محرک‌­های صنایع خلاق در اقتصاد و جهانی‌­سازی

به گزارش فناوری فرهنگی،تری فلو از جمله مطرح ترین و زبده ترین کارشناسان حوزه اقتصاد خلاق به حساب می‌آید. وی استاد رسانه و ارتباطات در دانشگاه کوئینزلند استرالیاست.

وی در مقاله‌ای در ارتباط با صنایع خلاق می‌نویسد: سرمایه­ گذاری در فعالیت­ های فرهنگی و هنری و نظارت کلی­تر بر فرهنگ، عموماً به کمک عنوان سیاست فرهنگی فهمیده می ­شود. درحالی­که سیاست فرهنگی در بیانی محدودتر به مفهوم سرمایه­ گذاری عمومی برای هنر و رسانه از طریق مکانیسم ­هایی که تولیدکنندگان خلاق و همتایان آنها مشخص کرده ­اند اطلاق می­ گردد، در بیانی عام­تر و گسترده ­تر، به­ عنوان چارچوب­ های برهانی و نهادی تلقی می‌گردد که فرهنگ از طریق آنها کنترل می ­شود تا شهروندی فرهنگی را توسعه دهد. ارنست گِلنِر ضمن تعریف ناسیونالیسم به ­عنوان «تلاش برای موافق و هم­خوان ساختن فرهنگ و سیاست جهت تجهیز فرهنگ با پوشش سیاسی خود، و نه بیش از یک پوشش بر آن»، ناسیونالیسم را محرکه مهمی برای سیاست فرهنگی دانسته است. سیاست فرهنگی با توسعه و پیشرفت فناوری‌های رسانه ­های جهانی [شده] مانند فیلم و خبرگزاری در قرن بیستم، تا حدودی جهت مقاومت در برابر «آمریکایی شدن» فرهنگ عامه، به طور فزاینده ­ای به دنبال داخل کردن رسانه ­های رایج و محبوب در چنین پروژه‌های ناسیونالیستی بوده است. سیاست ­های فیلم ملی، حمایت از خبرگزاری ­های عمومی، و سهمیه ­های محتوای محلی برای رسانه ­های خبری می­تواند به­عنوان کاربردهای سیاست فرهنگی ملی جهت نیل به این اهداف درک گردد.

صنایع خلاق و بازارهای فرهنگی در مقیاسی جهانی عمل می­ کنند؛ آنها از دهه 1920 که استودیوهای هالیوود تسلط فیلم ­های آمریکایی بر بازارهای اروپا را در دست گرفتند، به همین شکل فعالیت کرده اند. توسعه سریع مالکیت تلویزیون در سطح جهانی و از آن جدیدتر، اینترنت و چند رسانه­ ای، تفوق و تسلط محصولات فرهنگی آمریکایی را در بازارهای جهانی تحکیم کرده­ اند. درحالی­که شواهدی مبنی ­بر «خلاف جهت» بودن در رسانه­ های جهانی و نیز رشد محصولات «خارجی» در کشورهایی مانند کانادا و استرالیا وجود دارد، گرایش سخت و طاقت­ فرسا به سمت توسعه سهم آمریکا در بازارهای جهانی، و افزایش کمبود داد و ستدها و تجارت میان آمریکا و بیشتر دیگر مناطق جهان بوده است. این مورد به طور واضح در تعادل مبادلات صوتی­ تصویری میان آمریکای شمالی و اتحادیه اروپا مشاهده می­ شود: جهانی­ سازی بازارهای فرهنگی اصول سیاست فرهنگی را، از آنجایی­که جداسازی فرهنگ و سیاست را نشان می ­رود، به چالش می­ کشد. دولت ­های ملی جهت تنظیم جریان­ های ارتباطات و رسانه­ های جهانی، با ظرفیتی در حال افول مواجه می­ شوند، و علی­رغم جهانی ­سازی اقتصادی و فرهنگی، «صیانت از مرزهای فرهنگی» را به کار می­ بندند. موافقت عمومی بر تجارت خدمات (GATS) با نیاز بالقوه به حالات و وضعیت اعضاء جهت جدا کردن سهمیه­ های موجود محتوای محلی از تخصیص یارانه ­های داخلی به فیلم و تلویزیون، و ظرفیتی که برای ممانعت از توسعه سنجش رسانه ­های همگرا و دیجیتال دارد، نگرانی­ های بیشتری را درباره تأثیر جهانی­ سازی تجارت بر سنجش سیاست فرهنگی ایجاد کرده است. در نتیجه، انجمن اروپایی و کانادا به سازمان تجارت جهانی دادخواستی جهت ایجاد یک «استثنای فرهنگی» برای آداب و دستورالعمل­ های موافقت عمومی بر تجارت خدمات ارائه داده ­اند که در آن از تمایز فرهنگ و نیاز به حفظ گوناگونی فرهنگی در سطح جهان سخن به میان آورده ­اند. در ارتباط با حوزه خدمات صوتی ­تصویری، بیشتر کشورها در اجلاس اروگوئه که در سال 1994 به پایان رسید، خواستار معافیت­ های مالیاتی بوده­اند. تعارض و کشمکش میان آمریکا و اروپا، که به رهبری فرانسه بوده است، بسیار شدید و سخت بوده است.

از آنجایی که تولید فرهنگی به طور چشمگیر و فزاینده­ای با محرک­ های صنایع خلاق در اقتصاد جدید همراه شده است، شاید مسأله­‌ای جهت تجدیدنظر در اصول و عقاید بنیادی تحت حمایت و تأیید برای تولید فرهنگی یافت شود. الگوهای سنتی سهیمه و یارانه محور فرض را بر این گذاشته ­اند که هنر متفاوت است و رسانه ­ها «تنها کسب و کار دیگری نیستند»، و هر دو به تدابیر و رفتارهای خاصی در اوضاع سیاسی نیاز دارند. در مقابل، گفته شده رویکردهای سیاسی که از حمایت ­های دولت جهت تحقیق و توسعه به­ عنوان کاتالیزور استراتژی­ های نوآوری ملی برخوردارند، و صنایع خلاق را پیشتاز استراتژی­ های اقتصاد جدید قرار می­ دهند، نتایج مفیدتری را به دست خواهند آورد.

این مقاله به بررسی راه ­های مختلفی پرداخته که پیدایش اقتصاد خلاق در آنها مستلزم تغییر در نحوه درک ما از فرهنگ است. از ما درخواست شده تا درباره فرهنگ و خلاقیت به ­عنوان اجزاء و مؤلفه­ های اصلی اقتصاد خلاق، در اشکال متنوع­شان تفکر و تأمل کنیم. بخش ­های صنایع خلاق سایت ­های مهم نوآوری در تولید و توزیع محتوای دیجیتال در عصر جهانی ­سازی و زیرساخت ­های شبکه‌­ای دیجیتال هستند که در آنها مشوق و پاداشی به خلاقیت و نوآوری به ­عنوان منابع مزیت رقابتی برای بنگاه ­های اقتصادی، شهرها و مناطق، و ملل مختلف ضمیمه شده است. این امر با الگوها و پارادایم مدرنیته سیاست فرهنگی به ­عنوان محافظت از سنتی وزین و دیرینه، و یا به هم پیوستگی و یکپارچه­ سازی شهروندان در یک فرهنگ مشترک ملی تفاوت دارد.

منبع: اقتصادخلاق

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد