسیم که هدف اصلی سازنده ایجاد فضایی ضدقهرمانانه در جامعه است و این فضا تنها با تخریب ساختار پینما اتفاق می افتد.
منبع: خانه پی نمای ایران