مسئولان و متولیان شهامت ورود جدی به چرخه مدولباس را ندارند

به گزارش فناوری فرهنگی، سیده راضیه ابراهیمیان، فعال حوزه مد و لباس و مؤلف کتاب «چادر» است، او در زمینه مد و لباس طرح‌ها و ایده‌های نو و جدیدی دارد و می‌گوید ما در عصری زندگی می‌کنیم که نیاز به دانش داریم، باید گذشته تاریخی‌مان را بشناسیم، از بایدها و نبایدهای فرهنگ اجتماعی کشورمان آگاه باشیم، فرهنگ دینی و مذهبی‌مان را به خوبی بشناسیم. او به گسستی که در میان متولیان، طراحان، تولیدکنندگان مد و لباس و مردم جامعه ایجاد شده است، قبول دارد و علت آن را عدم دانش کافی می‌داند. ابراهیمیان معتقد است که ما در حوزه مد و لباس مهم‌ترین چیزی که در حال حاضر به آن احتیاج داریم ذائقه‌سازی است و ذائقه‌سازی با انگیزه، دغدغه و گفتمان‌سازی ایجاد می‌شود. گفت‌وگوی تفصیلی سیده‌راضیه ابراهیمیان با خبرگزاری مهر در رابطه با «دوگانگی در پوشش؛ ماجرای یک گسست» می‌آید:

*با توجه به این‌که نهادها و سازمان‌های متولی در امور فرهنگی در حال انجام پروژه‌ها، برنامه‌ها، کنگره‌ها و فرهنگسازی هستند اما دیده می‌شود که با دغدغه‌های سوژه‌های طبقه متوسط شهری در کشور هم‌خوانی ندارد و سوژه‌های اجتماعی به دنبال دغدغه‌های فرهنگی و ارزشی خاص خودشان هستند و در اینجا گسستی ایجاد شده است از همین‌رو می‌بینیم که الگوهای ارائه شده از سوی برخی نهادها و سازمان‌ها از سوی مردم قابل تأیید و تبعیت نیست یا تأثیر عینی آن الگوها را شاهد نیستیم، دیدگاه شما درباره این پیش‌فرض چیست؟

من از سال ۱۳۹۰ به صورت رسمی فعالیت‌ام را در حوزه مد و لباس و ترویج پوشش ایرانی اسلامی آغاز کردم و فرهنگ ایرانی اسلامی را سرلوحه برندم در طراحی قرار دادم. البته سال‌های سال است که به نوعی خاک خوردیم و فعالیت‌هایی زیادی در این زمینه انجام دادیم، با حضور در این وادی متوجه شدم که ما به شدت نیاز به تولید محتوا داریم، زیرا زمانی که تولید و طراحی داشتم و در مواجه با مخاطبان و مشتریان قرار می‌گرفتم احساس می‌کردم که دانش کافی در این حوزه نداریم تا مخاطب را به‌خوبی بشناسیم و متوجه نیاز جامعه در حوزه مد و لباس باشیم.

اگر می‌گویم برخی از فعالان آگاهی و دانش کافی در این حوزه ندارند، به این دلیل است که کتاب‌ها و الگوهایی در دانشگاه تدریس می‌شود که متد غربی دارند و ما روش‌هایی که براساس کشورمان باشد را نداریم

ما در عصری زندگی می‌کنیم که نیاز به دانش داریم، باید گذشته تاریخی‌مان را بشناسیم، از بایدها و نبایدهای فرهنگ اجتماعی کشورمان آگاه باشیم، فرهنگ دینی و مذهبی‌مان را به خوبی بشناسیم. به اعتقاد من، این موضوعات بسیار پیچیده است و جامعه‌شناسی گسترده‌ای را می‌طلبد که مردم یک جامعه به چه شیوه‌ای تغییرات در کشور را می‌پذیرند و قبول می‌کنند یا اصلاً آن را نمی‌پذیرند. در واقع باید دریابیم که چرا مردم ما احساس ضرورت نیاز برای تنوع پوشش را ندارند، از سویی دیگر هم به پوشش غربی گرایش دارند و ترجیح می‌دهند لباس غربی بپوشند از همین رو، احساس نیاز و ضرورت برای تغییر پوشش متناسب با فرهنگ کشورشان را ندارند.

اگر می‌گویم برخی از فعالان آگاهی و دانش کافی در این حوزه ندارند، به این دلیل است که کتاب‌ها و الگوهایی در دانشگاه تدریس می‌شود که متد غربی دارند و ما روش‌هایی که براساس کشورمان باشد را نداریم. از سوی دیگر در برگزاری جشنواره‌های مختلف به همان دلیلی که اطلاعات کافی نبوده است خیلی از برنامه‌ها و جشنواره‌ها به نتیجه نمی‌رسد و مخاطبان را جذب نمی‌کند.

در رابطه با مبحثی هم که شما دست گذاشتید و عنوان «گسست یا شکاف» را ذکر کردید از منظرهای مختلفی می‌توان به آن نگاه کرد، اینکه بدانیم پیشینه یک فرهنگ کشور در رابطه با مد و لباس چه بوده است و به روی این موضوع فکر کنیم که چرا از پارچه‌های غیرایرانی استفاده می‌کنیم. ما هنوز هم در کشورمان کارخانه‌هایی داریم که پارچه ایرانی می‌بافند، یا باید به تنوع رنگ‌ها رجوع کنیم و در حوزه مد و لباس از رنگ‌های مختلف استفاده کنیم. البته باید بگویم که این امر به رأس حکومت یک کشور برمی‌گردد و تعیین خط‌مشی آن برای اینکه مردم بتوانند به‌درستی دست به انتخاب بزنند. خواهش من از مقام معظم رهبری این است که تنوع پوشش بانوان ایران را با رعایت حد موازین پوشش ایرانی اسلامی در دستورالعمل خودشان قرار بدهند.

و مهم‌ترین موضوعی که وجود دارد و فعالان حوزه مد و لباس از آن محروم هستند، رسانه است. رسانه مهم‌ترین مرجع در این عرصه است که تأثیر مستقیمی بر روی مخاطبان دارد. از همین رو، می‌بینیم که سلبریتی‌ها وارد این حوزه شدند و جوانان ما آن‌ها را به عنوان الگو در حوزه مد و لباس قرار دادند در حالی‌که آن‌ها هیچ‌گونه تخصصی در این زمینه ندارند. به اعتقاد من لباس چیزی نیست که ما محدود به سلبریتی‌ها و بازیگران شویم. باید دانش کافی در این حوزه را به خوبی فرابگیرند تا تغییر پوشش و تفکرات آن‌ها را بدانیم؟ آیا به دستورالعمل‌های مستقیم فرهنگی عمل می‌شود؟ زیرساخت‌ها و برنامه مدون در این حوزه وجود دارد؟ که به نظر من وجود ندارد و این مسیر انحرافی در حوزه مد و لباس را ایجاد می‌کند.

*با توجه به گفته‌های شما، چرا این جریان و اتفاقات (گسست) رخ داده است، مصادیق آن را بگویید؟ البته وجود سلبریتی‌ها در این حوزه و اینکه جوانان آنان را به عنوان الگو در این زمینه پذیرفته‌اند تا چه اندازه آسیب‌زا خواهد بود؟ یا اینکه سلبریتی‌ها می‌توانند به آن دانشی که شما مدنظرتان است و از آن سخن می‌گوئید برسند تا الگوی مناسب و مطلوبی در حوزه مد و لباس در جامعه باشند؟

قطعاً می‌توانیم این کار را انجام بدهیم، البته در این چند سال اخیر هم دیده‌ایم که برخی از بازیگران به سمت تنوع پوشش‌هایی که مرتبط با فرهنگ بومی‌مان است، آمده‌اند. قطعاً این موضوعات تأثیر خودش را می‌گذارد ولی بسیار محدود است.

ببینید، من این گسست را قبول دارم و حتی این موضوع درباره برگزاری رویدادها، همایش‌ها، نمایشگاه‌ها و جشنواره‌ها که تا چه اندازه میان مردم جذابیت دارند را مطلع هستم و حتی انتقادهایی هم نسبت به جشنواره‌ها و نمایشگاه‌ها دارم به عنوان مثال نسبت به نمایشگاه عاشورایی که برگزار شد، نقدهایی زیاد داشتم.

زمانی‌که ما می‌خواهیم درباره یک اتفاق تاریخی اثرگذار و رویداد سخت و سنگین همانند واقع عاشورا اثر هنری خلق کنیم، نباید مستقیماً موضوع را پیاده کنیم بلکه زمانی‌که می‌گوئیم «موضوع عاشورایی» یعنی باید مفهوم عاشورا را به نمایش بگذاریم نه اینکه لباس‌هایی را با نماد ضریح، پنجه خمسه، دست و پَر تزئین کنیم و آن را برای فروش استفاده کنیم. من برای طراحی یک لباس عاشورایی فکر می‌کنم، برای درک حال زینب (س) نیاز به طراحی با پارچه‌های خاص نداریم. همان چادر سیاه کافی بود با لباسی سفید از جنس کفن. فقط کمی خاک لازم بود و کمی آب بر روی چادر و آیینه‌ای تا نگاهی به خود بیاندازیم که چه کسی هستیم! در نتیجه ما باید مفهوم عاشورا را به مخاطبان انتقال دهیم نه لباسی که از آن صرفاً استفاده کنیم.

*اگر با همین شیوه‌ای که داریم و پیش برویم (گسستی که وجود دارد) چه مولفه‌ها و شرایطی را باید در پیش بگیریم تا این گسست کمتر شود؟

ببینید اگر در هر دانشکده‌ای آموزش داده شود که دانشجویان و دانش‌آموختگان به مسائلی همچون رنگ‌شناسی، لباس اقوام و… اشرافیت داشته باشد و در ادامه این قبیل موضوعات و مسائل به صورت رویکرد کلی از سوی مسئولان بسط پیدا کند، تا بتوانیم تغییر را احساس کنیم. به عنوان مثال در جشنواره فجر می‌بینیم کسانی که طراح لباس‌اند و با موضوعیت فشن، مد و لباس… در ارتباط هستند لباس‌هایی که خودشان طراحی کردند استفاده نمی‌کنند و این ضعف آن طراح است، به اعتقاد من اصل خلاقیت، ایجاد شجاعت، شهامت و ایجاد تغییر هم در خودمان و هم در دیگران است.

*با توجه به اشاره شما به واژه خلاقیت و ابداع مد ایرانی، در این زمینه بحث ذائقه‌شناسی به ذهن می‌آید، ولی ما بیشتر شاهد ذائقه‌شناسی در این حوزه هستیم! تا زمانی که طراحان به بٌعد اقتصادی توجه بیشتری نشان می‌دهند و به دنبال این هستند که مخاطبان به چه طرح و مدل‌هایی علاقه دارند و ترند جهانی را دنبال می‌کنند یعنی یک قدم نسبت به مخاطب‌اش عقب است و به نوعی تنها قصد دارد ذائقه آنان را بشناسد، اما با ذائقه‌سازی می‌تواند تغییر در حوزه مد ایجاد کند و نوع پوشش افراد را متحول کند! نظر شما در این رابطه چیست؟

در وهله اول بحث اقتصادی خیلی مهم است، همان‌گونه که من در یک مدت زمانی فروشگاهی داشتم که احساس می‌کردم من راه خودم را می‌روم و جامعه به سمتی دیگری می‌رود از همین رو به دلیل ضرر و زیان مالی، فروشگاه بسته شد. در حالی‌که، می‌بینیم جنس‌های چینی و ترکیه‌ای نزد مردم محبوبیت دارند، از سویی دیگر طراحان و تولیدکنندگان هم محصولات آن‌ها را مشابه‌سازی می‌کنند تا در رقابت با کالاهای وارداتی قرار بگیرند و اجناس‌شان به فروش برسد.

مهمترین چیزی که در حال حاضر ما به آن احتیاج داریم ذائقه‌سازی است و ذائقه‌سازی با انگیزه، دغدغه و گفتمان‌سازی ایجاد می‌شود. اینکه بتوانیم در کنار همدیگر جمع شویم و گفتگو کنیم و تبادل نظر داشته باشیم

مهمترین چیزی که در حال حاضر ما به آن احتیاج داریم ذائقه‌سازی است و ذائقه‌سازی با انگیزه، دغدغه و گفتمان‌سازی ایجاد می‌شود. اینکه بتوانیم در کنار همدیگر جمع شویم و گفتگو کنیم و تبادل نظر داشته باشیم. حق داریم که درباره این موضوعات صحبت کنیم تا به مخاطبان آگاهی دهیم و دغدغه و انگیزه آن‌ها را تقویت کنیم.

همچنین نیاز داریم هرچقدر بیشتر گفتگو کنیم و موضوعات را اجرایی کنیم، نمایش یکی از مهمترین موضوعات در وادی مد و لباس است، اگر قصد داریم ذائقه‌سازی کنیم باید از نظر بصری و نمایش دادن محصولات هم پیشرفت کنیم. زمانی‌که جوانان ما به شبکه‌های برون مرزی و فضای مجازی رجوع می‌کنند و آن‌ها را مرجع قرار می‌دهند یعنی ذهنشان برای پوشش آن سبک از مد و لباس آماده می‌شود، زمانی هم که در جامعه حضور پیدا می‌کنند با نوع دیگری از پوشش مواجه می‌شوند که این تناقض‌ها باعث آسیب‌های جدی از لحاظ روحی و روانی و اجتماعی به شخص وارد می‌کند، اعتماد به نفس را پایین می‌آورد و احساس سرخوردگی در جوانان ایجاد می‌کند، با وجود تفاوت‌ها و تناقض‌ها به سمت فروشگاه‌های خارجی می‌روند تا کالا و محصولات مورد نظرشان را تأمین کنند. در نتیجه می‌بینیم که ذائقه‌سازی کشور ما را فرهنگ غربی در دست گرفته است و همه امورات و اتفاقات ما را تحت‌الشعاع قرار دادند.

البته باید این موضوع را هم در نظر گرفت بحث لباس در ایران فقط حوزه توزیع و تولید نیست، بلکه باید در این عرصه دغدغه جدی فرهنگی داشت و از همه جوانب به آن توجه کرد. زمانی که از گسست حرف می‌زنیم به دلیل ضعف و کمبود دانش و علم در این حوزه است.

*ضرورت متولیان این امر تا چه اندازه است؟ آیا آنان در این زمینه راهی درست و مناسبی در پیش گرفتند و راهکاری ارائه دادند؟

به اعتقاد من مسئولان و متولیان این امر احساس ضرورت نمی‌کنند که وارد یک چرخه جدی مد و لباس شوند، در واقع شهامت ندارند که به چالش کشیده شوند و زیر ذره‌بین قرار بگیرند. زیرا اگر بخواهیم برخلاف جهت آب شنا کنیم و در این مسیر جریان را برعکس برویم و کار نو انجام دهیم مطمئناً مورد نقد تندی قرار می‌گیریم.

البته مهم‌ترین مسئله این است که ما جایی برای نمایش نداریم، یا کشورهایی که در زمینه مد با ما هم‌راستا هستند را رصد نمی‌کنیم و در مراسم مُد آن‌ها شرکت نمی‌کنیم و… شما تصور کنید در کشور اندونزی برای جریان فراملی کالاها توانسته‌اند با کمک طراحان مد اسلامی و تولیدکننده‌ها حجابشان را به دیگر کشورها صادر کنند و توسط دیگر کشورهای دعوت شده محصولاتشان را عرضه کردند. ما می‌بینیم که این فرصت‌ها در دیگر کشورها وجود دارد ولی ما در کشورمان از این فرصت بی‌بهره هستیم.

منبع: مهر

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد