به گزارش فناوری فرهنگی، موزهها را از طریق حضور در شبکههای اجتماعی به مناسبترین و ارزانترینها شکل ممکن میتوان تبلیغ و اطلاعرسانی نمود. این یادداشت به بخشی از تجربه موزه آرنج کانتی در استفاده از شبکههای اجتماعی برای تبلیغات خود اشاره کرده است. در ادامه گزارش، دیدگاههای دیگر را هم بررسی و پژوهش خودمان در تجربههای موفق دیگران را تکمیل میکنیم.
موزه چارلز هاسمر مورس (Charles Hosmer Morse) که از سال ۲۰۰۸ میلادی در فیسبوک حضور داشت، اواسط سال ۲۰۱۵ صفحه اینستاگرام خود را هم راهاندازی کرد و برنامۀ تبلیغاتی منظم و مستمری برای این صفحه در نظر گرفت. [۱] کاترین هینمن (Catherine Hinman)، کارمندی با نزدیک به دو دهه سابقۀ کار در این مجموعه، حرفهای جالبی از تجربیات جدید موزه از حضور در اینستاگرام دارد.
او میگوید ما، یعنی مدیریت موزه و تیم اجرایی آن مجبوریم هر روز برای جذب بازدیدکنندۀ بیشتر و نیز حفظ مخاطبان قبلی خودمان تلاش کنیم؛ در واقع ما ناگزیر از مبارزهای دائمی هستیم، شبکههای اجتماعی یکی از میدانهای مبارزۀ ما به شمار میروند.
شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، ویژگیها و محدودیتها و البته مزایای خاص خود را دارند و آماده کردن پُستی که مورد پسند دنبالکنندگان (فالوورها) باشد و به شمار اعضای این گروه بیفزاید، اصلاً کار پیش پا افتاده و آسانی نیست. اما نتایج رضایتبخش همیشه بعد از زحمت و حساسیت زیاد به دست میآیند و به نظرم هیچ کارِ باارزشی وجود ندارد که آسان و بدون دشواری انجام شود.
هینمن معتقد است که شبکههای اجتماعی، رسانههایی برای نمایشِ داشتههای ما هستند. وی میگوید دیگر نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و یک جا بنشینیم و منتظر بمانیم تا مردم ما را پیدا کنند و به سراغمان بیایند. یکی از وظایف ما در موزه این است که مخاطبان احتمالی را پیدا کنیم و با پستهای جذاب و تبلیغات موثر، آنها را به سمت خودمان بکشانیم.
او میگوید هدف ما در موزه نسبت به چند سال یا حتی چند دهه پیش تغییر خاصی نکرده است. منتها روشهای ما برای رسیدن به هدف، همراه با تغییر و تحولات فضای اجتماعی و رسانهای تغییر کرده است. تاریخ مصرف شیوههای قدیمی و سنتی مدتهاست که به پایان رسیده و اصرار به استفاده از روشهای قدیمی، کار ما را به بنبست و تعطیلی میکشاند. شیوههای مرسوم در گذشته، برای زمان خودشان خیلی خوب و کارآمد بودند، اما پاسخگوی شرایط امروز و نیازهای فردای ما و مجموعههای شبیه به ما نیستند و چارهای جز انطباق با واقعیتهای کنونی و بهکارگیری ابزارهای جدید وجود ندارد.
موزهها و شبکههای اجتماعی؛ تبلیغ خوب و تبلیغ بد
اما برگردیم به پرکینز، مدیر موزه آرنج کانتی؛ او میگوید تجربه به من نشان داده که یک پست جذاب در شبکههای اجتماعی چندین و چند بار دست به دست و بارها به اشتراک گذاشته میشود و در هر بازنشر، افراد بیشتری را به خود درگیر میکند؛ زیرا مردم علاقه دارند تا دوستان و عزیزانشان را در لذت مشاهدۀ آن شریک کنند.
اما او به نکته دیگری هم اشاره میکند که به همان اندازه مهم و در واقع روی دیگر این سکه است. اینکه همین مزیت میتواند مثل شمشیر دولبه باشد، زیرا پستهای ضعیف و غیرجذاب برای مخاطبان دافعه دارد و رشتۀ پیوند میان عرضه کننده و مخاطب را سست میکند. از اینرو هر پست نامناسبی که در یکی از شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شود به تبلیغی بد و مخرب برای موزه تبدیل خواهد شد. همانطور که پستهای زیبا و جذاب به افزایش اعتبار موزه منجر میشود، پستهای فاقد جذابیت و تصاویر ملالآور نیز مخاطب را دلزده میکند؛ آنهم مخاطبی که روزانه با صدها صوت و تصویر و متن در شبکههای اجتماعی سروکار دارد و معمولاً به عرضه کنندۀ محتوای ضعیف، فرصت دوباره نمیدهد.
موزهها و تأثیر شبکههای اجتماعی
برخی موزهها علاوه بر استفاده از فردی توانمند و خلاق برای مدیریت صفحاتشان در شبکههای اجتماعی، طرحهای ابتکاری جالبی هم برای حضور پررنگتر در این عرصه به کار میگیرند. مثل موزه تاریخ شیکاگو (Chicago History Museum) که تابستان ۲۰۱۵ مسابقهای در بستر اینستاگرام ترتیب داد و از بازدیدکنندگان خود دعوت کرد تا عکسی از بخش مورد علاقۀ خود از این موزه را با دیگران به اشتراک بگذارند. موفقیت مسابقه در جذب مخاطب چنان بود که سال بعد دوباره تکرار شد، و حتی برخی موزهها و گالریهای دیگر هم از این ایده استفاده کردند و مسابقات و چالشهایی مشابه مسابقۀ اینستاگرامی موزه تاریخ شیکاگو به راه انداختند.
اهمیت شبکههای اجتماعی تا آنجاست که هم پرکینز و هم هینمن، هر کدام با لحن و ادبیات خاص خود میگویند که آیندۀ موزهها و گالریها و مجموعههایی مشابه به چگونگی بهرهبرداری از ظرفیت شبکههای اجتماعی وابسته است و میزان و کیفیت حضور ما در این عرضه، رونق یا انزوای ما را تعیین میکند. در روزگاری که مردم در گوشیهایشان زندگی و همیشه و همه جا آن را با خود حمل میکنند، باید بهترین روش بهرهبرداری از شرایط را پیدا کرد یا فراگرفت و سپس آن را به کار بست. [۲]
مثلاً موزه هنر ویتس (The Wits Art Museum) پیش از برگزاری نمایشگاه آثار اندی وارهول (Andy Warhol) تبلیغات گستردهای را آغاز کرد و به جز شیوههای معمول و مرسوم تبلیغات در مکانهای عمومی و پرتردد، از ظرفیت موجود در شبکههای اجتماعی هم برای تبلیغ رویداد خود کمک گرفت. این مجموعه در رویدادهای قبلی خود معمولاً از چیزی حدود ۸۰۰ نفر میزبانی میکرد، اما این بار آنها بیش از پنج هزار نفر را به خرید بلیط و شرکت در رویداد متقاعد کردند؛ موفقیتی که قدرت و اثرگذاری شبکههای اجتماعی را برای رونق دادن به کار موزه ها به خوبی نشان میدهد.
منبع: بردار