به گزارش فناوری فرهنگی، در عصر کنونی، خلاقیت قطعا یک پارادایم در حال ظهور ما بین مباحث دانشمندان میباشد. دانشمندان از رشتههای مختلف اعم از اقتصاد، فرهنگ، توسعه اقتصادی، نوآوری و رشتههایی همچون جامعهشناسی، جغرافیای اقتصادی، برنامهریزی شهری در این مباحث درگیر شدهاند. از مهمترین آنها اقتصاد خلاق که با دانش اقتصاد و تکنولوژیهای نوین مرتبط است و موضوع اصلی آن میتواند در سه شاخه اصلی مطالعاتی به نامهای صنایع خلاق (Caves,2000)، طبقه خلاق(Florida,2002) و شهرهای خلاق(Landry,2000 ; Florida2008) دنبال شود. در این بین صنایع خلاق پدیدهای خاص در اقتصاد مدرن به شمار میرود و به مرور زمان در حال حرکت از حاشیه علم اقتصاد به جریان اصلی آن هستند.
علاقه به خلق چیزهایی که ارزش آنها صرفا عینی نیستند- چیزهایی که زیبا هستند، ارزشهای فرهنگی را از طریق موسیقی، سرگرمی و هنرهای تجسمی تبادل میکنند و یا جایگاه اجتماعی را از طریق سبک و مد تبال میکنند-، سابقهای به قدمت خود جامعه بشری دارد. در جوامع، همیشه انسانهای با استعدادی که اشتیاق خلق چیزهایی زیبا را دارند وجود داشته و محصولات و خدمات آنها دارای ارزشی هستند که احتمالا به سختی میتوان به صورت کمی ارزشگذاری شوند” (Council, 2010). در قرن بیستم، کارهای فرهنگ باستانی- طراحی، ساخت، تزئین و اجرا- با فعالیتهای اقتصادی مدرن مانند تبلیغات، طراحی، مد و رسانه های بصری، شروع به بهم تنیدگی کردهاند تا شکل جدیدی از فرهنگ بازرگانی را ایجاد کنند. در دهه اول قرن حاضر، چنین فعالیتهایی، با ترویج قابلیتهای تکنولوژیک و قدرت زیاد دسترسی به تکنولوژیهای دیجیتال تقویت شد.
صنایعی مختلفی که مفهوم خلاقیت را با خود به یدک میکشند و در طبقات مختلفی نیز جای دارند، حداقل در یک مورد کاملا مشترک هستند. این صنایع، سود خود را از مهارت خلاقانه نیروی کار، و نیز خلق حقوق مالکیت معنوی (قانون حقوق مالکیت، کاتالیستی است که فعالیتهای خلاقانه را به صنایع خلاق تبدیل میکند. این قانون همان طوری که سایر قوانین از حقوق مالکانه کالاها، زمین و ساختمانها و…حمایت میکند، از حقوق مالکانه خالقان ایده محافظت میکند. همچنین به مخترعین محصولات جدید اجازه انتفاع از خلاقیت خود از طریق فراهم کردن چارچوبی که میتوانند در آن کار کنند را میدهد. به علاوه، آنها را قادر میسازد تا بتوانند در مورد چیزهایی که بایستی حفاظت شوند و یا کنار گذاشته شوند حق انتخاب داشته باشند) به دست میآورند از این رو است که کلیه صنایعی که با مفهوم خلاقیت سرو کار دارند، به صورت جمعی با عنوان “صنایع خلاق” شناخته میشوند.
صنایع خلاق، در انزوا کار و فعالیت نمیکند. آنها در مرکز شبکه ارتباطی سایر بخشهای صنعتی قرار گرفتهاند و به عنوان منبع نوآری در اقتصاد وسیعتر، به ویژه از طریق طراحی، برندینگ و تبلیغات شناخته میشوند. این صنایع همچنین در باز زندهسازی شهری و انسجام اجتماعی نیز نقشی چشمگیر ایفا میکند و این شبکه عظیم اغلب به اقتصاد خلاق منتهی شده و یا از آن نشات میگیرند.
امروزه صنایع فرهنگی و خلاق در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفته است. انگلستان سیاستهای صنایع خلاق را برای پیشرو شدن در این صنایع مشخص مینماید. کره جنوبی شعار فرهنگی انتخاب نموده و با محصولات فرهنگی خود موج کرهای را راه میاندازد، و استرالیا نیز صنایع فرهنگی و خلاق را پیشران توسعه خود قرار میدهد. ضمن این صنایع خلاق با از درآمد ۲.۲۵۰ میلیارد دلار حدود ۳ درصد GDP دنیا را تشکیل داده و با ایجاد ۲۹.۵ میلیون شغل، ۱ درصد کل اشتغال دنیا را ازآن خود کرده است.
عبارات ” صنایع خلاق” و ” اقتصاد خلاق” هر دو مفاهیمی نسبتا جدید هستند و هنوز تعریف جامعی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد و برخی اوقات این دو عبارات به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند. برخی مواقع نیز این دو عبارات به مفاهیمی نزدیک و مرتبط اما جدا از هم بر می گردند(Council, 2010).
” صنایع خلاق” ریشه در دهه ۱۹۹۰ دارد و اولین بار در سطح ملی توسط دولتهایی چون بریتانیا مورد استفاده قرار گرفت. مفهوم، تلاشی به منظور تغییر مناظرات در مورد ارزش هنر و فرهنگ بود. هنرهایی که تا حدی مورد حمایت قرار داشتند و توسط دولت ها حمایت می شدند، تمایل داشتند تا به عنوان عنصری اصلی در فعالیتهای اقتصادی دیده شوند. طرفداران ایده صنایع خلاق، معتقد هستند که کلیت فعالیت اقتصادی ناشی از خلاقیت و فرهنگ، شامل اشکال بازرگانی این مفاهیم نیازمند فهم سهم واقعی هستند. این فعالیت ها تنها اشکال سنتی هنر من جمله تئاتر، موسیقی و فیلم را شامل نمی شود، بلکه کسب و کارهای خدماتی مانند تبلیغات( که توانایی خلاقانه خود را اغلب به کسب و کارهای دیگر می فروشند)، فرایندهای تولیدی که منبع تغذیه تولیدات فرهنگی هستند و خرده فروشی کالاهای خلاقانه را نیز در بر میگیرد. از این رو بایستی گفت که صنایعی که ریشه در فرهنگ و خلاقیت دارند منبعی مهم و اثر بخش برای خلق ثروت هستند (Council, 2010).
اصطلاح صنعت خلاق به وسیله دپارتمان انگلیسی فرهنگ، رسانه و ورزش در گزارش سند نقشه کشی صنایع خلاق ابداع شد و هدف از کاربست آن عبارت بود از: تعریف بخش فرهنگی برای دربرگرفتن فعالیتهای چندرسانهای، و پیگیری تغییرات ساختاری که به خاطر رشد و توسعه فناوری های نوین اتفاق میافتند.
صنایع خلاق از منظر مفهوم شناسی، صنایعی را در بر میگیرد که که منشا خود را در استعداد، مهارت و خلاقیتهایی که پتانسیل تولید شغل و ثروت از طریق تولید و بهرهبرداری از دارایی فکری را دارند.
صنایع خلاق در تعریفی دیگر، نشانهای از تحول طبیعی صنعت فرهنگی است که دنبالهگر تغییرات ساختاری ناشی از تایید فناوریهای نوین و محصولات جدید در حوزه صنعت سرگرمی میباشد. ویزومیرسکی (۲۰۰۴) چهار معیار را برای صنایع خلاق تعریف میکند که عبارتند از:
۱. حصولات و خدمات عرضه شده
۲. سازمان تولیدی
۳. فرآیند مرکزی تولید
۴. گروههای شغلی و کاری
به زعم کیوز(۲۰۰۰) صنایع خلاق، به آن دسته از صنایع اطلاق میشود که به عرضه خدمات و کالاهایی میپردازد که به صورت گسترده با ارزشهای فرهنگی، هنری و یا سرگرمیهای ساده در ارتباط است و شامل نشر کتاب و مجله و هنرهای تجسمی(مجسمه و نقاشی)، هنرهای نمایشی(تئاتر، اپرا، رقص و کنسرت)، صدابرداری، سینما و سریالهای تلوزیونی و حتی صنعت بازی، مدل و اسباب بازی میشود. محتوا و ارزشهای نمادین عوامل مهمی در این تعاریف هستند و نهایتا صنایع خلاق نقشی مهم در توسعه و حفظ و نگهداری سبکهای زندگی و هویتهای فرهنگی بازی میکنند.
همچنین، صنایع خلاق در دو گروه کاربردیتر و جزییتر قرار میگیرند. اولین گروه شامل صنایع سنتی فرهنگی میشوند و شامل فعالیتهای نشر، استریوهای مهندسی، معماری موسیقی، فیلم و هنرهای اجرا میشود و دومین گروه صنایع خلاق غیرسنتی میباشد که شامل تحقیق و توسعه، نرم افزار و خدمات کامپیوتری و تبلیغات میشوند.
در دسته بندی دیگر، صنایع خلاق به سه دسته غالب تقسیم میشوند که عبارتنداز: ۱-هنری ۲- رسانه و نشر ۳- خدمات کسب و کاری خلاق. هر کدام از عناصر مذکور در این تعریف به همراه ویژگیهای غالب خود در جدول شماره ۱ نشان داده شده است.
جدول۱: نمونه ای از طبقه بندی های ارائه شده برای صنایع خلاق
ویژگی | هنری | رسانه و نشر | خدمات کسب و کاری خلاق |
ایده ائولوژی غالب | هنری | محبوبیت | مشتری مدار |
خودمختاری | بازار مدار | کاربرد محصولات | |
خلاقیت بنیادین | تولید و تالیف مشترک | خلاقیت کاربردی | |
تمایل غیرتجاری | |||
سهم زیرمجموعه ها در درآمد کلی | بسیار زیاد | تا اندازه ای | کوچک |
مهمترین مشتریان | دولت | مشتریان خصوصی | کسب و کارهای بزرگ |
ویژگی محصولات | مقیاس کوچک | مقیاس بزرگ و پیچیده، استفاده کننده مقیاس بزرگ فناوری اطلاعات، سهام سرمایه بزرگ | معمولا مقیاس کوچک |
محصولات عمده و خرده | فرهنگ باز | کار فشرده | |
عدم تاثیر استفاده کننده بر خروجی | همکاری زیاد | متاثر از چرخه کسب و کاری | |
کارفشرده | قرارداد منعطف با کارکنان | ||
خروجی | محصولات منحصربفرد یا سری های کوچک | استاندارد شده | ساخت سفارشی |
منبع نوآوری برای صنایع غیرخلاق | به سختی | گاها | تقریبا همیشه |
صنایع خلاق تاثیری مثبت بر نوآوری و نهایتا رشد اشتغال دارند. طبق نتایج تحقیق اندرسون(۲۰۰۸)، سه دسته غالب صنایع خلاق – هنرها، رسانه و نشر، خدمات خلاق کسب و کار- حدود ۹ درصد از جمعیت کسب و کار را در هلند به خود اختصاص دادهاند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داده است که صنایع خلاق با وجود تفاوت نسبی در بین صنایع درون خود(فی المثل شرکت های فعال در حوزه هنری به صورت واضحی از نوآوری کمتری برخودار هستند که این به احتمال قوی به خاطر ایدولوژی غالب آنهاست که بازار محور نیستند از طرف دیگر شرکتهای فعال در صنایع خلاق حاضر در نواحی شهری از نوآوری بیشتری نسبت به فعالین همان صنعت در نواحی شهری برخوردار هستند.) به صورت نسبی نوآور هستند.
سهم صنایع خلاق در اقتصاد
در عصر کنونی هر چقدر به سوی آینده پیشتر میرویم با گذشت زمان سهم مشاغل و فعالیتهای خلاقانه و نوآورانه در جوانب مختلف زندگی بشری بیشتر میشود در این بین صنایع خلاق توانسته است از رشد چشمگیری برخوردار شده و سهم خود را در معادلات اقتصادی کشورها و در سطح اقتصاد بینالمللی افزایش دهد و عناصر اقتصادی کشورها همچون نرخ اشتغال و بیکاری و تولید ناخالص داخلی و… را تحت تاثیر قرار دهد در نمودار زیر سهم صنایع خلاق را در اشتغال برخی از کشورها مشاهده میکنیم:
نمودار۱: سهم صنایع خلاق در اشتغال برخی کشورها
(World Intellectual Property Organization, 2017)
همانگونه که اشاره شد؛ رشد روز افزون صنایع خلاق در اقتصاد داخلی کشورها باعث شده است که این بخش، نقش غالبی را در بخشهای مختلف اقتصادی ایفا کند در این بین طبق دادههای آماری مشاهده میشود که هر چقدر میزان توسعه در کشورها بیشتر میشود سهم صنایع خلاق نیز در آنها افزایش پیدا میکند و از این رو کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکای شمالی سهم بیشتری را در اقتصاد داخلی اشان به صنایع خلاق دادهاند و در بین سایر کشورها نیز کشورهای آسیای شرقی در این حوزه پیشگام بودهاند. در نمودار زیر سهم صنایع خلاق از تولید ناخالص داخلی برخی کشورها ارائه شده است.
نمودار۲: سهم صنایع خلاق از تولید ناخالص داخلی برخی کشورها
(World Intellectual Property Organization, 2017)
با وجود پتانسیلهای موجود در کشور، سهم ایران از بازار وسیع این صنایع در دنیا بسیار کم است؛ به گونهای که در بسیاری از حوزهها ایرانیان تنها مصرفکنندگان محصولات مبتنی بر صنایع خلاق هستند (خصوصاً در حوزههای فناورانه این صنایع مانندپویانمایی و بازیهای رایانهای). با این وجود چندی است شور و شوق بسیاری در کارآفرینی و نوآوری در این صنایع در کشور مشاهده میشود به گونهای که از یکسو بازیها و پویانماییهای ایرانی به تدریج جای خود را میان مخاطبان میگشانید و از سوی دیگر نهادهای حمایت¬گری مانند ستاد توسعه فناوریهای نرم و هویتساز معاونت علمی ریاست جمهوری، و مراکز حمایت از کارآفرینی در قالب مراکز نوآوری و مراکز شکوفایی یکی یکی شکل گرفته و مورد توجه قرار میگیرند.
به گفته سجادی نیری؛ دبیر ستاد توسعه فناوری های نرم و هویت ساز معاونت علمی ریاست جمهوری، صنایع خلاق می توانند اقتصاد مقاومتی را محقق کند زیرا صنعت فرهنگی و خلاق با سرمایهگذاری کوچک، ارزشافزوده و اشتغال بالا ایجاد میکند و همچنین حرکت در حوزه صنعت فرهنگی یک حرکت و مقابله فعال در عرصه فرهنگی به جای یک رویکرد انفعالی در برابر تهاجم فرهنگی است که میتوان از آن به صادرات نیز دست یافت.
به عقیده وی، محصول فرهنگی موفق محصولی است که در چارچوبهای فرهنگی ایرانی-اسلامی ما تولید شود و بتواند سهمی از بازار داشته باشد. چنانچه معاونت علمی نیز تلاش میکند در کنار دستگاههای فعال در این عرصه، نگاه اقتصاد فرهنگی را در کشور توسعه دهد. این نگاه میتواند موجب ایجاد اشتغال، توسعه و تولید در کشور و جلوگیری از تهاجم فرهنگی شود. ایشان، توجه ویژه به اهمیت، توانمندی و استعدادهای حوزه فناوریهای نرم و هویتساز و صنایع خلاق را یکی از موثرترین راهکارهایی می داند که میتواند اقتصاد مقاومتی را محقق کند. توانمندیها و استعدادهای زیادی در کشور وجود دارد. ایران جامعهای فرهنگی باسابقه تجاری در حوزه صنایع فرهنگی مانند صنایعدستی است که متاسفانه در خلال روی آوردن به فناوریهای سخت بسیاری از فناوریهای نرم و تجربیات موفق گذشته در آن به فراموشی سپردهشده است.
امیدواریم تا در آینده و با آغاز طرح توسعه زیستبوم خلاق که از سوی معاونت علمی و با همکاری ستاد توسعه فناوری های نرم و هویت ساز پی گرفته شده است و با کمک و نبوغ نخبگان این عرصه ها، شاهد پیشرفت و توسعه زیستبوم صنایع و شرکتهای خلاق و همچنین اقتصاد خلاق در کشور عزیزمان باشیم.
نویسنده: حامدی
کلیدوازه:
#اقتصاد_مقاومتی
#صنایع_خلاق
#فناوری_های_فرهنگی
#ستاد_توسعه_فناوری_های_نرم_و_هویت_ساز_معاونت_علمی_ریاست_جمهوری
#فناوری_های_نوظهور
منابع:
Council, B. (2010). Mapping the Creative industries: a toolkit. London: British Council.
World Intellectual Property Organization. (2017). How to Make a Living in the Creative Industries. Geneva: BOP Consulting.
Ministry of Science and Technology, R. o. (2015). Science and Technology Policy for the 21st Century. United Nations.
Motohashi, K. (2013). Motohashi, K. (2013). The role of the science park in innovation performance of start-up firms: an empirical analysis of Tsinghua Science Park in Beijing. Asia Pacific Business Review, 19(4), ۵۷۸-۵۹۹.
serger, S. S., & Breidne, M. (2007). China’s Fifteen-Year Plan for Science and Technology: An Assessment. Asia Policy, 135-164.
Wang, K. (2017). The local politics of creative industries policies in China. An analysis of Chinese municipal creative industries policies from different regions. The case of Beijing. Harbin and Guangzhou (Doctoral dissertation, Department of Media and C.