به گزارش فناوری فرهنگی،تاریخچه کمیک استریپ به سالهای بسیار دور برمیگردد، از زمانیکه انسان برای تفهیم مفاهیم از کشیدن تصویر روی دیوار غارها مدد میگرفت اما عملاً با اختراع صنعت چاپ در دهه ۵۰ و پس از جنگ جهانی دوم کمیک استریپ هم ایجاد شد و با استقبال خوبی هم از سوی مخاطبان مواجه گردید، به صورتی که همواره مجلات مصور از پرمخاطبترین نشریات بوده است. بر همین اساس با دکتر سیدعلیرضا گلپایگانی استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر تهران که تاکنون آثار شاخصی در عرصه انیمیشن و کمیک استریپ تهیهکنندگی یا کارگردانی کرده است گفتوگو داشتیم.
چرا عمدتاً از کمیک استریپ در عرصههای مختلف بهخصوص فرهنگی بهره میبرند و موجسازی میکنند؟
یکی از عوامل پدیده سرگرمیسازی است اما به نظر میرسد آنچه باعث رونق این هنر شد، نیاز اجتماعی بود که حاصل آن قهرمانانی چون سوپرمن، اسپایدرمن و… شد. بعد از جنگ جهانی دوم دوران رکود اقتصادی و اجتماعی در امریکا و ناامیدی درسطح جامعه، زمینهساز خلق قهرمانان افسانهای شد که تا اندازهای بتواند تسکیندهنده باشند چون همسو با نیازهای جامعه بودند امروز کمتر امریکایی را میبینیم که متأثر از این کمیک استریپها نباشد. میازاکی کارگردان معروف ژاپنی میگفت هیچ انیمیشنی را نمیسازیم مگر اینکه قبل از آن مانگای آن ساخته شده باشد.فرق مانگا و کمیکاستریپ چیست؟
در فضا و مدل ارائه داستان و گرافیک کار. روایت داستان و شکل ارائه آنها با هم فرق میکند. بعضاً مجلات مانگا (کمیک استریپ ژاپنی) کلام ندارد گاهی به ۳۰۰صفحه میرسد که هفتگی یا روزانه چاپ میشود. یکی از معضلات شهرداری توکیو جمعآوری این مجلات است، زیرا بعد از خواندن دور میریزند و کاغذ زیادی صرف مجلات میشود، کاغذهای بسیار نازک و سیاه و سفید؛ اما غربیها کمیک استریپ رنگی با حجم کمتری دارند. «یشیرودمبا» یکی از پرتیراژترین روزنامههای دنیا در ژاپن است که جشنواره کاریکاتور هم برگزار میکند، صفحه آخر خود را به داستان مصور اختصاص داده، طبق آمار مردم ژاپن این روزنامه را بیشتر میخرند و اول هم صفحه آخر را میخوانند.
ما هم تقریباً تجربه این موضوع را داشتیم مانند کیهان بچهها، درست است؟
بله، دوران نوجوانیام را با آن گذراندم پر از کمیک استریپ بود که همه امریکایی و ترجمه شده بودند بهقدری داستانها را دوست داشتم که بریدههای آن را جداگانه منگنه میکردم و به صورت کتاب مصور درمیآوردم. در آن داستانها آیندهنگری خوبی نهفته بود اغلب تخیلی بودند. تخیلات در رشد و شکوفایی ذهن تأثیر دارند. کمیک استریپ تأثیر زیادی در رشد فکری بچه دارد زیرا باعث پرورش قوه تخیل آنها میشود هرچند در امریکا و ژاپن این نشریات با محوریت فرهنگسازی و شخصیتسازی هستند اما موفق بودهاند. متأسفانه دیگر آن داستانهای مصور درکیهان بچهها نیست.
سرنوشت کیهان بچهها چه شد؟
یک نسل تنها ترجمه میکرد، بعد از انقلاب سیاست آن تغییر کرد، در حالیکه هر روندی نیاز به عقبه دارد بعضی فرمها جذابیت ندارند. کیهان بچهها میتوانست جایگاهش را حفظ کند اما عدم شناخت کارشناسان این دوره باعث شد تا کیهان بچهها از پیشرفت باز بماند.
در بحث انیمیشن و کمیک استریپ ژاپن پیشرفت خوبی داشته است دلیلش چیست؟
البته در ایران آثار ژاپنی رایجتر بوده آن هم به دلیل روابط فرهنگی دو کشور بعد از انقلاب است، درحالیکه قبل از انقلاب تمام آثار امریکایی بودند.
چرا شخصیتهای ژاپنی در انیمیشنها و کمیک استریپها با واقعیت فرق دارند همه با چشمانی درشت و هیکلهایی متفاوت هستند؟
این قدمت ۴۰ تا۵۰ ساله دارد که مربوط به استاد تزوکا است که در طراحی خود این قیافهها و گرافیک را ترسیم کرد، کمکم این شیوه بین هنرمندان ژاپنی مقبول افتاد و رایج شد وگرنه تا قبل از آن آثار ژاپنی مینیاتوری بودند.
صنعت انیمیشن ژاپن توسعه خوبی داشته و درجهان هم شناخته شده است، آیا مانگا هم همین وضعیت را دارد؟
بله، ژاپن درعرصه انیمیشن قدرت بالایی دارد، حتی برای ساخت انیمیشن «بچههای مدرسه آلپ» گروه طراح، عکاس و هنرمند به آنجا رفتند تا فضا را از نزدیک ببینند طرح و مدل لباس آنها و معماری آنجا را خوب بررسی کنند تا بتوانند در انیمشین نشان بدهند چون نگاهشان جهانی است و موفق هم بودهاند انیمیشنهای خود را صادر کنند اما در مانگا توسعه جهانی ندارد، خیلی داخلی است ژاپنیها آن را میپسندند و مجلات مصور خوراک آنهاست.
در ایران چطور؟
یک سری داستانهایی داریم که برای ایرانیها قابل فهم است و برد داخلی دارند مانند داستانهای شاهنامه، مولانا و… اما یک غیرایرانی سخت متوجه منظور داستان میشود. درست است کتاب مولانا بین خارجیها رواج دارد اما آنها با شعر ارتباط برقرار میکنند زیرا صورتنگرند تا سیرتنگر، درحالیکه فرهنگ ما سیرتنگر است و فرهنگ ژاپنی هم همینطور است. مانگا در داخل ژاپن رشد کرده و جهانی نیست، برای غیرژاپنی فهمش سخت است.
در ایران جسته و گریخته آثار کمیک استریپ داشتیم؛ چرا چندان تقویت نشد؟
اول اینکه خیلی گران است، بازگشت سرمایه دیر اتفاق میافتد و به نسبت کتاب پروسه طولانی دارد لذا به صرفه نیست. دوم آنکه عدهای معتقدند تخیل فرد را ضعیف میکند و سادگی هضم خوب نیست، علاوه بر این هر چند مقدمات لازم است اغلب انتظار داریم سریع اتفاق بیفتد و به نتیجه برسیم که منطقی نیست.
چرا عمدتاً این آثار ترجمهای است؟
زیرا در این حوزه هم مانند سایر امور الگوگیری میکنیم؛ فرهنگ خارجیپسندی هم مربوط به چند سال اخیر نیست، سالهای سال است تصور میکنیم محصول خارجی بهتر است و مردم چیزی که خارجی است را دوست دارند و با اقبال بهتری مواجه میشود اما نمیدانند کمکم قهرمان بچههای ما شخصیت امریکایی میشود. متأسفانه عدهای تنها به سود آنی فکر میکنند؛ در حالی که به تدریج آن جزو فرهنگ ما میشود. از طرفی ما صنعت انیمیشن وکمیکاستریپ را هنوز جدی نگرفتهایم و زیرساختار خوبی هم نداریم، نتوانستیم در این عرصه رشد کنیم این هم به فرد یا ارگان خاصی مربوط نیست همه باید در رونق اقتصادی و فرهنگی وارد عمل شوند. ما کمیک استریپکاران حرفهای داریم که برای خارج کارشان را میفرستند. اخیراً کتابی دیدم که ناشرش قمی است تمام هنرمندان آن هم اهل قم هستند خیلی برایم جالب بود که یکسری طراح هنرمند دورهم جمع شدهاند و اینقدر توانایی فوقالعاده دارند. مجلات مصوری را به ۳۰ زبان خارجی ترجمه کرده بودند، اینها باعث تشویق افراد میشود حتی روحانی هنرمند هم بین آنها بود حضور روحانیت میتواند عمق موضوعی به کار بدهد.
به نظر شما کمیک استریپ چقدر در عرصه اقتصادی تأثیرگذار است؟
صنایع به هم مرتبط هستند و در کنار هم یک زنجیره تشکیل میدهند و باعث رونق یکدیگر میشوند وقتی روی دفاتر بچهها تصاویری را میگذاریم چون زمینهساز قبلی نداشته، نه تنها جذابیت ندارد بلکه با اقبال چندانی مواجه نمیشود. کلاه قرمزی یک عروسک ساده است که زیبایی ندارد و هزینهای هم برای آن نشده چون پیشزمینه از آن هست محصولات جانبیاش با فروش خوبی مواجه میشود، کمیک استریپ هم همینطور است. در این حوزه به داستان و خالق فضا نیاز داریم ولی در ایران چنین فضایی نیست، همه را به عهده کارگردان میگذارند که در بسیاری از امور شناختی ندارد، در کمیکاستریپ باید آزادی عمل داشت و با فکری باز کار کرد، تصویرسازی به تنهایی نمیتواند کمیک استریپ باشد.
چرا؟
تصاویر روایت را به سینما نزدیک میکند، در تصویرسازی نمیتوان برای هر متن یک تصویر خلق کرد که الگوی متن باشد، خیلی کم مفهوم را میرساند در حالی که در کمیکاستریپ به غیر از جذابیت بصری و فرم مناسب، باید از هر تصویر به مخاطب حس هم انتقال بشود، یعنی تصویر و متن مکمل هم باشند.
در فیلمهای مثل سوپرمن، استوریبورد وجود دارد آیا در کمیک استریپ هم هست؟
گاهی کارگردان میخواهد وحشت بیشتری در اثرش باشد از استریبورد استفاده میکند و تجسم گرافیکی با عناصر میدهد. استریبورد کادرهای یک اندازه دارد ولی کمیکاستریپ محدود به کادر نیست حتی از کادر هم بیرون میزند. در استریبورد کادر عمودی و مربع نیست چون برای سینما و تلویزیون است کادرهایش مستطیل هستند.
کمیکاستریپهای سینمایی مثل شهرگناه یا فیلم۳۰۰ هستند؟
بله فیلم ۳۰۰ جزو کمیکاستریپهای پرفروش بود که بعد از روی آن فیلم ساختند با پیشزمینهای که داشت فروش خوبی پیدا کرد. شهر گناه هم فضای خاص کمیکاستریپ داشت فرم گرافیکی کارخیلی غلیظ بود.
بهنظر شما سینمای ایران هم قدرت این را دارد تا به این نوع سینما ورود پیدا کند؟
باید بهجای عکسالعمل مرتکب عمل و ریسک کرد فرم بر اساس مضامین شکل میگیرد. گرافیستها و هنرمندان خیلی خوبی داریم. تقلید کردن ریسک بزرگی است، ممکن است ناموفق شود ما دارای افراد خلاق هستیم که میتوانند سبکهای خوبی بیافرینند، مثلاً در ابتدا هیچکس پذیرای اسپایدرمن نبود میگفتند مگر مردم احمق هستند تا بیایند شخصیتی مثل عنکبوت را ببینند و خوششان بیاید ولی کار کردند و به خوبی هم موفق شد. یا زمانی شرکت دیزنی ورشکست شد، پرسنل آن خانهنشین شدند آنها در حمام خانههایشان جوجه نگهداری میکردند تا بتوانند زندگی کنند. باید استعدادها را پرورش داد، سختی وجود دارد برای غربیها صنعت سرگرمیسازی درآمدزاست چون نگاه اقتصادی دارند.
اخیراً تکنیک موشن کمیک رایج شده آیا میتواند در رشد این صنعت کمک کند؟
بله، میتوان از این طریق فیلمسازی را رونق بهتری داد زیرا کتاب این روزها تیراژ پایینی دارد ولی کار در فیلم بازتر است. در این عرصه هنرمندان خوبی داریم که باید شناسایی و حمایت بشوند تا به رشد سینما کمک بشود. تقویت کمیکاستریپ به رشد سینما کمک میکند.
حرکتهای حوزه هنری را چگونه برآورد میکنید؟
ورود حوزه تأثیرگذار است حتی اگر اشتباه باشد باعث تجربه است. داستانهای اساطیری درباره رستم و سهراب باعث شده برخی از دوستان از خارج برگردند اینجا کار کنند. حوزه برای شکرستان، ۱۴۰ کتاب زیر نظر حسین صافی چاپ کرد که تأثیرات خوبی داشت؛ در ایران معکوسیم اول انیمیشن میسازیم بعد از روی آن کتاب. باید مقتضیات فرهنگی و جغرافیایی را با هم در نظر بگیریم.
وضعیت کمیک استریپ در کشورهای همسایه چگونه است؟
ترکیه فعال است و بهزودی فیلمهای سینمایی بلند انیمیشن اکران میکند که نشان از رشد آن دارد، در این عرصه به خارجیها کار نمیدهند، همه نیروها بومی هستند. در امارات استودیوهای بینالمللی در حال ساخت است؛ آنجا مجلهای را دیدم که قهرمان آن شخصیت اسلامی و محجبه بود البته همه طراحان امریکایی بودند. در هند هم شبکههای بزرگ مثل پیکسال پایگاههای بزرگی تأسیس کردهاند که باعث رشد انیمیشن شده. سیاست حمایتی اقتصادی آنجا، منطقه آزادی را ایجاد کرده تا برای کار کردن بروند حتی بازار فروش اینترنتی امریکا در هند است.
آیا در کمیکاستریپ هم مانند سینما، نگاه فمینیستی حاکم است؟
بله اما شخصیتهای محبوبی نیستند. تساوی حقوق بیشتر یک ژست تبلیغاتی یا فرهنگی است، در امریکا این حقوق ساختگی است. آمارها نشان میدهد قهرمانان زن چندان دلچسب نبودهاند و محوریت داستان نشدهاند، بیشتر جنبه سیاسی و تبلیغاتی داشته است.
منبع: خانه پی نمای ایران