به گزارش فناوری فرهنگی، کلبههای چوبی به تازگی طرفداران خودش را پیدا کرده است کلبههایی که تمامش از چوب ساخته شده جایی دور از هیاهوی خودرو، جاده و انسان. با مصالحی که ترکیب جنگل را بهم نزند و مثل ویلاها و ساختمانهای بدقوارهای نیست که در دل جنگل درخت را قطع کرده باشند و به جایش ساختمانی از بلوک و سیمان کاشته باشند. برخی از کلبههای چوبی آنقدر خوب ساخته شدهاند که کمترین خسارت را به محوطه جنگلی وارد میکنند این کلبهها در جایی غیر از منابع طبیعی قرار گرفتهاند و حضور گردشگران در آنجا و پسماند حاصل از اقامت آنها ضرری به طبیعت نمیزند.
یکی از این اقامتگاهها توسط محمدجواد رحمانی خلیلی ۲۹ ساله ساخته شد. او عمران خوانده و در رشته باستان شناسی مدرک فوق لیسانس گرفته است. حدود ۵ سال پیش از جنگلهای هزار جریب مازندران چوبهای ریخته شده و خشک را جمع میکرد و کنار خیابان و جادههای تفریحی میفروخت تا بتواند درآمد داشته باشد و هزینه دانشگاهش را بپردازد. او میگوید: درسم خوب بود با چوب فروشی دو ترم را پرداخت میکردم یک ترم هم تخفیف میگرفتم وقتی میزان تخفیفها زیاد میشد یک ترم برایم مجانی در میآمد. وام و قرض گرفتم ماشین خریدم مسافر کشی کردم. نوشیدنی محلی با سیر درست میکردم. میفروختم به مغازهداری که همسایه ما بود و در سختی نه تنها هوای ما را داشت بلکه پول هم به خانوادهام قرض میداد. نمیدانستم سیر گاز دارد. بطریهای نوشیدنی در یخچالش ترکید! با این حال این مغازه دار همیشه ما را دوست داشت و کمکمان میکرد تا اینکه چند وقت پیش به خاطر کرونا فوت کرد.
او ادامه داد: پدرم ورشکسته شده بود و از نظر مالی وضعیت خوبی نداشتیم. من همیشه در حال تغییر شغل بودم همه مشاغل را امتحان میکردم. تا اینکه یک روز در جشنواره انار خلیل شهر شرکت کردیم. دیدم همه سوغات محلی و انار میفروشند. تنور گذاشته بودند و نان درست میکردند عروس و داماد را با اسب به میدان آوردند و همه استقبال میکردند. این جرقهای شد برای اینکه متوجه شوم مردم و گردشگران از چه چیزهایی خوششان میآید. به اداره میراث فرهنگی رفتم گفتم میخواهم وارد صنعت گردشگری شوم کمکم کنید چه کاری کنم. خانمی در اداره گردشگری روستایی میخواند گفتم میتوانم مجوزی بگیرم و مسافران را به خانهام برای پذیرایی دعوت کنم. آنقدر اصرار کردم که گفت برو و از خانهات عکس بگیر یک ماه فرصت داری که کارت را شروع کنی و گرنه مجوزت را باطل میکنم. او میگفت که من وام بومگردی را میخواهم بگیرم و بروم ولی ثابت کردم که این طور نیست. آن زمان گردشگران خارجی زیادی میآمدند به دست فروشان کنار جاده میگفتم هر گردشگری را دیدید به من زنگ بزنید. از آنها در خانهام پذیرایی میکردم و عکس میگرفتم. یک بار گروهی از فعالان محیط زیست از من خواستند که در کمپ برایشان غذا بپزم. با خانوادهام چند روزی همین کار را انجام دادیم با اینکه اولین بارمان بود اما آنها از کارمان راضی بودند.
رحمانی ادامه میدهد: به آنها گفتم که میخواهم کلبه جنگلی بسازم. باید انجام میشد. از هر راهی رفتم تا بتوانم زمین بخرم. بالاخره انجام شد و سال ۹۵ یک کلبه چوبی ساختم و خودم در کلبهای که با پلاستیک ساخته بودم میخوابیدم و از مهمانانم، لاکچری پذیرایی میکردم. کم کم به تعداد کلبهها اضافه کردم چون دیدم مردم دوست دارند در فضاهای اقامتی جدید حضور داشته باشند مدیر یک هتل ۵ ستاره به من میگفت تو از ما بیشتر مسافر داری.
وی میگوید: بعد از آن برای خودم یک شخصیت ساختم. به جنگل و طبیعت میرفتم و با ابتداییترین وسایل بهترین غذاها را میپختم و یا سفر میکردم. کم کم به پسر جنگل معروف شدم. الان هم به کمپین حمایت از محیط زیست پیوستهام و برای تعدادی از بومیهای منطقه شغل ایجاد کردهام. اگر کرونا نبود برای رزرو کلبهها باید از دو ماه قبل وقت میگرفتید. بیشتر مسافرانم از تهران میآیند از آن فضای پر ترافیک و شلوغ به اینجا میآیند جایی که اجازه نمیدهم تعداد زیاد افراد آرامش مسافرانم را به هم بزند.
رحمانی برای رعایت بهداشت و ضدعفونی شدن مهمانان قبل از ورود به کلبهها حساسیت دارد خیلیها برای دیدن او و همراه شدنش برای سفر یک روزه به یکی از جاذبههای گردشگری بهشهر تا اینجا سفر میکنند. او برای خودش شخصیت پسر جنگل را ساخته است پسری که سعی دارد احترام به طبیعت را به مخاطبانش هم یاد بدهد و از گردشگری به عنوان شغلی بهره ببرد که نه تنها خانواده اش را از تنگدستی نجات داده بلکه برای دیگران نیز شغل ایجاد کرده است او حالا میتواند به کمک مخاطبانش زندانی آزاد کند و برای عروس و دامادی که حسرت اقامت در این کلبهها را داشته اند مراسم عروسی بگیرد.
منبع:مهر