به گزارش فناوری فرهنگی،« مسألتُن! » عنوان مکتوب هفته روزنامه اطلاعات به قلم دکتر محمدعلی فیاضبخش است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در تهیه یک بازی نرمافزاریِ سرگرمی برای کودکان و نوجوانان نیاز به چه گروههای تخصصی و کارشناسی است؟
آیا در این مقوله حرف اول و آخر از آنِ کارشناسان تکنولولوژی رایانهای و نهایتا برخی ملاحظات حماسی و احیاناً ملی است؟ و یا دیدگاههای کارشناسانه تربیتی و روانشناختی نیز محلی از اعراب دارند؟
در روزگاری که به یُمن اقتصادِ ارتباطات و بازار فوق رونقمند رسانههای دیجیتال بخش اعظم ذائقه فرزندان ما به هیجانات جنگی و مشاهدات خشونتی عادت کرده و بلکه معتاد شده است، هیمههای تولید داخلی بر این آتش، با چه توجیهاتی پشتیبانی میشوند؟ تبلیغات رسمی در زمینه استفاده بچهها از این بازیها، آیا باید از مرزهای کارشناسی تربیتی و روانشناختی عبور کنند؟ اگر کسی ـ که نه منکر استکبار ستیزی است و نه چشم بربسته بر افتخارات حماسیِ ملی ـ ملاحظاتی دیگر را نیز در این مقوله در نظر داشته باشد، حرفش آیا کجا باید شنیده شود؟
روز دوشنبه دوم مردادماه در اخبار بیست و یک سیما، با آب و تاب از رونمایی عنقریب یک بازی یارانهای خبر داده شد، که به ماجرای دلیرمردان ایرانی در مقابله با دزدان دریایی در خلیج عدن ـ در ورژن ۲ ـ مربوط میشد. مصاحبهشوندگان در استقبال از این فرآورده، کودکان و نوجوانانی در سنین ۷ تا ۱۴ سال بودند، که با شور و شوق از «باحال بودن» این جنگ سخن میگفتند و از مصاحبهگران، تشویق ضمنی دریافت میکردند.
بستهبندی یک حماسه و یک افتخار در یک قاب مطلق نگری و تجویز آن به همه مخاطبان در سنین مختلف، تجویز غذایی انرژی زا را میمانَد، از سنین نوزادی تا اوان کهنسالی!
چگونه است که در سالیان اخیر، داستان قدیمی و نوستالژیک و البته آموزنده چوپان دروغگو، به ورژن جدیدی با نام چوپان درستکار تغییر کاربری یافته است؛ از آن روی که بهزعم مؤلفان جدید کتب درسی، حتی نام دروغ، بر کودکان برتافتنی نیست ـ که این واهمه البته به دلایل متعدد، هراسی بیمورد است ـ گیریم که این تغییر درست بوده است؛ آیا تهییج کودکان به بازیهای جنگی و غوطهورسازی آنها در هیجانات پر تنش، محلی از تأمل ندارد!؟ ولو بازسازی یک حماسه و یادمان یک افتخارِ جنگی باشد؛ کودکان آیا نوبتشان به این غوطهوریها رسیده است؟ و یا هنوز زمان برای آنها باقی ست و دیر نخواهد شد؟
البته پرواضح است، که رونق بازار اینگونه هیجانات، با هیجاناتی لطیف و مناسب سن بچهها قابل قیاس نیست. در روزگار هیجان دیجیتالی، مسلّماًً تفنگبازی و حریف برخاکاندازی بر بازیهای شوقآفرین لطیف، مانند کمک کاری در گروههای نجات و یا فتح قلهای بلند و یا کشف گنجی سترگ و یا کمک به افتادهای رنجور، مقدم مینشیند؛ و این، نه برخاسته از غریزه و تمایلات طبیعی بچهها، بلکه تحریک شده توسط عوامل و مداخلات بیرونی است؛ که متأسفانه در رأس این عوامل، ملاحظات اقتصادی است.
صِرف یدک کردن یک اتفاق حماسی و مقدس در تهیه یک بازی، نمیتواند مجوز تربیتی ـ روانشناختی آن بازی باشد؛ به ویژه آن زمان که پای کودکان در کار باشد.
دیرزمانی است که صاحب فقیر این قلم حقیر دلمشغول و نگران باز شدن پای کودکان به آگهیها و تبلیغات تجاری صدا و سیما و دیگر رسانههاست؛ این بار نگرانی جدیدی را باید بر آن ضمیمه کند، و آن، حساسیتزدایی از خشونت است؛ و افسوس که این اقدامات در لفافهای از اتفاقات حماسی و مقدس بستهبندی میشوند و از قضا مشکل، در همین اختلاطها و اغتشاشات است.
کدام بیانصاف ناغیوری، از دلیری مردان مرد سرزمینش در مقابله با شروران و خبیثان، از جمله دزدان دریایی به تردید یاد میکند!؟ و البته کدامین انصاف، به راحتی و با تمسّک به یک اتفاق و یا هیجان ملی ـ میهنی، بدون ملاحظات تربیتی ـ روانشناختی، کودکانش را وارد هر معرکهای میکند!؟
منبع:آخرین خبر