به گزارش فناوری فرهنگی، در قسمت دوم گفتگو با فعالین صنعت اسباب بازی در ایران با توجه به همهگیر شدن اسباببازیهای خارجی در ایران به بررسی این موضوع و عواملی که در مسیر صنعت اسباببازی تاثیرگذار است؛ عواملی همچون مسائل اقتصادی، اداری، ساختارهای موجود در واردات و صادرات، مسائل صنفی تولیدکنندگان، خلاقیتهای هنری و فرهنگی، سواد و مشورتگیری عوامل تولید اسباببازی با صاحبان فکر و فرهنگ، جامعهشناسان، روانشناسان، کارشناسان تربیت و همچنین وجود یا فقدان اتاقهای فکر تخصصی! پرداختهایم. «محسن رجبی» تولیدکننده اسباببازی و عضو هیئت مدیره انجمن تولیدکنندگان اسباببازی و «حامد تاملی» طراح اسباببازی در میزگرد خبرگزاری مهر وجوههای موجود در صنعت اسباببازی را تحلیل و بررسی کردهاند.
در صنف اسباببازی، نسبت صنایع و تولیدات اسباببازی با بحثهای حمایتی و مدیریتی دولتی از یکسو و بحث خصوصیسازی از سوی دیگر چیست؟ در مدیریت این صنایع تا چه حد دولت دخالت داشته و تا چه حد بخش خصوصی؟ آسیبهای این دو مدیریت از نظر شما چیست و توصیههایتان برای تن دادن به مدیریت دولتی یا خصوصی چیست؟
محسن رجبی: به اعتقاد من بخش دولتی در هیچ زمینه و در هیچ قسمتی از اقتصاد وارد رقابت با بخش خصوصی نشود. اگر به کشورهای توسعه یافته و پیشرفته نگاه کنیم، اگر دولت در زمینه وظایفاش، که همان تصمیمگیری و سیاستگذاریهای است را به درستی انجام دهد بخش خصوصی راهاش را بهدرستی پیدا میکند و هیچکسی بهتر از بخش خصوصی نمیتواند این امورات را مدیریت کند. بخش دولتی باید نظارت و سیاستگذاری کلان را داشته باشد اما فضا را با ثبات نگه دارد تا شرایط برای بخش خصوصی محیا شود. همانگونه که در کشورهای همسایه ایران همانند ترکیه، امارات و مالزی میبینیم که به بخش خصوصی فضا داده میشود اما با کنترل و نظارت بخش دولتی.
در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی که در ایران داریم شدیدا اقتصاد ما سیاستزده شده است و تحت تاثیر استراتژی سیاسی کشور هستیم و این باعث میشود ابهاماتی در اقتصاد به وجود آید که این ابهامات برای تمام فعالیتها (به ویژه حوزه اسباببازی) سّم است. بخش دولتی باید فضای مناسب اقتصادی را محیا کند که سرمایهگذار داخلی به راحتی در این فضا سرمایهگذاری کند و مطمئن باشد که در سالهای آینده اتفاقات ناگوار در حوزه اقتصادی رخ نمیدهد. در حال حاضر اوضاع اقتصادی به گونهای است که نه تنها سرمایهگذاران بلکه مردم هم نمیدانند هفته آینده در اقتصاد ایران چه اتفاقی رخ خواهد داد به نوعی که با شرایط ابهام شدیدی روبهرو هستیم.
حامد تاملی: اتفاقی که دولت میتواند رقم بزند، با استفاده از منابع موجود در راستای ارتقای صنعت و باز کردن فضا در بخش خصوصی باید فعالیتهای ثمربخش داشته باشد. ارگانهایی که منابعی را در اختیار دارند البته این منابع لزوما مالی نیست، را فعال کنند مثلا فروشگاههای کانون پرورش فکری منابع خوبی است که میتواند در اختیار تولیدکنندگان قرار بگیرد یا در زمینه مجوزها که دولت اعطا میکند، یا وامهایی بهخصوصی که جنبه حمایتی در بحث تولید دارد که معمولا برای صنایع دیگر بسیار راحت در اختیار قرار میگیرد اما برای حوزه اسباببازی خیلی سخت است این وامها داده میشود و گاهی اصلا این اتفاق رخ نمیدهد. اگر منابع موجود را به خوبی مدیریت کنند و در اختیار بخش خصوصی قرار دهند، به نوعی تسهیلگری برای تولید، توزیع، طراحی و ترویج ایجاد کنند قطعا اتفاق خوبی در حوزه اسباببازی رخ خواهد داد.
وقتی صنایع و تولیدات اسباببازی در داخل را با تولیدات مشابه در کشورهای پیشرفته و صنعتی مقایسه میکنیم، به نظر میرسد در آن کشورها یک راهبرد و استراتژی فرهنگی و تربیتی بسیار غنی وجود دارد که از رهگذر تولیدات متنوع اسباببازی به بچهها منتقل میشود؛ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان خود آن کشورها بسیاری از این تاثیرات تربیتی و فرهنگی، جنبههای مخرب و ضداخلاقی دارند و گویی تبدیل به ابزاری برای مقابله فرهنگی با دیگر کشورها شدهاند! اما گویی در ایران اصلا به این وجوه راهبردی در تولید این کالاها توجهی نمیشود تولیدکنندگان عموما و صرفا منافع تجاری و سودآوری صنعتی را مد نظر دارند. برای تولید کالاهایی نظیر اسباببازی که فارغ از ابعاد تجاری و صنعتی، دارای وجوه تربیتی و فرهنگی هستند و بر مخاطبان تاثیرات تربیتی دارند، نیازمند سازوکاری هستیم که با آنها این تولیدات را با ایدههای علمی و تخصصی تربیتی و فرهنگی همخوان کنیم. آیا در بخش تولید اسباببازی در کشور اتاقهای فکری تخصصی اعم از روانشناسان و جامعهشناسان و متخصصان تربیت و… داریم که این انطباق را صورت دهند و تاثیرات روانی، تربیتی، فرهنگی، جامعهشناختی و… اسباببازیهای تولید داخل را مدیریت کنند؟
حامد تاملی: بحثی که روانشناسان و جامعهشناسان درباره رفتار آدمها بیان میکنند این است که خیلی از رفتارها و مهارتهای کودکان زیر هفت سال شکل میگیرد و اولین بحرانی که در کشور وجود دارد اینکه مسائل مرتبط با کودکان جدی گرفته نمیشود. یعنی ما در پروسه تربیتی کودکان سازمانی تخصصی نداریم البته منظورم در سازمانهای دولتی است زیرا در NGOها فرصتی را برای این موضوع قرار دادند.
باید در وهله اول این اتفاق رخ دهد که تا چه اندازه به کودکان در جامعه ارج داده میشود و برای آنان هزینه میکنیم، آیا کودک را به رسمیت میشناسیم یا خیر؟ به مهارت کودکان تا چه اندازه اندیشیدهایم؟ ما هر میزان برای کودکان هزینه کنیم تبعات مثبتاش را در نوجوانی و جوانی خواهیم دید! حالا در بحث اسباببازی که وارد میشویم نگاه و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد، نگاه اولیه، مهارتی است که با چه وسیلهای میتوانیم مهارت کودکان را ارتقا دهیم! تا چه اندازه سیر رشد و تکامل کودکان را میشناسیم؟ با وجود طراحیهای کپی در اسباببازی خیلی این مسائل مورد توجه قرار نگرفته است. باید اتاق فکرهایی در این زمینه شکل بگیرد و تمام این موضوعات متصل بههم و در ارتباط با هم تشکیل شود البته تمام این نوع دیدگاهها مربوط به مهارت میشود و نگاه فرهنگی به صورت مجزا قابل پردازش است. به عنوان مثال پیوستهای فرهنگی متفاوتی را باید انجام دهیم، اسباببازی بخشی از این پیوستهای فرهنگی است. اگر بخواهیم فرهنگی در زندگی کودک جریان داشته باشد صرفا با اسباببازی این اتفاق نخواهد افتاد.
نگاهمان به فرهنگ، نگاهی اولویتدار بوده اما هیچزمان پرداخت خوبی به این مقوله نداشتیم، ما از فرهنگی صحبت میکردیم که برای آن اقدامات مقتضی لازمه را اجرا نکردیم
ما همیشه نگاهمان به فرهنگ، نگاهی اولویتدار بوده اما هیچزمان پرداخت خوبی به این مقوله نداشتیم، ما از فرهنگی صحبت میکردیم که برای آن اقدامات مقتضی لازمه را اجرا نکردیم. لازمه بحث کسبوکار قطعا مسئله اقتصادی آن است و چون محورمان را بحث فرهنگی قرار دادیم نه در حوزه اقتصادی آن موفق عمل کردیم و نه در حوزه فرهنگ. در نهایت اتفاقی که افتاده بودجههای هنگفتی برای حوزههای فرهنگی هزینه شده، که متولیانش هم مشخص هستند و حمایت بیمورد هم شدهاند بدون اینکه چرخه اقتصادیاش خوب تامین شود صرفا از لفظ فرهنگ استفاده کردهاند اما نتوانستیم جایگاه فرهنگ را آنگونه که شایسته است، ارتقا دهیم. تنها در بحث اقتصادی بیزنسها و منابع مختلفی را هدر دادهاند.
به اعتقاد من در بحث اسباببازی، مجموعههایی که به بحث چرخه اقتصاد فکر کردند و نگاه مهارتی و نیاز اولیه کودک مدنظر آنان بوده است، یعنی قبل از مسائل فرهنگی نیازهای اولیه کودکان را مورد توجه قرار دادند، موفقتر عمل کردند. به نظر من ضعفی که در حوزه فرهنگ است بیتوجهی به مباحث اقتصادیاش است. چرا در مسائل فرهنگی نمیتوانیم بگوییم مجموعهای نزدیک به ۷۰سال است که در حوزه فرهنگی بهصورت قدرتمند فعالیت میکند به خاطر این بوده که به مسائل کسبوکاری و بیزنسی آن اهمیت ندادهاند. به اعتقاد من در حوزه فرهنگ اولویت را باید بحث اقتصادی قرار دهیم.
محسن رجبی: به اعتقاد من در خیلی از صنایع از جمله اسباببازی مقولهای تحت عنوان مسائل فرهنگی را داریم. من از تاثیر اسباببازی و ابزارهای آموزشی در بحث مقولات فرهنگی، مطلع هستم. وقتی ما پروژههایی همانند «باربی» را میبینیم که بهخوبی رشد میکنند که به تیراژهای میلیونی میرسند و در تمام کشورهای دنیا فروش خوبی را تجربه میکنند به این خاطر است محصولی را تولید کردند که همخوان با سلیقه مردم در دنیا است. یکی از دلایلی که نمیتوانیم در صنایعمان خیلی رشد کنیم این است محصولات را مخصوص خودمان تولید میکنیم یعنی تولیدکننده ایرانی باید محصولی را مخصوص ایرانیها تولید کند همچنین طراح کشور ما آزادی عمل ندارد که بتواند طبق سلایق مردم دیگر جوامع، محصولی را تولید کند.
باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم، زیرا این مسئله مشکل زیرساختی دارد. اگر درخصوص اسباببازی فکر میکنیم که این مقوله فرهنگی است باید تمام سیاستهایمان را فرهنگی کنیم به عنوان مثال «نویسنده کتاب» تکلیف خود را با حوزه فعالیتهایش میداند و از تمام آیتمهای فرهنگی کارش مطلع است. پس اگر میخواهیم اسباببازی را به عنوان کالای فرهنگی به مخاطبان بشناسانیم باید بخشهای آن را فرهنگی کنیم و تمام سیاستهای کشور به این سمت حرکت کند که این کالا فرهنگی است. تولیدکننده هم متوجه میشود در تولید اسباببازی باید مسائل فرهنگی و محدودیتهای موجود را رعایت کند.
شرایطی برای تولیدکننده باید مهیا شود تا بتواند محصولی را تولید کند که در خارج از کشور هم مخاطب داشته باشد. ما نمیتوانیم شخصیتهایی که جذاب نیستند را در اسباببازی جذاب کنیم زیرا کاری سخت و طاقتفرسا است. اینکه میبینیم شخصیتهای «باربی»، «مرد عنکبوتی» و «باباسفنجی» برای بچهها جذاب میشوند به دلیل وجود اِلمانهایی است که کودکان این را دوست دارند. اگر اسباببازی را با افکار خودمان طراحی کنیم و بسازیم قطعا برای کودکان جذاب نخواهد بود.
اگر محصولات اسباببازی در کشور رشدی نداشته باشد فقط اسباببازی خارجی مخاطب پیدا میکند. مثلا عروسک «باربی» تیراژی از فروش را دارند که اگر یک میلیون تیراژ عروسک «باربی» در چین تولید میشود ۱۰هزار تیراژ آن به ایران صادر میشود که بهصورت قاچاق هم وارد شده است نه به صورت قانونی. حتی اگر ما عروسکی همانند باربی را در ایران تولید کنیم حجم بسیار محدودی را میتوانم بفروشیم باید به بازارهای بینالمللی هم فکر کنیم تا صنعت رشد پیدا کند. اگر صنعت بخواهد تنها داخل ایران را پاسخگو باشد خیلی موفقیت چشمگیری محسوب نمیشود، در نتیجه باید کالایی تولید کنیم که در سطح بینالمللی مخاطب را جذب کند یا حداقل برای افراد کشورهای منطقه جذاب باشد.
ما در بحث بازیهای فکری و آموزشی شاید بتوانیم این کار را انجام دهیم زیرا محدودیتهای فرهنگی در این بخش کمتر است البته محدودیت استفاده نکردن برخی حیوانات و اسمها وجود دارد که کشورهای اطراف با این مسئله مشکلی ندارند.
اگر سیاستهایمان را در بخش واردات اسباببازی تغییر دهیم اوضاع خیلی بهتر خواهد شد زیرا زمانیکه محدودیت بر روی وارد شدن کالا ایجاد میشود از طریق کانال قاچاق وارد کشور خواهد شد که بر روی کالای قاچاق هم هیچگونه نظارتی وجود ندارد
تکلیف تمام این موضوعات را باید مشخص کنیم که اگر صنعت اسباببازی تجاری است محدودیتها برای تولیدکننده باید برداشته شود و اگر هم فرهنگی است پس ما بهعنوان سیستم مدیریتی کشور باید از تولیدکننده که کار فرهنگی انجام میدهد، به روشهای مختلف حمایت کنیم این یکی از مهمترین چالشهای حوزه صنعت اسباببازی است که باید توجه زیادی به آن شود.
حامد تاملی: من احساس میکنم صحبت درباره فرهنگی شدن شاید یک تزیین باشد. اگر نگاه، نگاهی فرهنگی است حداقل در عملیات هم فرهنگی کنیم. اگر حمایتهایی که ار حوزه نشر کتاب میشود در حوزه اسباببازی هم مشاهده کنیم حتما اتفاقات خوبی رقم خواهد خورد. مثلا مباحث مالیاتی، ارزش افزوده و عوارض صادراتی حل شود و چارچوبهای درستی برایش تعریف شود.
برای تقویت یک صنعت ملی و بومی، شدیدا نیازمند مدیریت واردات و صادرات کالاهای مرتبط با آن صنعت هستیم. تا چه حد سیاستهای وارداتی و صادراتی اسباببازی در کشور هماهنگ با هدف تقویت و رشد این صنعت است و تا چه حد واردات غیرقانی و بیضابطه یا منفعتطلبانه دلالها به این تولیدات و صنایع آسیب رسانده است؟
حامد تاملی: ببینید واردکنندگان خیلی اعتقادی به کالای قاچاق ندارند و میگویند که به صرفه نیست. حالا اگر به عنوان تولیدکننده نگاه کنیم اینکه چه نوع اسباببازی وارد کشور میشود، برایشان خیلی مهم است. باید این موضوع را درنظر بگیریم که ورود اسباببازی به کشور را نمیتوان به صفر رساند یعنی نگاه تولیدکننده هم این نیست که منتظر روزی باشد تا ۱۰۰درصد تولیدات اسباببازی برای داخل باشد این یک نگاه ایدهآلیستی است که در دنیا هم چنین اتفاقی وجود ندارد.
نزدیک به ۷۰ درصد اسباببازی دنیا در چین تولید میشود اما اینکه مغزافزار تولید را در اختیار داشته باشیم، طراحی و سهم مناسب بازار را بگیریم، خوب است. اما به شخصه به وجود کالای قاچاق اعتقادی ندارم.
محسن رجبی: باید ببینیم دلیل اینکه اسباببازی به صورت قاچاق وارد کشور میشود، چیست؟ این هم در مورد همان سوال قبلی شما صدق میکند، تصور کنید یکسری محدودیتهای غیرواقعی گذاشته شده که از درون جامعه گرفته نشده است بالاخره محصولی که از طریق قاچاق وارد میشود بخشی از نیاز جامعه را تامین میکند. متاسفانه طبق آمار، محصولات قاچاق در حوزه اسباببازی ۳برابر واردات رسمی و قانونی کشور است و این رقم آماری عجیب و غریب را تنها در ایران تجربه میکنیم. در حالیکه در برخی از کشورها این آمار یک درصد از سهم واردات رسمیشان است. به اعتقاد من دلیل آن هم سیاست اشتباه و نادرست ما است اینکه تولید خیلی از کالاها را بیدلیل محدود میکنیم. شورای نظارت شخصیت خارجی فروزن را محدود کرده است اما عکس آن را بر روی لوازمالتحریر، کیف بچهها، پوشاک و… میبینیم. متاسفانه در کشور ما وقتی میگوییم «باربی» سریع آن را ممنوع میکنیم، قطعا جنبههای خوبی هم برای کودکان ما دارد چرا از زاویه مثبت آن را نگاه نمیکنیم و معمولا صفر و یک به همه مسائل توجه نشان میدهیم.
خیلی از اسباببازیها و مفاهیمی که در کشور ما ممنوع هستند یکسری کارکرد خوب دارند که باید این قسمتها را درنظربگیریم. به اعتقاد من اگر سیاستهایمان را در بخش واردات اسباببازی تغییر دهیم اوضاع خیلی بهتر خواهد شد زیرا زمانیکه محدودیت بر روی وارد شدن کالا ایجاد میشود از طریق کانال قاچاق وارد کشور خواهد شد که بر روی کالای قاچاق هم هیچگونه نظارتی وجود ندارد. اما اگر بتوانیم سیاستهای وارداتی را بهگونهای تنظیم کنیم که وارد کننده دچار محدودیتهای شدید نباشد محصول را از طریق قانونی با نظارت درست وارد کند تا کاملا آمار را داشته باشیم، البته این شیوه به تولید هم کمک میکند. زمانیکه اسباببازی به لحاظ کارکرد فرهنگی، بار منفی داشته باشد ممکن است خانوادهها از اسباببازی دلزده شوند اما اگر واردات درستی داشته باشیم به نظر من تاثیر مثبتی بر روی تولید خواهد داشت.
منبع: مهر