به گزارش فنافر، پیشنیاز طرح موضوع این یادداشت، معرفی ریموند کورزویل (Raymond Kurzweil) است. ریموند کورزویل، مخترع و آینده نگار سرشناس آمریکایی است که والاستریت ژورنال او را »نابغه خستگیناپذیر« نامیده و موسسه فوربس(Forbes) به عنوان »قویترین ماشین فکر« از او یاد کرده است. از 147 پیشبینی که کورزویل در سال 1999 برای سال 2009 داشته، 87% آن محقق شده است. او تا کنون علاوه بر دریافت بیست دکترای افتخاری، موفق به دریافت جوایز مختلف مانند مدال ملی فناوری و نوآوری امریکا (بالاترین نشان افتخار امریکا در حوزه فناوری) و جایزه لملسون MIT (بزرگترین جایزه دنیا در حوزه نوآوری) شده است (Lemelson-MIT Prize). هفت کتاب منتشر شده توسط وی، از پرفروشترین کتابهای دنیا در حوزه علم هستند.
سینگولاریتی را بشناسید
ریموند کورزویل در آیندهنگاریهایش به روند نمایی پیشرفت علم استناد کرده است. این روند به کاهش نمایی زمان لازم برای دو برابر شدن دانش بشر اشاره دارد. به زبان ساده اگر در حال حاضر سه سال طول بکشد تا دانش بشر دو برابر گردد، پس از مدتی این اتفاق طی یک و نیم سال خواهد افتاد؛ مسلماً این روند متوقف نشده و زمانی خواهد رسید که علم بشر در هر هفته و روز و ساعت و دقیقه و لحظه دو برابر شود. آقای کورزویل زمانی که چنین اتفاقی بیافتد را سینگولاریتی (Singularity) نامیده است. بر اساس تحقیقات و محاسبات ایشان، سینگولاریتی زمانی بین سال 2028 تا 2045 میلادی به وقوع خواهد پیوست. قوت این پیشبینی آنقدر بالاست که ناسا و گوگل طی یک سرمایهگذاری مشترک و با همکاری وی در پارک فناوری ناسا اقدام به تأسیس دانشگاه سینگولاریتی کردهاند؛ دانشگاهی که در آن رهبران آینده را تربیت میکنند. در سینگولاریتی انسان فناوری را چنان میآفریند که از خود او باهوشتر است. این لحظه ممکن است به اشکال گوناگون مانند هوش مصنوعی، واسطههای مستقیم میان مغز و رایانه، مهندسی ژنتیک و… به وجود آید. بر اساس این فرضیه هوش انسانی فناوری را خلق میکند، اگر فناوری بتواند هوش انسانی را تقویت کند، این امر یک حلقه واکنشی مثبت و مارپیچی را به وجود میآورد که نتیجه آن رسیدن به هوشهای سریعتر، زیرکتر و پیشرفت کننده است. نتیجه چنین رخدادی آنقدر بزرگ است که کلیه ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی، ماشینها را قادر به یادگیری، تصمیمگیری و انتخاب خواهد کرد و آنقدر در این توانمندی پیشرفت خواهند کرد که در زمان سینگولاریتی، تشخیص انسان از ماشین سخت خواهد بود. شاید علت انتخاب نام سینگولاریتی، که به فارسی »تکینگی« ترجمه شده، در این یکی شدن انسان و ماشین باشد. اضافه شدن توانمندیهای انسانی به ماشین (حتی احساسات!) و اضافه شدن اجزای ماشینی به انسان (مانند رباتهای در ابعاد نانو در مغز و … ) بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات و شبکههای مجازی گسترده خواهند شد و انسانی که با افزونههای ماشینی، توانمندیهای به مراتب بالاتری پیدا کرده است، زندگیاش را در بستر شبکههای مجازی توسعه خواهد داد. در این عصر شبکههای مجازی تبدیل به دنیاهای مجازی خواهند شد و با استفاده از فناوریهایی مانند واقعیت مجازی (Virtual Reality) و واقعیت (Augmented Reality) افزوده، رنگ واقعیت به خود خواهند گرفت.
دنیای مجازی
آواتارها در آن زمان نقش پر رنگی خواهند داشت. از آواتار (Avatar) به عنوان چهره و نمود کاربر در دنیای مجازی یاد میشود. بر اساس این روند، در آینده انسانها با آواتارهایشان زندگی خواهند کرد؛ هر فرد چندین آواتار خواهد داشت و میتواند همزمان با همه آنها در شبکههای مجازی توسعه یافته زندگی کند، کتاب بخواند، دانشگاه برود، شغل و درآمد داشته باشد، تفریح و حتی ازدواج کند و به طور کلی بسیاری از فعالیتهای حال حاضرش را در چنین شبکههای مجازی بگذراند. بر این اساس دیگر عنوان »شبکه اجتماعی« کارایی لازم برای توصیف آنچه در آینده نه چندان دور خواهد بود را ندارد و بهتر است از عبارت »دنیای مجازی» استفاده کنیم. دنیای مجازی یک محیط سهبعدی شبیهسازیشده توسط رایانه است که کاربران بیشماری میتوانند در قالب آواتارهایشان همزمان با ساخت و توسعه اشیا و مکانهای جدید، در آن به انواع تعاملات بپردازند.
زندگی دوم آمد
تاکنون نمونههای مختلفی از دنیاهای مجازی ارائهشدهاند که موفقترین آنها، »زندگی دوم (Second Life)» بود. سبک شبکههای اجتماعیای که در آینده وجود خواهند داشت، اشتراک بالایی با شبکه اجتماعی زندگی دوم دارد. زندگی دوم، به عنوان یک شبکه اجتماعی توسعهیافته، یک دنیای سهبعدی در فضای مجازی است که هر فرد میتواند به هر شکلی به انجام هر کاری بپردازد! در این شبکه هر عضو دارای آواتار با طراحی، ظاهر و مشخصات کاملاً دلخواه خود است که میتواند در تمامی دنیای ساختهشده در آنجا، با سایر آواتارها تعامل داشته باشد و به نوعی زندگی کند. دنیای زندگی دوم توسط کاربران ساخته شده و هماکنون حدود 1700 کیلومتر مربع مساحت دارد. زمانی که زندگی دوم در اوج خود بود، پیشبینیهای بسیاری از موفقیتهای چشمگیرش میشد تا جایی که برخی کارشناسان پیشبینی اولین شرکت هزار میلیارد دلاری را برای آن داشتند، چیزی که اکنون برای گوگل تصور میشود! روند اتفاقات نیز تحقق چنین پیشبینیای را تایید میکرد، خبرگزاریهایی مثل رویترز با تأسیس دفتر در زندگی دوم به پوشش خبرهای دنیای مجازی در آنجا پرداختند، برخی دانشگاههای معتبر دنیا مثل استنفورد مؤسسات و کتابخانهها و کلاسهای درس تشکیل دادند و حتی شرکت تویوتا به تولید و فروش خودرو در محیط زندگی دوم پرداخت و خیلی اتفاقات چشمگیر دیگر که فاصله بین دنیای واقعی و مجازی را کم میکرد. اما از آنجایی که در حال حاضر زندگی دوم زیرساخت مناسبی برای ارتباطات شبکهای نداشت از روند توسعه آن کاسته شد و همزمان گزینههای جایگزینی مانند فیسبوک مطرح شدند که قابلیت تعاملات شبکه های خود را بسیار متفاوت و مناسبتر برای سلیقه کاربران آن سالها ارائه کرده بودند. لذا استقبال از زندگی دوم کاهش یافت و گرایش به سمت شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک و … چرخید. اما این پایان راه دنیاهای مجازی نیست، چه آنکه حتی آغازش نیز نبود. دنیاهای مجازی قبل از زندگی دوم وجود داشتند و با زندگی دوم همزمان با یک توسعه چشمگیر، بیشتر از قبل مطرح شدند. هرچند استقبال از زندگی دوم، به هر دلیلی، روند افزایشی سالهای اولیه راهاندازی خود (2003) را ندارد اما این دلیل بر ناتوانی مفهوم شبکههای اجتماعی از این جنس نیست. ساختار سهبعدی محیط، آزادی عمل مطلق، تنوع بالا، درآمدزایی و امکان ایجاد هر پدیدهای در آن، دنیاهای مجازی را به عنوان یک کاندید مطرح برای بستر زندگیهای آینده مطرح میکند.
همانطور که گفته شد، زندگی دوم آخرین دنیای مجازی نخواهد بود و با توجه به قابلیتهای منحصربهفرد دنیاهای مجازی، در آینده نهچندان دور با توسعه بیشتر آنها مواجه خواهیم بود. قابلیتهایی مانند:
فراهم آوری زیرساخت آموزشی بسیار قدرتمند: فرض کنید وبسایت کورســــــــرا (Coursera) یا تد (TED)مطالب خود را در یک دنیای مجازی مانند زندگی دوم ارائه کنند، در این صورت اثربخشی و جذابیت آن بسیار بالاتر خواهد بود. حال آنکه این صرفاً سادهترین مثال قابلیتهای آموزشی دنیاهای مجازی است. فرصتهای بسیار زیادی در حوزه آموزش کودکان با استفاده از قابلیتهای دنیاهای مجازی فراهم است.
اقتصاد مجازی: تجربه همه دنیاهای مجازیای که تاکنون توسعهیافتهاند ثابت میکند تولید محصولات مجازی و تبادل آنها، میتواند به خوبی یک شغل با درآمد خوب باشد. محصولات نامحدودی که برای تولید فقط نیاز به خلاقیت دارند و به اندازه یک دنیا مشتری برای آنها وجود دارد. این تبادلات که در آنها چیزی بسیار شبیه به پول رد و بدل میشود، یک نوزاد تازه متولد شده به نام اقتصاد مجازی است. اقتصادی به بزرگی اقتصاد واقعی، و حتی با پیچیدگی و وسعت بیشتر. بیت کوین (Bitcoin) که به یک واقعیت اثرگذار بر دنیای اقتصاد و مراکز سیاست پژوهی تبدیل شده است، نمونه چنین اقتصادی است.