سیاست‌های پیشنهادی در زمینه اقتصاد سینما

به گزارش فناوری فرهنگی،نگاهی به سینمای ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد، درحالی‌که کشور ما جایگاه قابل‌توجهی چه به لحاظ کیفی (مشارکت در جشنواره‌های معتبر) و چه به لحاظ کمی (حجم تولیدات سالانه نسبت به سایر کشورها) در تولیدات سینمایی دنیا دارد که اولاً، درفروش سالانه‌ی داخلی و جذب تماشاگر به سالن‌های سینما ناموفق است و ثانیاً، صنعت سینمای ایران از بحران اقتصادی رنج می‌برد.


مقدمه
سینما علاوه بر جنبه هنری، دارای جنبه صنعتی نیز هست. به همین علت گاهی آن را هنر-صنعت سینما و یا صنعت سینما می‌نامند. اطلاق عنوان «صنعت» برای سینما نیز تنها بدین معنا نیست که در این هنر، از تکنولوژی‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری خاصی به‌منظور تولید یک فیلم یا سریال بهره‌گرفته می‌شود، بلکه واجد این معنا نیز هست که این صنعت همچون دیگر صنایع دارای سرمایه عظیمی است که سالانه در آن در حال گردش است. سیر تکاملی صنعت سینما از بدو تولد تاکنون، در هیچ مقطعی از زمان، در کنار همه نوآوری‌های علمی و هنری، بدون پشتوانه‌ها و عوامل متعدد اقتصادی، امکان‌پذیر نبوده است؛ اما بیش از هر عامل دیگر، این تماشاگر است که در برگشت سرمایه به صنعت سینما می‌تواند اثربخش باشد؛ بنابراین، با کاهش تعداد تماشاگران سینما، سرمایه‌ی لازم به تولیدکنندگان سینما برنمی‌گردد و آشفتگی منابع مالی و انسانی، صنعت سینما را با بحران مواجه می‌کند. سینما به مردم و مشتریان خود نیاز فوری دارد زیرا تولید فیلم بسیار گران تمام می‌شود. نگاهی به سینمای ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد، درحالی‌که کشور ما جایگاه قابل‌توجهی چه به لحاظ کیفی (مشارکت در جشنواره‌های معتبر) و چه به لحاظ کمی (حجم تولیدات سالانه نسبت به سایر کشورها) در تولیدات سینمایی دنیا دارد که اولاً، درفروش سالانه‌ی داخلی و جذب تماشاگر به سالن‌های سینما ناموفق است و ثانیاً، صنعت سینمای ایران از بحران اقتصادی رنج می‌برد.
واکاوی ادبیات موضوع
در رابطه با اقتصاد سینما پژوهش‌های آکادمیک متعددی صورت گرفته است که در این متن پنج پژوهش (1،2،3،4) بررسی و یافته‌های مهم آن‌ها برای سیاست‌گذاری استخراج‌شده است (پیوست).
علل بروز بحران اقتصادی در سینمای ایران

مطالعات صورت گرفته در باب تقاضا برای سینمای ایران نشان می‌دهد، در رابطه با استقبال تماشاگران از سینمای ایرانی سه عامل تأثیرگذار وجود دارد: درآمد تماشاگران، قیمت بلیت‌های سینما و مصرف بدیل‌های سینما (دستگاه‌هایی که تماشای فیلم سینمایی را ممکن می‌سازند.) کاهش درآمد خانوار موجب کاهش تقاضا برای سینما می‌شود. در مورد میزان درآمد تماشاگران، ارائه راهکار و چاره‌اندیشی غیرممکن یا بسیار سخت و دشوار است؛ اما در رابطه باقیمت بلیت‌ها و مصرف بدیل‌های سینما می‌توان به اقداماتی مؤثر دست‌زد. قیمت بلیت همواره در میزان استقبال از سینما مؤثر بوده‌است (هرچند تقاضا با توجه به قیمت، کم‌کشش است) اما مصرف بدیل‌های سینما تأثیر قابل‌توجه‌تری در کاهش تعداد تماشاگران داشته است. بروز بحران در سینمای ایران از دهه 1370 آغازشده است و آمارها نشان می‌دهد بهای بلیت سینما بین سال‌های 1370 تا 1387 به‌طور متوسط سالانه 21 درصد رشد داشته است؛ اما نکته مهم‌تر این است که از آغاز دهه 70 شمسی به‌تدریج دستگاه‌های ویدئویی، رایانه‌ها و دستگاه‌های پخش VCD و DVD به خانه‌های شهروندان راه پیدا‌می‌کند و به‌عنوان بدیلی برای سینما به کار گرفته می‌شود.
میزان تأثیرگذاری این دستگاه‌ها در جانشینی سینما و کاهش تعداد تماشاگران آن فراتر از حد تصور است به‌طوری‌که به‌عنوان‌مثال، نتایج یک پژوهش آکادمیک نشان‌می‌دهد، درحالی‌که از اکران دو فیلم مارمولک ساخته کمال تبریزی و سنتوری ساخته داریوش مهرجویی ممانعت به عمل آمد، این دو، جزو فهرست بیست فیلم پر تماشاگر شهروندان هستند. ورود تکنولوژی نوین و استفاده از دستگاه‌های ویدئویی، ماهواره، رایانه‌ها و دستگاه‌های پخش VCD و DVD نمی‌تواند به‌تنهایی عامل بروز بحران اقتصادی گسترده برای سینما باشد، چراکه ورود این مقولات در سایر کشورهای توسعه‌یافته و حتی کشورهای همسایه ایران چون ترکیه بحران به بار نیاورده‌است. در کشور ما عدم رعایت حق کپی‌رایت برای صاحب اثر (چه به‌صورت کنترل بیرونی و چه به‌صورت کنترل درونی) و دسترسی آسان و ارزان به انواع سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها (حتی در مواقعی که فیلم در حال اکران است) موجب تشدید تأثیر مصرف بدیل‌ها و درنتیجه بروز بحران شده است. در حالی دسترسی به انواع کالاهای بدیل سینما به‌راحتی صورت‌می‌گیرد که تعداد سالن‌های سینما و توزیع جغرافیایی آن‌ها ناکافی و غیرعادلانه است.
با توجه به مطالب فوق، علل اساسی بروز بحران در سینمای ایران عبارت است از:
1. کاهش درآمد مردم و درنتیجه پایین آمدن قدرت خرید آن‌ها برای مصرف کالاهای فرهنگی ازجمله سینما.
2. افزایش قیمت بلیت‌های سینما که هرچند تأثیرگذاری آن بر میزان تقاضا به‌اندازه ورود بدیل‌های سینما نیست اما در حضور متغیرهای مؤثر دیگر (کاهش درآمد و استفاده از کالاهای جانشین سینما) موجب تشدید بحران تقاضا برای سینما می‌شود.
3. مصرف بدیل‌های سینما که نبود قوانین کافی یا اجرای ناقص قوانین موجود در مورد حق کپی‌رایت، دسترسی ارزان و آسان به انواع سی‌دی‌ها و دی‌وی‌دی‌ها و همچنین تعداد و توزیع جغرافیایی ناکافی و غیرعادلانه سالن‌های سینما، آن را به اصلی‌ترین عامل بروز بحران تبدیل کرده است.
عواقب تداوم بحران سینما

تداوم وضعیت فعلی در سینمای ایران، حداقل می‌تواند پیامدهای زیر را دربه دنبال داشته باشد:
1) صنعت سینما بخشی از اقتصاد ایران است و بحران در آن به معنای تشدید مشکلات اقتصادی کشور است.
2) ارتباط ارگانیکی میان صنعت سینمای ایران و تولیدات تلویزیونی وجود دارد. ادامه‌ بحران در سینمای ایران، شکل و محتوای برنامه‌ها و استقبال از آن‌ها را در تلویزیون با مشکل مواجه می‌کند.
3) ممکن است از منظر برخی گروه‌ها و سلایق اجتماعی و سیاسی، انتقاداتی به سینمای ایران وارد باشد؛ اما این سینما هنوز آثار فاخر و ارزشمندی را درون خود می‌پروراند و هنوز ویژگی‌های فرهنگ و تمدن ایرانی در بخش عمده‌ای از آثار آن جاری و ساری است. هرقدر سینما بحران اقتصادی بیشتری داشته باشد، تلاش این صنعت برای به دست آوردن منابع اقتصادی از طریق بالا بردن فروش به کمک ابزارهایی که مطابق سیاست‌های کلی نظام نیست، بیشتر می‌شود. تضعیف سینمای کشور، مادی‌گرایی شدن آن‌ها در پی‌ خواهد‌داشت.
4) سینما در سال‌های پس از انقلاب اسلامی به یکی از جلوه‌های فرهنگی ایران در خارج از کشور بدل شده است. ممکن است گروه‌هایی از شیوه‌ی بازنمایی ایران در برخی فیلم‌ها ناخشنود باشند، لیکن،‌سینمای ایران با همین وضعیت نیز بخشی از بیان هویت و فرهنگ ایرانی در خارج از کشور است. نمی‌توان به‌صرف ناخشنودی از بخشی از این سینما، نسبت به سرنوشت همه‌ی آن بی‌تفاوت بود.
5) مجموعه‌ای از هنرها و خلاقیت‌ها (موسیقی، نویسندگی، تئاتر و …) در سینما به هم می‌پیوندند. بحرانی شدن وضعیت سینما لاجرم به این عرصه‌ها نیز نفوذ خواهد کرد.
6) مدیریت رشد و بالندگی سینما، شاخصی از توانمندی مدیریت فرهنگی کشور به‌طورکلی نیز هست. ادامه‌ بحران فعلی و بروز مشکلات بیشتر، به معنای ناتوانی مدیریت‌فرهنگی به‌طورکلی نیز هست.
راهکارهای سیاستی
با توجه به عوامل مؤثر بر میزان استقبال تماشاگران از سالن‌های سینما و برای افزایش تدریجی میزان تقاضا می‌توان راهکارهای زیر را ارائه نمود:
1. برای مقابله با بدیل‌های سینما، در وهله اول باید بین اکران فیلم‌های سینمایی و پخش آن در بازار سینما فاصله بیشتری وجود داشته باشد. در وهله‌ی دوم، هزینه‌ای که فرد در بازار برای تماشای فیلم می‌پردازد باید به‌اندازه‌ای باشد که با جمع عقلانی هزینه تأخیر در دیدن فیلم سینمایی وب‌های بلیت سینما برابری کند یا فاصله آن زیاد نباشد. در وهله سوم باید ساختاری به وجود آید که در آن مبادله و نشر فیلم‌های سینمایی به‌صورت قانونی صورت‌گیرد و از کپی کردن آن ممانعت به عمل آید. نهایتاً بعد از به وجود آمدن ساختار سالم با قوانین سخت و کنترل بیرونی، می‌توان با روش‌هایی چون ساختن کلیپ‌های تبلیغاتی، آموزش در مدارس و … به درونی کردن ساختار برای شهروندان پرداخت.
2. نکته جالب‌توجه این است که در ایران حمایت‌های دولتی فقط محدود به بخش تولید می‌شود. طبیعی است وقتی تمام حمایت‌های دولت از صنعت سینما محدود به بخش تولید شود، بخش نمایش که سالن سینما مظهر آن است، برای ادامه بقاء مجبور می‌شود درآمد خود را در مقابل افزایش هزینه‌ها بالا ببرد و به راه‌حل افزایش بهای بلیت سینما متوسل شود. دولت باید حمایت‌های خود از سینما را مورد‌ بازبینی قرار‌دهد و بخش‌های تولید و نمایش را توأمان موردحمایت قرار‌دهد. به دلیل کاهش شدید استقبال تماشاگران از سالن‌های سینما در سال‌های اخیر، سینما‌داری به فعالیتی گران و پرهزینه تبدیل‌شده است.
3. در صورت غیرقابل اجرا بودن بند 2، به دلیل تأثیرگذاری کمتر قیمت بلیت و با توجه به بالا رفتن هزینه‌ها، الزاماً کاهش بهای بلیت‌های سینمایی نباید در دستور کار قرار‌گیرد. به‌جای پایین آوردن بهای بلیت‌ها، می‌توان طرح‌هایی را چون قیمت شناور و کمتر در طول هفته و قیمت اصلی برای آخر هفته و همچنین اعطای انواع تخفیف‌ها و سهمیه‌ها برای گروه‌های مختلف مردم و حتی اعطای کارت‌های بلیت سینما همانند کارت‌های هدیه، به‌صورت منسجم‌تر و با تبلیغات بیشتر اجرا کرد.
4. علاوه بر توجه به بهای بلیت‌های سینما، باید به قیمت کالاهای جانشین سینما توجه کرد. به‌عنوان‌مثال بر اساس تحقیقات در کره جنوبی، مواردی از قبیل تلویزیون، ویدئوهای خانگی، نمایشگاه‌های هنری، کنسرت‌های موسیقی، سیرک و سایر سرگرمی و تفریحات موردعلاقه عموم به‌مثابه کالاها یا خدمات جانشین سینما می‌باشند. می‌توان با انجام تحقیقات اقتصادی جامع و بومی، میزان اثرگذاری طیف گسترده‌ای از کالاها و فعالیت‌ها را (که می‌توانند به‌عنوان جانشینی برای سینما به شمار روند) بر تقاضای سینما بررسی کرد و سپس با توجه به میزان اثرگذاری، به قیمت‌های متعادل برای این کالاها و فعالیت‌ها و یا با توجه به قیمت آن‌ها به هزینه‌ای مناسب برای استفاده از سینما رسید.
5. می‌توان با تمهیداتی، دسترسی به سالن‌های سینما را همچون دسترسی به کالاهای جانشین آن آسان‌تر نمود. توزیع جغرافیایی عادلانه سالن‌های سینما، فروش بلیت سینما در نقاط مختلف شهر، فروش مجازی بلیت (از طریق تلفن و اینترنت و…) می‌تواند به جذب بیشتر تماشاگر منجر شود.

6.حضور کارگردان، بازیگران و ستاره‌ها به هنگام اکران فیلم سینمایی در سالن‌های سینما می‌تواند مشوقی برای جذب تماشاگر باشد و تمایزی بین مشاهده فیلم در سالن سینما و تماشای آن از طریق ماهواره و دستگاه‌های پخش DVD و VCD ایجاد کند. می‌توان در حاشیه اکران فیلم، مقولاتی چون جلسات نقد فیلم، موزه سینمایی، سخنرانی‌ها و همایش‌ها، تجلیل از پیشکسوتان سینما، کارگاه‌های بازیگری و … ایجاد کرد و به‌این‌ترتیب به رونق سینما یاری رساند.

منبع:شبکه مطالعات سیاست گذاری عمومی

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد