آیا استفاده از اینترنت مثل استفاده از دارو نیازمند زمانبندی و برنامه ریزی است؟-بخش اول

وقتی آنلاین هستم احساسی شبیه کبوتر های آزمایش اسکینر دارم. کبوترهایی که بخش اعظم زندگی خود را در یک جعبه میگذرانند و دائما در حال نوک زدن به دیواره های پلاستیکی آن هستند. از روی همین رفتار آنها بود که اسکینر، دانشمند حوزه روانشناسی دانشگاه هاروارد توانست به یک سری قوانین رفتاری خاص پی ببرد و همین قوانین بودند که علوم و تجارب دیجیتالی قرن ۲۱ را رقم زدند.

http://fanafar.ir/wp-content/uploads/2017/01/111.png

در این آزمایش ها اسکینر توانست به پرنده های خود آموزش دهد که اگر به دیواره پلاستیکی ضربه بزنند غذا دریافت خواهد کرد. او در مرحله دوم آزمایش خود با یک فاصله ی زمانی خاص به پرندگان غذا میداد. به این صورت که سیستم بعد از اینکه اولین بار غذا را به پرنده ها  میداد، ۶۰ ثانیه متوقف می شد و با سپری شدن مدت زمانی مشخص اگر پرنده شروع به نوک زدن به دیواره جعبه میکرد دوباره به او غذا داده می شد و اگر این کار را نمی کرد غذایی به داده نمی شد. اگرچه کبوترها در این آزمایش هیچگاه نمی توانستند بدرستی زمان را مدیریت کنند و فقط قادر بودند در مراحلی به این زمانبندی نزدیک شوند.

لییایا بذربذ یاینکحخ ایئتین مک[/box]اسکینر به صورت تصادفی فواصل زمانی بین دسترسی به غذا را تغییر می داد. در یک مرحله ممکن بود غذا بعد از ۶۰ ثانیه در دسترس قرار گیرد. در مرحله ی بعد این دسترسی بعداز ۵ ثانیه یا ۵۰ ثانیه و حتی ۲۰۰ثانیه میسر شود. در این وضعیت ناهمگون کبوترها گیج می شدند و بصورت پی در پی شروع به نوک زدن به دیواره ها می کردند. در همین آزمایش یکی از کبوترها ۱۶ ساعت به دیواره پلاستیکی جعبه نوک زد و فقط در یک درصد موارد موفق شد غذا دریافت کند.

پس ما با آزمایشی روبه رو هستیم که هدف آن بررسی چگونگی مواجهه ی کبوترها به زندگی دیجیتال امروزی است. در اینجا من یک نمونه فرضی انتخاب کرده ام که میخواهم آنرا  “مایک خبرنگار” بنامم. فردی که بخش مهمی از کار او ارسال و دریافت ایمیل است و به طور متوسط در هر ۴۵ دقیقه یک ایمیل دریافت میکند؛ که این زمان می تواند تا ۳ساعت هم طول بکشد.

هرچند بسیاری از این ایمیل ها بی اهمیت هستند و به نوعی فقط استرس القا می کنند، در میان آنها ایمیل های مفیدی نیز پیدا می شود. “مایکل”هرگاه به اینترنت متصل باشد در ابتدا معمولا هر سی دقیقه یکبار ایمیل خود را چک می کند و بعد از آن هر ۵ دقیقه و سپس هر دو دقیقه. این رفتار بعد از مدتی تبدیل می شود به یک عمل بی اختیار و به عبارتی فرد تبدیل می شود به همان کبوتر نوک زننده که در استفاده از اینترنت است.

حال آیا ما باید مایکل را بری اینکه ساعت ها مینشیند و مدام یک دکمه کوچک را فشار می دهد سرزنش کنیم؟ شاید جواب این سوال مثبت باشد. کنترل مایکل روی خودش بسیار ضعیف است و شغلی دارد که مهمترین راه ارتباطی  آن ایمیل است.

حال با این وجود آیا ما باید کبوترهای اسکینر را که در جعبه قرار داده شده بودند و برای  دریافت دانه نوک می زدند را سرزنش کنیم؟ در حالی که در این میان اقداماتی نیز باعث منحرف کردن ذهن آنها میشد؟  براستی سرنخ ماجرا  کجاست؟  کبوترها یا اسکینر که کبوترها را در جعبه قرار داد؟

در سال ۲۰۱۵ ما دیگر تمی توانیم بگوییم اینترنت یک چیز مبتذلیست. به نوعی زندگی دیجیتال برای ما تبدیل به یک اعتیاد و شاید اجبار شده است. در اوایل قرن بیست و یکم  گاربران به تلفن های هوشمند اولیه کرکبری (ترکیبی از ماده مخدر کراک و بلکبری) می گفتند و در محاورات روزانه برای توصیف ابزارها و اپلیکیشن هایی رایجی مثل فیسبوک، ایمیل، نتفلیکس و توییتر از واژه هایی استفاده می کردند که قبلا برای متامفتامینها و دستگاههای سکه ای استفاده می شد.

http://www.ravvan.com/PooyaSoftPublisher/Storage/Images/20120917113004cb-Burnout1.jpg

روانشناسان از سال ۱۹۹۶ احتمال اعتیاد به اینترنت را مطرح کرده اند. زمانی که تنها سه سال از انتشار اولین نسخه های  مرورگرهای اینترنت می گذشت. اما در مورد چگونگی تشخیص اعتیاد به اینترنت و یا حتی واقعی بودن این مسئله اتفاق نظر وجود ندارد و از همین رو  نظرها در مورد شیوع آن به شدت متفاوت است. بر خلاف هرویین، اینترنت انسان را نمی کشد و استفاده های فراوانی دارد. بعلاوه خیلی سخت خواهد بود که بخواهیم اینترنت را از بخش های اعتیاد آور آن مثل پورنوگرافی و خطرات آنلاینش تفکیک کنیم.

در مورد همین اعتیاد تعداد تشخیص ها به سمت بینهایت میل خواهد کرد و با همین وجود بازهم قادر نخواهد بود تمام گستره را دربرگیرد و مثلا مشخص کند که آیا یک فرد خاص به فیسبوک یا تامبلر معتاد شده است یا نه. با این حال از نظر میلیون ها نفر از مردم عدم استفاده از اینترنت ممکن نیست. منتقدین از یک طرف به خود اینترنت، به خاطر همین ویژگی های منفی که دارد نقد وارد می کنند و از طرف دیگر کاربران را به خاطر عدم توانایی مدیریت شان مورد سرزنش قرار می دهند؛ اگرچه فرق چندانی هم در اصل مساله  نخواهد داشت. اینترنت یک مجموعه از پیش تعریف شده نیست بلکه سیستمی است متشکل از ارتباطها و پروتکل ها. پس این شبکه جهانی لزوما نمی تواند باعث اعتیاد افراد شود.

http://fanafar.ir/wp-content/uploads/2017/01/222.png

شرکت هایی که در حوزه های مربوط به تکنولوژی کار می کنند باهوشترین آمارگرها و دانشمندان را در اختیار می گیرند تا اراده و عزم شما را تغییر دهند. پس با این وجود آیا می توان افراد را به خاطر ضعفی که در کنترل خود دارند سرزنش کرد؟ از یک جهت پاسخ این سوال مثبت است. بالاخره مهم است که شخص در مورد خودش احساس مسئولیت پذیری کند. اما باید به این نکته هم توجه داشت که سایت ها و ابزارهای دیجیتال بسیاری طراحی شده اند تا رفتارهای جبری خاصی را به افراد القا کنند.

شرکت هایی وجو دارند که مختصات و چارچوب اصلی جستجوهایی که بسیاری از ما به صورت روزانه در اینترنت داریم را مشخص کنند. بسیاری از این شرکت ها از طریق جلب نظر کاربران و گرایش دادن آنها برای رفتن به سایتی خاص و یا کلیک بر روی گزینه ای مشخص کسب درآمد می کنند. آنها با استفاده از بعضی از متدها عادت های خاصی را در کاربران ایجاد می کنند تا بتوانند هرچه بیشتر توجه آنها را جلب کنند.

شرکت های بزرگ با به کار گرفتن نیروهای متخصص شروع به جمع آوری داده ها و اطلاعات شخصی افراد می کنند و نهایتا کاربران را به سمت محصولات خود جذب می کنند و آنها را به دام می اندازند.

‘«اگرچه خوب است که کاربران  قدرت اراده، مسئولیت پذیری و خویشتن داری خود را تقویت کنند اما بیشتر از آن باید طرف مقابل این بازی وظیفه خود را درست انجام دهد». این جمله ی یکی از کارمندان گوگل به نام تریسان هریس است. به گفته هریس شرکت های اصلی فعال در حوزه تکنولوژی حداقل چندصد نفر از باهوشترین آمارگرها و دانشمندان کامپیوتر که در بهترین مراکز آموزشی تحصیل کرده اند را به کار می گیرند تا قدرت اراده افراد را بشکنند و خلاصه مطلب اینکه کابران  وسط یک جنگ ناعادلانه قرار دارند.

در ایم زمینه کتابهای زیادی نگارش شده است اما وقتی کتاب “نیر ایال” در مورد نحوه ساختن کالاهای معتادکننده منتشر شد، مورد استقبال اهل فن قرار نگرفت. در حالی که کتاب «به دام فتاده . hooked», که «چگونگی ایجاد اشتیاق در کاربران» را به طراحان وب آموزش می داد، بسیار پرفروش بود.

ایال به عنوان یکی از مشاوران استارت آپ سیلیکون ولی،‌ به کسانی که به او مراجعه می کنند کمک می کند تا بتوانند «ویژگی هایمخدرگونه» سایتهایی مثل فیسبوک و پینترست را تقلید کنند. هدف ایال این است که کاربران را در سیکلی مشابه این سایتها نگه دارد. او در کتاب خود به نام «در دام افتاده» سعی دارد به یک سوال ساده پاسخ دهد؛ که چگونه شرکت های اینچنینی می توانند با نمایش چند خط کد بر روی صفحه نمایش، کاربران را در کنترل خود درآورند؟ او ‌در جواب این سوال یک‌مدل چهار مرحله ای ارائه می دهد. برای فهم بیشتر این موضوع مثلا فید اخبار فیسبوک را در نظر بگیرید. دومرحله اول این مدل خیلی سرراست و ساده است. در مرحله اول تریگری(انگیزاننده ای) توجه شما را جلب می کند(در مورد فیسبوک هرچیزی که شما را به دنبال کردن ادامه اخبار وادار  کند)و مرحله دوم انجام عمل(دنبال کردن اخباربه صورت عملی).

مشخصا خروجی این دو مرحله نباید قابل پیش بینی باشد و باید طیفی از خروجی های مثبت را دربرگیرد. طوریکه کاربر هیچگاه نسبت به چیزی که قرار است با آن رو به رو شود مطمئن نباشد. در مورد فیسبوک این خروجی می تواند ویدئوی جذابی از یک گربه باشد و یا یک پست مشمئز کننده از یکی از آشنایان.

و نهایتا بر اساس آنچه ایال گفته است، این فرآیند باید به گونه ای باشد که امکان نوعی سرمایه گذاری را برای شما فراهم کند. منظور از سرمایه گذاری مثلا لایک کردن و یا کامنت گذاشتن برای یک پست خاص است. این سرمایه گذاری باید به تدریج افزایش یابد به گونه ای که کاربر احساس کند که اندوخته ی او رفته رفته در این چرخه ی انگیزاننده، عمل و  خروجی در حال افزایش است. اینجاست که دیگر کاربر به دام افتاده است.

اگر این مراحل اندک شباهتی با آزمایش اسکینر دارد به این خاطر است که همین مدل روی کبوترها پیاده شده است و همانطور که می بینیم همانند آنچه در مورد کاربران دیدیم، خروجی های نامعین و نامعلوم می تواند باعث رفتارهای وسواسی کبوتران شود. سال های سال است که بسیاری از شرکت ها از  این تکنیک ها استفاده می کنند. اسکینر هم  متوجه شد که در دستگاه سکه ای که دستگاهی با خروجی های متغیر هستند از همین تکنیک ها استفاده می شود. هرچند تفاوت های بسیاری بین یک دستگاه سکه ای و یک سایت وجود دارد..

بخش دوم این مطلب را نیز می توانید هفته آینده مشاهده نمایید.

منبع

منبع

https://aeon.co/essays/if-the-internet-is-addictive-why-don-t-we-regulate-it

تیم ترجمه آوا

تیم ترجمه آوا

گروهی است متشکل از مترجمان زبان انگلیسی به مدیریت آقای عماد قاسمی که در زمینه ترجمه مقاله های مرتبط با حوزه های فناوری فرهنگی و صنایع خلاق به فنافر کمک می کند.
 

5 نظر

  1. بانام خدا
    سلام
    کاش لینک ادامه را در انتهای نوشته می گذاشتید.

    باتشکر

     
  2. ممنون از شما و مطالب جالب تون

     

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد