در کشور ما صنعت ”آموزش الکترونیکی“ هنوز جایگاه درست خود را نیافته است و تاکنون مدیران کشور طرح اساسی برای راه اندازی چرخه بومی این صنعت ارائه ندادهاند. البته مدت کوتاهی است که تب گسترش ”مدارس هوشمند“، گریبانگیر مدیران است؛ ولی مقایسه با سایر کشورها نشان میدهد که رفتار مدیران کشور ما در این مورد دچار انحرافات مهمی است.
در این خصوص، جالب است بدانیم که ایجاد مدارس هوشمند در کشور مالزی از سال 1997(16 سال پیش) شروع شده است و دولت برای این پروژه کلان، برنامهریزی طولانی مدت و سنگینی انجام داده است. همچنین تجارب بیان شده نشان میدهد که کشورهای دیگر غالبا ”تولید محتوای دیجیتال“ و ”دسترسی برخط به محتوا“ را در اولویت قرار دادهاند و نه خرید و نصب سختافزارهای گرانقیمتی نظیر smart board (تخته هوشمند) در کلاسهای درس را. ”مدرسه هوشمند“، یک مفهوم جامع است و با تامین تعدادی سخت افزار بدست نخواهد آمد و یکی از سادهترین شاخصههای این مدارس، میزان استفاده از این سخت افزارهاست. اهمیت ندادن به ”تولید محتوایالکترونیکی“ باعث استفاده نشدن از سخت افزارها خواهد شد.
البته ”راه اندازی چرخه تولید محتوای الکترونیکی آموزشی“ در کشور، نیازمند شرکتهای توانمند و زیرساختهای فناوری و تعیین استانداردهای لازم است. شایسته است مدیران از طریق ایجاد مراکز رشد و حمایت از کارآفرینان و شرکتهای صاحب فناوری بومی در تولید و نشر محتواهای الکترونیکی آموزشی، این مقوله را مورد توجه قرار دهند تا هم صنعت آموزش الکترونیکی (که اشتغال و درآمدزایی زیادی خواهد داشت) در کشور رشد کند و هم ”هوشمندسازی مدارس کشور“ به اهداف خود نایل گردد.
منبع: بولتن شماره ششم فناوری فرهنگی(آذرماه 1390)