به گزارش فناوری فرهنگی، این متن، بخش دوم از یک مجموعهی چهار قسمتی در مورد صنعت پینما در روسیه است. بخش اول آن با عنوان «پیشینهی تاریخی پینما در روسیه» پیشتر منتشر شده و بخشهای بعدی با عناوین «پینماهای پرمخاطب در روسیه» و «هنرمندان روسی عرصهی پینما» نیز به فاصلهی کوتاهی منتشر خواهند شد.
تولد پینما در روسیه
در سال ۱۹۳۷ میلادی، اولین مجلهی روسی که عمدتا شامل داستانهای مصور بوده با نام سورچوک[۱] (جیرجیرک) و با عنوان فرعی «تصاویر جالب برای کودکان» منتشر شد. این مجله بسیاری از نویسندگان و تصویرگران مشهور کودک را کنار هم گرد آورد؛ اما متأسفانه بعد از تنها پنج شماره توقیف شد. مدیر مسئول این مجله نیکلای اولینیکوف[۲] و هنرمند ارشد آن برونیسلاو مالاخفسکی[۳] به اتهام دورغین جاسوسی دستگیر و سپس محکوم و به دار آویخته شدند.
صفحاتی از مجلهی سورچوک مربوط به پینمای برونیسلاو مالاخوفسکی با نام اومنایا ماشا (ماشای باهوش) و پینمای الکساندر نالیوتوف با نام چیلاوک وی پشر (مرد در یک غار)
تولد پینما در روسیه را میتوان به سال ۱۹۵۶ میلادی و زمانی دانست که تصویرگر و کاریکاتوریست مشهور ایوان سمیونوف[۴] با حمایت همکاران خود اولین نسخهی وسیولیه کارتینکی[۵] (تصاویر شاد) را منتشر ساخت. ویتالی استاتسینسکی[۶] به عنوان اولین ویراستار هنری وسیولیه کارتینکی به یاد میآورد که حتی در چنین سطحی از پروژه، برنامه دقیقاً این بوده که مجله به صورت یک پینما منتشر گردد. در اولین نسخهی تصاویر شاد، شاید محبوبترین مجموعهی پینماهای شوروی سابق به نام پتیا ریژیک[۷] (پتیای مو قرمز) با هنرمندی ایوان سمیونوف پا به عرصهی وجود نهاد.
اولین موج ساختن پینماها در روسیه در دههی ۱۹۸۰ میلادی به چندین مسیر اصلی سوق یافت. تعدادی از شرکتهای انتشاراتی امتیاز پخش مجموعههای پینمای خارجی را خریداری نموده و اقدام به افتتاح بخشهای «ادبیات مصور» (که در زبان روسی هممعنی پینما است) نمودند. در بین این شرکتها میتوان از «پروگرس[۸]»، «پانوراما[۹]»، «فوتوفیلم[۱۰]»، «ماخائون[۱۱]» و «اگمونت راسیا[۱۲]» نام برد. یک پیشرفت مهم در این زمینه، تشکیل تیمهای خلاقی از نویسندگان پینماها بود. این گروههای نویسندگان – که به شکل غیررسمی در کنار هم گرد آمده بودند – به نوعی به منبع استعداد و قدرت انسانی تبدیل شدند. شرکتهای انتشاراتی در آن زمان به شدت طالب این گروه از هنرمندان بودند. علاوه بر این، استودیوهای ساخت پینماها، مجموعههای ساخت خود را نیز منتشر میکردند. هرچند که تمامی پروژههای پینما بعد از بحران مالی سال ۱۹۹۸ میلادی عملاً به حال توقف در آمدند.
نسخههای استودیویی آثار تهیه شده در دههی ۱۹۹۰ میلادی، شامل «کوم»، «موخا» و «وِلِس»
به دلیل گسترش جهانی اینترنت، پینماها در روسیه توسعهی بیشتری یافتند. در سال ۱۹۹۹ میلادی هنرمندی به نام آندری آیوشین[۱۳]، کومیکسولیوت[۱۴] (http://www.comicsnews.org) را، که یک کتابخانهی بزرگ اینترنتی از پینماهای روسی است، راهاندازی نمود. تالار گفتگوی عمومی این تارنما به یکی از پایگاههای اصلی بحث و تبادل نظر طرفداران پینما بدل شد. گروههای دیگر از هنرمندان و هواداران پینما بعد از این موضوع ظهور یافتند.
فعالیت مجدد سازندگان پینماها نیز در توسعهی وضعیت این داستانها در روسیه حائز اهمیت بوده است. از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ میلادی، بیست و دو عنوان از مجموعههای قهرمانان روسی در قالب کتاب پینما به نام ولیکالپنیه پریکلیوچنیا[۱۵] (ماجراجوییهای باشکوه) توسط نمایشنامهنویس و ویراستار، دیمیتری اسمیرنوف[۱۶] منتشر شدند. رومن سورژنکو[۱۷] – که در حال حاضر مشغول کار بر روی آلبومهای جدیدی با قهرمانهایی از مجموعهی محبوب اروپایی « تارگال[۱۸] » است – دوران کاری خود را بین این گروه از هنرمندان آغاز نمود.
یکی از طرحهای روی جلد برای ولیکالپنیه پریکلیوچنیا (ماجراجوییهای باشکوه) که توسط آندری راس ترسیم شده و یک صفحهی رسم شده توسط رومن سورژنکو
در سال ۲۰۰۲ میلادی اولین فستیوال حرفهای کوممیسیا[۱۹] (دِ کوممیشن[۲۰]) برگزار شد. انتخاب آثار برای بخش مسابقه و تعدادی از رخدادهای مرتبط با این فستیوال به صورت برخط انجام شدند. میتوان گفت که در روسیه علاقهی روزافزونی به پینماها به عنوان یک پدیدهی فرهنگی ایجاد شده و در نتیجه نمایشگاهها و فستیوالهای بیشتری برگزار میشوند. در سال ۲۰۱۰ میلادی، مرکز پینماها زیر نظر کتابخانهی دولتی روسیه برای جوانان آغاز به کار نموده و در سال ۲۰۱۴ نیز اولین جشنوارهی پینماها – که مطابق با همایشهای آمریکایی سازماندهی شده بود - برگزار گردید. این رخداد علاقمندان بسیاری را به خود جذب نمود.
موفقیت اقتباسهای نمایشی هالیوود از تولیدات شرکت مارول[۲۱]، فعالیت برخط گروههای تخصصی، جنبش فستیوالها و انتشارات در رسانهها علاقهی ناشران را به پینماهای خارجی برانگیخته است. در طول ده سال گذشته میزان انتشار رمانهای تصویری و مانگا[۲۲] در حال رشد بوده و اکنون آنها از جایگاه قابلتوجهی در بازار انتشار کتاب برخوردارند.
در سال ۲۰۰۸ میلادی، نشریات پینما با معرفی بیست عنوان مجله و انتشار مجموعا ۵/۱ میلیون نسخه در ماه در بهترین وضعیت تاریخ خود قرار داشتند. پینماهای ترجمه شده و دارای مجوز خارجی سهم بزرگی از این مجلات را تشکیل میدهند. رکورددار در میان مجلاتی با عناوین روسی، نو پاگودی! («خب، تو فقط صبر کن!»، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ میلادی) با شمارگانی در حدود ۴۰-۳۵ هزار نسخه بوده است.
نسخههایی از نو پاگودی! (خب، تو فقط صبر کن!)، نشر توسط ادوانس پرس
در این سالها، تعداد زیادی رمان تصویری جذاب منتشر شدهاند که از بین آنها میتوان به اقتباس مصور آلکسی کوزمیچیوف[۲۳] از رمان بوریس آکونین[۲۴] به نام آزازل[۲۵]، آلبوم کارتونی آندری آیوشین که برای یک آژانس جهانگردی تهیه شده به نام کوماندور سودیس[۲۶] و کتابهای رومن سورژنکو[۲۷] با نامهای ۱۶۱۲ (اقتباس از فیلمی به همین عنوان) و آزارت[۲۸] («شوق»، که در تکمیل یک پروژهی فیلمنامه ساخته شده) اشاره کرد. پینماهای دیگر، شامل آثار ایگور بارانکو[۲۹]، الکساندر یریومین[۳۰] و آسکولد آکیشین توسط ناشران خارجی مانند اومانوئید اسوسیه[۳۱] در فرانسه و جوکر[۳۲] در بلژیک منتشر شده و به جهان عرضه شدند.
بدون شک محبوبیت این داستانها در حال افزایش بوده و دلیل عمدهی آن نیز مسلماً موفقیت جهانی اقتباسهای نمایشی از آثار کلاسیک گونهی ابرقهرمان بوده است. در نتیجه، پینماها توجه کسانی که علاقهای به آنها نداشتهاند را هم جلب کرده است. ایگور بارانکو یک نویسندهی پینماهای اوکراینی، زمانی خردمندانه اشاره کرده است که «افراد بسیاری عاشق پینماها هستند. موضوع این است که شاید همهی آنها از این حقیقت آگاه نباشند.»
صفحات نمونهای از رمانهای تصویری کوماندر سودیس و اسیر جزایر ماسکارین (با داستانی از آندری برژانسکی و هنرمندی آندری آلیوشین)، آزازل (اقتباس مصور آلکسی کوزمیچیوف از رمان بوریس آکونین) و ۱۶۱۲ (اقتباس از ولادیمیر ساخارنوف و تصاویر رومن سورژنکو)
از سال ۲۰۱۲ میلادی به این سو فاز جدیدی از توسعهی صنعت پینما در روسیه در جریان بوده است. این توسعه به ظهور فروشگاههای تخصصی پینما در این کشور مرتبط است. تعداد زیادی پروژهی مرتبط آغاز شده که بسیاری از هنرمندان روس را درگیر نموده است. بزرگترین طرحها از میان پروژههای فوق، همانند شرکت انتشاراتی بابل[۳۳]، وظیفهی خود میدانند که خوانندگان هر چه بیشتری جذب نمایند.
پینماهای روسی
طبق یک باور عام، پینماهای روسی مخلوطی گلچینشده از تأثیرات آمریکایی، فرانسوی-بلژیکی و زیرزمینی هستند. این باور تا حدی درست است؛ اما باید توجه شود که اینجا همهی سنتهای زیباییشناسانه از دریچهی واقعگرایانهی ادبیات، نقاشی، تصویرگری، پویانمایی و مکتب سینمایی روسی – که کم یا زیاد، مستقیم یا غیر مستقیم توسط همهی روسها منتقل شده – بازتاب مییابد. این حقیقت منجر به مسائل بسیار جالبی میشود.
یک نمونهی روشن از این حقیقت، به تصویر کشیدن افسانهها توسط ایوان بیلیبین[۳۴] (۱۹۴۲ – ۱۸۷۶) است. با این که او هیچگاه پینما خلق نکرد، اما شیوهی تصویرگری یکتایی را شکل داده که هنوز هم الهامبخش هنرمندان پینمای روسی و غیر روسی (مانند مایک مینیولا[۳۵]) است. بیلیبین که تحصیلات آکادمیک در رشتهی نقاشی رئال داشته، در کارهایش سنتهای تصویری زینتی فرهنگ عامهی روسی و لابوک با روندی جدید از شیوههای هنر مدرن – که در آن زمان محبوبیت یافته بود – را با زیبایی الهام گرفته از طراحیهای اوبری بیوردسلی[۳۶] و تصاویر ژاپنی ترکیب کرده بود. این ترکیب منتج به شاهکارهایی اصیل و کامل شد.
طرح روی جلد بیلیبین با ترکیب اصول زیباییشناسی هنر مدرن و تصویرگری نمادهای قدیسنگارانه، و ارائه کردن تکنیکهای چندوجهی طرح کلی صفحات پینما
بزرگترین اثر از نظر هنر تصویری در بین داستانهای شبهمصور، تاریخچهی مصور ایوان مخوف[۳۷] (معروف به کتاب تزار) بود؛ که در نیمهی دوم قرن شانزدهم میلادی و به دستور تزار برای فرزندانش خلق شده است. بیش از دوازده تن از کاتبان و حدود ده هنرمند بر روی این کتاب تاریخچه کار کردند. این تاریخچه، داستان جهان و تاریخ روسیه را از آغاز زمان کتاب مقدس در ده مجلد روایت میکند. تصاویر این کتاب حدود دو سوم کل محتوا را شامل شده و برخی از وقایع مورد اشاره در تاریخچه تنها از طریق تصویر روایت شدهاند.
صفحات ابتدایی کتاب «تاریخچهی مصور ایوان مخوف» که به نام «کتاب تزار» هم معروف است
هنرمندان مهاجر روس که در گونهی بسیار شکوفای «داستانهای تصویردار[۳۸]» در پادشاهی یوگسلاوی فعال بودند، اثر قابلتوجهی بر تاریخ تحولات این هنر گذاشتند. متأسفانه این گونه با رخ دادن جنگ عقیم ماند. این هنرمندان شامل یوری لوباچیوف، ولادیمیر ژدرینسکی[۳۹]، نیکلای ناوویف[۴۰]، آلکسی راخنر[۴۱]، سرگئی سولوویف[۴۲] و ایوان شنشین[۴۳] بودند. رمانهای تصویری آنها در مجلات و روزنامههای با شمارگان بالا چاپ شده و در بیرون از یوگسلاوی نیز بازطبع میشدند. این داستانها هنوز هم بیننده را با تنوع شیوهها، مضامین و طراحیهای تصویری تحت تأثیر قرار داده و برخی از آنها از ظرف زمان خود فراتر رفتهاند.
طرح جلد یک کتاب در مورد نویسندگان روس پینماهای یوگسلاوی اثر ایرینا آتانازیویج
در میان نویسندگان دورهی شوروی، یوگنی میگونوف[۴۴] تصویرگر و سازندهی پویانماییها جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. او همکاری ثمربخشی با وسیولیه کارتنیکی و تولید فیلماستریپها داشت. شیوهی ممتاز و مشخص میگونوف بر روی تعداد زیادی از هنرمندان مدرن پینما تأثیرگزار بوده است. میگونوف در پینماها و فیلماستریپهایش تکنیکهای نوآورانهای را مورد استفاده قرار میداد و به شکل فعالانهای تجربهاندوزی میکرد. یکی از مسائلی که افسوس علاقمندان پینمای روسی را در پی دارد این است که چرا یکی از محبوبترین شخصیتهای به تصویر کشیده شده در داستانهای خارقالعادهی کییر بولیچیوف[۴۵]، یعنی دختری به نام آلیسا[۴۶]، تنها در عکسهای کتابها (و نه پینماها) توسط میگونوف تصویرگری شده است.
پینماهای روسی همیشه حاصل تلاش مؤلفین بودهاند. بسیاری از پینماهای روسی توسط نویسندگان پایهریزی شدهاند و نه از طریق سفارشی سازی. اگرچه این مسئله نقاط قوت فراوانی دارد اما به خودی خود نیز مشکل اصلی صنعت پینما در روسیه محسوب میشود. تا کنون توسعهی این صنعت عمدتاً دور از مخاطبین خود صورت گرفته، در حالی که در بسیاری از کشورها به عنوان نوعی از هنر مردمی توسعه یافته و بنابراین گزینش خلاقیتها با علایق خوانندگان مطابقت یافته است. در این زمینه، چرخهی مجلات شرکت انتشارات بابل مهمترین پروژهی زمان حاضر در روسیه است که تعداد زیادی از هنرمندان قوی و نویسندگان را گرد هم آورده و محتوای خود را برای خوانندهی عمومی تهیه میسازد.
پینما یک هنر بین رسانهای است که نیازمند طیفی از اطلاعات و مهارتها است. بسیاری از اساتید پینما مانند ویل آیزنر[۴۷]، جین «موبیوس» جیرود[۴۸]، آلن مور[۴۹]، نیل گایمن[۵۰]، آلبرتو برشیا[۵۱]، چارلز شولز[۵۲]، فرانک میلر[۵۳]، مایک مینیولا و … مهمترین آثار خود را بعد از سالها فعالیت در نشریاتی با شمارگان بالا خلق کردهاند. آنها تنها به دلیل تمرین فعالانه و مهارتهایی که قادر به کسبشان بودند، امکان توسعهی زبان هنری و شیوهی مخصوص خود را به دست آوردهاند.
تا کنون هیچ مکتب هنری مشخصی وجود نداشته که حداقل یارای رقابت با آنچه استودیوهای شوروی سابق انجام میدادند – یعنی تولید فیلماستریپها – را داشته باشد. این امر دلیل اصلی چرایی حیاتی بودن نحوهی دسترسی به مخاطبین برای نویسندگان به شمار میرود. موضوع اینجاست که پینماها، قصههایی هستند که از طریق تصاویر نقل میشوند؛ اما شما نمیتوانید این قصهها را تنها برای خودتان بگویید.
[۱] Sverchyok
[۲] Nikolay Oleynikov
[۳] Bronislav malakhovsky
[۴] Ivan Semyonov
[۵] Vesyolye Kartinki
[۶] Vitaliy Statsinskiy
[۷] Petya Ryzhic
[۸] Progress
[۹] Panorama
[۱۰] Photofilm
[۱۱] Machaon
[۱۲] Egmont Russia
[۱۳] Andrey Ayoshin
[۱۴] Komicsolyot
[۱۵] Velicolepnye Priklyucheniya
[۱۶] Dimitriy Smirnov
[۱۷] Roman Surzhenko
[۱۸] Thorgal
[۱۹] KomMissiya
[۲۰] The ComMission
[۲۱] Marvel
[۲۲] Manga
[۲۳] Aleksey Kuzmichyof
[۲۴] Boris aAkunin
[۲۵] Azazel
[۲۶] Komandor Sodis
[۲۷] Roman Surzhenko
[۲۸] Azart
[۲۹] Igor Baranko
[۳۰] Alexandr Yeryomin
[۳۱] Humanoides Associés
[۳۲] Jocker
[۳۳] Bubble
[۳۴] Ivan Bilibin
[۳۵] Mike Mignola
[۳۶] Aubery Beardsley
[۳۷] The Illustrated Chronicle of Ivan the Terrible
[۳۸] Pictured stories
[۳۹] Vladimir Zhedrinski
[۴۰] Nikolay Navoyev
[۴۱] Alexey Rankhner
[۴۲] Sergey Solovyov
[۴۳] Ivan Shenshin
[۴۴] Yevgeniy Migunov
[۴۵] Kir Bulychyov
[۴۶] Alisa
[۴۷] Will Eisner
[۴۸] Jean “Moebius” Giraud
[۴۹] Alan Moore
[۵۰] Neil Gaiman
[۵۱] Alberto Breccia
[۵۲] Charles Schulz
[۵۳] Frank Miller
منبع:پینما