به گزارش فناوری فرهنگی، یکی از رویاهای کودکان این است که با پدرومادرشان به مغازه اسباببازی فروشی بروند و هرچه دوست دارند، بخرند! این احتمالا بهترین جایزهای است که میتوانید به کودکتان بدهید اما همیشه مسائلی وجود دارد که باعث میشود این رویا تحقق پیدا نکند. مشکلات مالی و محدودیت در خرید، دوری از اسراف و اسباببازیهای نامناسب عمدهترین دلایلی هستند که این آرزو را دست نیافتنی میکنند. البته درست است که از نظر تربیتی نباید به تمام خواستههای کودک جواب مثبت داد اما گاهی مساله این نیست بلکه تقاضای یک اسباببازی نامناسب از طرف کودک نمیتواند پاسخ مثبت والدین را به همراه داشته باشد.
در مورد خرید اسباببازی مناسب با فاطمه سادات موسویراد، روانشناس بحث اسباببازی را پی میگیریم و او میگوید: یکی از مهمترین مسائلی که باید به آن توجه کرد این است که در مورد بحث اسباببازی چندان اطلاعرسانی انجام نمیشود و والدین به درستی نمیدانند که چه اسباببازی برای کودکان مفید و کدام یک از آنها خالی از فایده یا حتی آسیبزا هستند.
او به صورت جامعتر این مشکل را آسیبشناسی میکند و در ادامه توضیح میدهد: البته ما مشکلات بزرگتری هم در زمینه اسباببازی داریم. اینکه تولید اسباب بازی در کشور ما به صورت گسترده که نیاز کودکان را جوابگو باشد وجود ندارد، از جمله اینهاست. همچنین در جامعه ما به علت همین خلا و نپرداختن به این حوزه اسباببازیهای بومی نیز منسوخ شدهاند. تنها تلاشی که چند سال قبل در این حوزه شد ساخت عروسک دارا و سارا بود که سعی میکرد نزدیک به جامعه و فرهنگ ما باشد و هزینه و فکری هم در پس خود داشت اما ارائه نامناسب یا طراحی ضعیف و عوامل دیگر باعث شد این عروسکها از بین بروند تا جایی که امروز تقریبا در بین کودکان و والدین جایی ندارند.
نمیتوان نیاز کودک به عروسک و اسباببازی را انکار کرد؛ بچهها علاقه خاصی به این وسایل دارند و مخصوصا دختران اغلب گرایش به عروسک بیشتر از بقیه اسباببازیها نشان میدهند. وقتی ما محصول مناسبی برای عرضه نداشته باشیم به جای آن والدین ناگزیز از محصولاتی که در بازار وجود دارند برای کودک خود خریداری کنند. اسباببازیهایی مانند عروسک باربی که مشکلات بسیاری را برای کودک به همراه دارد.
غیر از اینکه این عروسک به نوعی فرهنگ غرب را همراه میآورد و ترویج میکند و باعث میشود کودک دچار بیاشتهایی روانی شود. کودک با دیدن این عروسک فکر میکند کسی زیباست که مثل باربی باشد. یعنی مانند او اندام کاملا لاغری داشته باشد. مانند باربی لباس بپوشد و موهایش مثل او باشد. بنابراین غذا نمیخورد چون میخواهد مثل باربی بماند، به مادرش میگوید تو زشتی چون مثل باربی نیستی! باربی حجاب ندارد و روسری یا مانتو نمیپوشد اما مادر او در جامعه حجاب دارد و این موضوع کودک را دچار تضاد میکند چون قادر به درک این تفاوت نیست و نمیتواند بفهمد که بالاخره باید حجاب داشت و این خوب است یا بیحجابی خوب است؟ چند دست لباس و کفش و لوازم آرایش و… به همراه خود دارد. میشود تصویری که در ذهن بچه شکل میگیرد ستایش مصرفگرایی و نوعی تهاجم فرهنگی باشد. این باعث حتی کودک فکر میکند که باید جای دیگری زندگی کند و حتما خارج جای بهتری است.در حالی که در فرهنگ غرب آرایش کردن زیاد دیده نمیشود و در مورد لباس و پوشش نیز چندان اهمیت نمیدهند.
در حالی که دارا و سارا بیشتر شبیه پدرومادر او بودند و بیشتر میتوانست این دو تصویر را با هم تطبیق دهد.
منبع: تبیان