به گزارش فناوری فرهنگی، در صنعت سینما، در سال گذشته حدود۱۳۰ میلیارد تومان از بودجه دولت، تنها صرف تولید فیلمهای سینمایی شده در حالی که تنها ۵۰میلیارد تومان بلیط سینما به فروش رفتهاست.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با نمایندگان مجلس دهم، فرمودند: «بنده در مسئله فرهنگ، احساس یک ولنگاری و بیاهتمامی در دستگاههای فرهنگی میکنم»
بررسی اجمالی صنایع فرهنگی در کشور، نشان میدهد محصولات فرهنگی در بازار در زمینه های محتوایی و اقتصادی، وضعیت مطلوبی ندارند. غالب آثار و محصولات فرهنگی مانند فیلم، انیمیشن، بازیهای رایانهای، برنامههای تلفن همراه و … تولید کشورهای خارجی و اغلب غربی هستند.
از بعد محتوایی، این محصولات، محتوایی که مطلوب کشورهای غربی است را پیش برده و از لحاظ فرهنگی دارای ضرر و زیانهای بسیاری برای جامعه است. از بعد اقتصادی نیز می توان به فرصت سوزی در زمینه اشتغالزایی و درآمدزایی و ارزآوری از این صنایع اشاره نمود. در مورد محصولات فرهنگی خارجی که در ایران فروخته می شود نیز باید گفت که بیشتر سود آن، نصیب توزیعکنندگانی میشود که اکثرا به صورت غیررسمی فعالیت میکنند و کنترل و نظارتی بر آنها وجود ندارد.
در صنعت سینما، در سال گذشته حدود 130 میلیارد تومان از بودجه دولت، تنها صرف تولید فیلمهای سینمایی شده است. (این مبلغ به غیر هزینههای ستادی وزارت ارشاد و نهادهای دیگر از جمله برگزاری جشنواره ها و همایش هایی است که سالانه در حوزه سینما در کشور انجام می شود.) در حالی که تنها 50 میلیارد تومان بلیط سینما به فروش رفتهاست. طبیعتا سهم دولت از درآمد 50 میلیاردی سینما شاید کمتر از نصف این مبلغ باشد. بر این اساس سینما در ایران بر خلاف غرب یک صنعت کاملا ورشکسته است. از سوی دیگر فیلمهای تولید شده فعلی نیز عموما در راستای اهداف و ارزشهای نظام و مردم نبوده و این صنعت حتی نتوانسته اهداف فرهنگی خود را نیز محقق سازد. به همین خاطر است که حدود 95 درصد شهرهای کشور حتی یک سالن سینما نیز ندارند!
تولید بازیهای رایانهای نیز در حال حاضر در بازار داخل کشور سودآوری پایینی دارد. بازار داخلی بازیهای رایانهای به علت عدم وجود قانون کپی رایت در انحصار بازیهای خارجی می باشد. به همین خاطر اکثر بازیهای رایانهای تولیدشده در داخل کشور با هدف فروش در بازار خارج از کشور تولید میشود. در حالی که برای تولید یکی از موفقترین بازیهای رایانهای داخلی نزدیک یک میلیارد تومان سرمایه گذاری شدهاست، تنها حدود 500 میلیون تومان در داخل به فروش رفته است. چرا که به طور مثال یک بازی رایانهای خارجی که 200 میلیون دلار یعنی بیش از 700 میلیارد تومان صرف تولید آن شده است و در خارج از کشور به مبلغ 60 دلار فروخته میشود، در ایران به دلیل عدم وجود قانون کپیرایت، به قیمت کمتر از ده هزار تومان فروخته میشود. که این مبلغ همقیمت بازیهای رایانهای داخلی است که معمولا کمتر از یک میلیارد تومان برای تولید آنها هزینه میشود. واضح است که خریدار به علت کیفیت به مراتب بالاتر محصولات خارجی به سمت این محصولات گرایش پیدا میکنند. همانطور که اگر تعرفههای گمرکی واردات خودروهای خارجی نبود، شاید کمتر کسی خودرو ایرانی را خریداری میکرد. در صنعت بازی این موضوع دقیقا برعکس صنعت خودرو است؛ یعنی این بازیها به جای اینکه با قیمت بیشتری نسبت به خارج از کشور در داخل فروخته شود، با قیمت بسیار کمتری در داخل به فروش می رسد.
در صنعت انیمیشن نیز وضعیت به همین شکل است. بازار شبکه خانگی در انحصار تولیدات آمریکائی است. انیمیشنهای تولیدشده در کشور نیز به جز موارد و استثنائاتی چون «شاهزاده روم» سودآور نیستند.
یکی از دلایل بودجه مورد استفاده برای تولید محصولات فرهنگی است که هزینه داخلی قابل مقایسه با بودجه های خارجی نیست و این موضوع باعث میشود که تیم داخلی ضعیفتر به ساخت محصولات فرهنگی در کشور بپردازند. طبیعتا کیفیت کارهای تولید شده داخلی پایینتر خواهد بود.
متاسفانه استاندارد جامع و فراگیری در مورد ارزیابی صنایع و محصولات فرهنگی موجود نیست. به این خاطر شاخصهای ارزیابی مناسبی جهت مطابقت این محصولات با معیارها و شاخصهای فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی، وجود ندارد.
ابتدا و پیش از شروع هر کار فرهنگی آثار و طرح ها از لحاظ محتوایی بررسی شود تا از آثار فرهنگی همراستا با ارزشهای اسلامی و ایرانی حمایت صورت بگیرد. و در مرحله بعدی باید بررسی شود هرکدام از محصولات فرهنگی چه بازاری در داخل و یا خارج از کشور دارند؟ مخاطبان آثار چه کسانی هستند؟ و چگونه میتوان بازار مناسب را برای آنها ایجاد نمود؟
سومین مرحله ارزیابی فنی محصولات فرهنگی است و اینکه آیا توان فنی تولید صنایع فرهنگی و فناوریهای مورد نیاز برای این کار در تیمی که قرار است از آنها حمایت شود، وجود دارد؟ چه قابلیت های فنی و تکنولوژی هایی برای تولید محصولات مورد نیاز است؟ و در انتها تجاری سازی طرح است.
بی توجهی مدیران فرهنگی به نیاز فرهنگی مردم و بازار در تولیدات
متاسفانه سازوکار شفاف و نظاممند در زمینه حمایتهای مالی نهادهای حاکمیتی وجود ندارد و مشکلاتی از قبیل زدوبندها در حمایت مالی از آثار فرهنگی مشهود است.
حمایتها بعضا مدیرمحور هستند و نه سازوکارمحور و نظاممند. یعنی ملاک حمایتها بر اساس نظرات مدیران و به صورت سلیقهای است و سازوکار و الگوی فرآیندی مناسبی برای این حمایت ها وجود ندارد. بسیاری از مدیران برای بالا رفتن بیلان کاری خود به دنبال پروژههای زودبازده هستند که در زمان مدیریت آنها به بهرهبرداری برسد حتی اگر این نگاه کوتاهمدت باعث زیان رسیدن به صنایع فرهنگی کشور شود.
متاسفانه نهادهای حاکمیتی در حمایتهای مالی خود به بازگشت سرمایه در عرصه سرمایهگذاری صنایع فرهنگی بیتفاوتند و از این رو مبالغ هنگفتی از سرمایه به هدر میرود.
بسیاری از مدیران تنها به خواستهها و تمایلات خود در سرمایهگذاری فرهنگی عمل کرده و متاسفانه به بازار و نیازهای مردم در این زمینه بیتوجهاند.
معمولا مسئولان در خصوص بودجههای هزینه شده در حوزه صنایع فرهنگی پاسخگو نیستند و مسئولیت چرایی و نحوه هزینه کرد در مورد بسیاری از محصولات صنایع فرهنگی را نمیپذیرند.
چه راهکارهایی برای حل این مسائل و مشکلات وجود دارد؟
حمایتها باید سازوکار شفاف و نظاممندی داشته باشد. ضمنا باعث افزایش مسئولیتپذیری و پاسخگوئی مدیر نهاد حمایت کننده شود. مدل های گوناگون تامین مالی وجود دارد. از جمله مشارکت در تولید، اعطای انواع وام، سفارشدهی تولید، خرید محصول، سرمایهگذاری جمعی (Crowd Funding)، سرمایهگذاری ریسکپذیر (Venture Capital) و … که بسته به نهاد حامی پروژه و نوع محصول، میتوان یکی از این راهها را انتخاب کرد.
یادداشت: بهنام محمدیان دوگاهه
منبع: فارس