به گزارش فناوری فرهنگی، ارتباط علوم انسانی و صنعت، حوزهای است که مرزهای آن تا حدود بسیار زیادی نامشخص است. این ارتباط اما در صنعت پوشاک، ملموستر و محسوستر به نظر میرسد. این نوشته سعی دارد اهمیت رویکردهای جامعهشناسانه و مردمنگارانه در طراحی پوشاک را یادآوری کند. نویسنده معتقد است بخشی از هویت فرد در ارتباط با تاریخ اجتماعیِ جامعهای که در آن میزید، قرار دارد و قسمتی از این گذشته نیز در جامهای که انتخاب و به تن میکنیم، مستتر است. از اینرو نقش دانشآموختگان جامعه شناسی و مردم شناسی در طراحی مد، نقشی است که گرچه مورد غفلت بوده اما بسیار پراهمیت معرفی میشود. این نوشته میتواند جرقهای برای دانشآموختگان رشتههای متعدد علوم انسانی باشد که چه زمینههای وسیعی برای اشتغال و کارآفرینی وجود دارند که منتظر رونق هستند!
گذشته، گویی دنیای دیگری است. هرچه عقبتر میرویم با آدمهایی مواجه میشویم که بیشتر به چشممان متفاوت و جالب میآیند. الههها، قهرمانها و شخصیتهای اسطورهای همگی از گذشتههای خیلی دور به جهان ما راه یافتهاند. معجزهها و وقایع شگفتانگیز انگار همگی در قرون ماضی رخ دادهاند و اخبارشان نسلبهنسل به گوش ما رسیده است. ما گذشته را دوست داریم، زیرا در چشممان از نظم ناخوشایند موجود و زندگی کسلکنندۀ روزمره فاصله دارد؛ چراکه پدرانمان در آنجا میزیستند، چون فکر میکنیم نیروهای سحرآمیزی در آن بوده که برخورداری از آنها در جهان امروز بسیار هیجانانگیز و لذتبخش خواهد بود. وقتی با حس نوستالژی به سراغ روزگاران قدیم میرویم، آنچه پشت سر قرار دارد، سراسر آرامش و شادی و شکوه میشود. گذشته، دنیای دیگری است.
ما، از گذشتهایم. با به یاد آوردن آنچه گذشته، آنچه هستیم را درک میکنیم. طنابی که ما را به دیروز وصل میکند، همچنین طنابی است که روح ما را به زندگی متصل میسازد. هویت فرد از مجموعه رویدادهایی تشکیل شده که او و پیشینیانش پشت سر گذاشتهاند و با ارجاع به همین مواد و چشمانداز آینده است که خودش را بازتولید میکند. جمعیتی که امروز توسط خودشان و دیگران مسلمان خوانده میشوند، هر ساله واقعۀ غار حرا را به یاد میآورند و مرور میکنند. کسانی که امروز به عنوان یهودیان میشناسیم، هر روز واژههای تورات را تکرار و با این گذشتهجویی خود را بازشناسی میکنند. به راستی ما از گذشتهایم.
ما دوست داریم گذشته را به حال بیاوریم یا به گذشته برویم. اگر به اطرافمان خوب نگاه کنیم، به موارد زیادی از این واقعیت برمیخوریم. وقتی یک فیلم تاریخی ساخته میشود، درواقع داریم شخصیتهای آن دورۀ تاریخی را وارد دنیای امروز میکنیم یا از زاویهای دیگر ما نود دقیقه به دیدار آن اشخاص میرویم. تابلوهای نقاشی شام آخر، احضار لحظهای از آن واقعۀ کهن در زمان حال است. در موزهها اشیاء به جای مانده از روزگاران بسیار دور را در یک مکان گرد هم میآوریم و آنجا را سالن هخامنشیان، ساسانیان و… مینامیم. ما این بقایا را به واسطۀ خاک، از دیروز به امروز انتقال میدهیم. نصب سردیس شیر بر سردر خانههای اعیانی پایتخت، تو گویی دارد به عابران میگوید شما در مقابل یک قصر باستانی ایستادهاید. ما غالبا گذشته را به حال میآوریم یا به گذشته میرویم.
سکانسی از فیلم تاریخی شجاعدل که جنگجویانی را از قرون قبل به عصر حاضر آورده است.
الگوی پوشش در جامعۀ ایران یکی از موضوعاتی است که بحثهای فراوانی پیرامون آن شکل گرفته است. عدهای پوشش فعلی جوانان را عمدتا نامناسب میدانند و معتقدند برآمده از ارزشهای غربی است. حتی اگر مشکل بیحجابی، بدحجابی، کمحجابی یا… حل شود، مسئلۀ بیهویتی بسیاری از لباسها به قوت خود باقی میماند. مسئلۀ اصلی اینجاست که هر لباسی به مثابه یک متن، حاوی پیامی است که معنای آن باید در زمینۀ فرهنگی مورد نظر خوانا و قابل فهم باشد. در غیر این صورت، آن لباس در بهترین حالت، وسیلهای است برای حفظ بدن از سرما، نور شدید آفتاب یا به طور کلی از مخاطرات محیطی. با توجه به اینکه بخش اعظم لباسهای فعلی در غرب طراحی میشوند، تولید الگوهای جدید پوشش یک نیاز مهم در کشورمان است، الگوهایی که درونزا باشند.
تیشرتی با طرح سر سگ متضمن پیامی است که «به نظر نمیرسد» با زمینۀ فرهنگی ایران همخوانی داشته باشد.
شلواری با طرح زخمی، حاوی پیامی است که «به نظر نمیرسد» با فرهنگ ایرانی-اسلامی همخوانی داشته باشد.
پدیدۀ مد، بیش از هر جایی شاید در کالای لباس خودش را نشان میدهد. مدسازیهای درونزا مستلزم فعالیت دانشآموختگان رشتۀ تاریخ و جامعه شناسی است. این افراد میتوانند مواد لازم و ایدههای نوآورانه را در اختیار طراحان لباس قرار دهند. برخلاف گذشته که خیاطان به صورت موردی و سفارشی لباس میدوختند، اکنون درصد بالایی از البسه در شرکتهای بزرگ یا کارگاههای پوشاک تولید میشود. بنابراین دانشآموختگان رشتههای فوق میتوانند در واحد طراحی چنین مراکزی، مشغول به کار شوند یا اینکه خودشان مستقلا موسسات طراحی لباس راهاندازی کنند. تاریخ ایران از سویی و خردهفرهنگهای اقوام این سرزمین از سوی دیگر دو منبعی هستند که مورخان و جامعهشناسان جوان میتوانند از آنها برای طراحی خلاقانه و بومی بسیاری از کالاها (ظروف، جواهرات و…) از جمله پوشاک استفاده نمایند.
ناگفته نماند تاکنون تلاشهایی در این راستا شده است؛ برای مثال تیشرتهایی با خط نستعلیق یا طرحهای اسلیمی در ویترین مغازهها یا بر تن شهروندان که گاهی به چشم میخورد؛ همچنین گاهی مانتوهایی میبینیم که با نمادهای ملی یا مذهبی تزیین شدهاند. اما ناکافی است؛ زیرا بیشتر از آنکه طراحی لباس باشد، نمادآرایی لباسهاست (که البته در جای خود بسیار ارزشمند است) و ثانیا جریان مسلط در الگوی پوشش همچنان جریان دیگری است. هدف از طراحی لباسهای بومی با الهام از الگوهای تاریخی و قومی، هرگز یکدستسازی فرهنگی در جامعه نیست؛ زیرا این کار نه میسر و نه مطلوب است. بلکه مقصود آن است که در کنار الگوهای موجود که با بستر فرهنگی ما همخوانی چندانی ندارند، الگوهای بدیلی در اختیار شهروندان قرار گیرد تا با آزادی بیشتری بتوانند لباس مورد علاقهشان را انتخاب کنند. دانشآموختگان جوان تاریخ، جامعه شناسی، انسان شناسی و… میتوانند پیشگامان جنبش الگوی پوشش اصیل باشند. معدن بیانتهای تاریخ، منتظر پژوهشگران خوشفکر و خوشذوقی است که برای زندگی امروز از آن بهرهبرداری کنند.
منبع: بردار