چالش­ها و پیشنهادهایی درباره­ ی توسعه­ ی صنعت گردشگری ایران

به گزارش فناوری فرهنگی، گردشگری همانند صنایع دیگر کالاها و خدمات وابسته داشته و عوامل متعدد و مهمی که مبتنی بر جذابیت و رقابت ­پذیری هستند (مانند برند مقاصد گردشگری) در آن اثر­گذار هستند.

4-2- حقوق مالکیت صنعتی  

در اینجا به ­دلیل ماهیت جمعی صنعت گردشگری، از یک سو به تأثیر نظام حاکم بر نشانه‌های جغرافیایی به­ عنوان عامل تأثیر­گذار در گردشگری کشاورزی و سلامت و از سوی دیگر، به بررسی تقویت برند مقاصد گردشگری در سایه­ی علائم تجاری و جمعی بسنده می‌کنیم.

4-2-1- نشانه­ های­ جغرافیایی

نشانه­ های جغرافیایی یکی از مصادیق حقوق مالکیت فکری است که هم منشأ کالا و هم کیفیت و خصوصیات کالایی که نشأت گرفته از ناحیه­ی جغرافیایی خاص می­باشد را نشان می‌دهند. به بیان بهتر، نشانه ­های جغرافیایی بین منشأ کالا و محصول نشأت گرفته از آن یک پل ارتباطی برقرار می­کند. وجود نام یک منطقه روی یک کالا، نماینده­ی کیفیت و ویژگی خاصی است که در دیگر کالاها یافت نمی­شود (میر­حسینی، 1385: 26). از این­رو، نشانه ­های جغرافیایی تضمین­ کننده­ی کیفیت و تمایز­بخش محصولات نشأت گرفته از ناحیه­ ی خاص هستند که تحت تأثیر آب و هوا، خاک، گیاهان و روش سنتی تولید، پرورش و پردازش می­شوند (Coombe and et al, 2007: 900).

نشانه­ های جغرافیایی شکلی از مالکیت جمعی است که با اعطای امتیاز استفاده انحصاری به جماعتی خاص، پیشرفت اقتصادی صنعتگر را ممکن می­کند. در واقع، نظام نشانه ­های جغرافیایی به­ عنوان راهی برای حفظ حقوق جمعی مردم منطقه و هم­چنین حفظ منافع مشتریان عمل می­کند (Deepak, 2008: 200).

اگرچه در بیشتر موافقت­نامه ­های بین­المللی ماده­ای به نشانه­ های جغرافیایی اختصاص یافته است، اما جامع­ترین موافقت­نامه در این موضوع، موافقت­نامه لیسبون است.

بر طبق ماده ­ی 2 این موافقت­نامه، «اسم مبدأ به اسم جغرافیای کشور، منطقه یا محلی اطلاق می­شود که محصول نشأت گرفته از آنجا و کیفیت و مشخصات آن منحصراً یا اساساً به­ دلیل محیط جغرافیایی از جمله عوامل طبیعی و انسانی است.» هم­چنین در ماده­ ی 3 موافقت­نامه، «حمایت در مقابل هرگونه غصب یا تقلید، حتی اگر مبدأ واقعی محصول بیان شود و یا اسم به ­صورت ترجمه شده یا به همراه اصطلاحاتی مانند قسم، نوع، ساخت، تقلید یا مانند آن­ها به کار رود تضمین خواهد شد.»

در حقوق ایران، بند الف ماده­ ی 1 قانون حمایت از نشانه ­های جغرافیایی مصوب سال 1384 مقرر می­دارد: «نشانه­های جغرافیایی نشانه­ هایی هستند که مبدأ کالا را به قلمرو، منطقه و یا ناحیه ­ای از کشور منتسب می­کنند. مشروط بر این­که کیفیت، مرغوبیت، شهرت و سایر خصوصیات کالا اساساً قابل انتساب به مبدأ جغرافیایی باشد.» بند ب همین ماده بیان می­دارد: «کالا یعنی هرگونه محصول طبیعی، کشاورزی یا فرآورده­ های آن و یا صنایع دستی و یا تولیدات صنعتی است».

در صورتی که معرفی و انتساب غیر­ واقعی و گمراه ­کننده نسبت به مبدأ جغرافیایی کالا انجام شود، به موجب بند 2 قانون یادشده، هر شخص یا گروه ذینفع می­تواند درخصوص نشانه‌های جغرافیایی، به­ منظور جلوگیری از عمال زیر که موجب معرفی و انتساب غیر واقعی و گمراه­ کننده مبدأ جغرافیایی شود، از دادگاه مطالبه­ ی ضرر و زیان را کند:

الف- معرفی و انتساب غیر واقعی و گمراه ­کننده­ی مبدأ جغرافیایی کالا؛

ب- هرگونه استفاده از نشانه ­های جغرافیایی که مطابق ماده­ی (10 مکرر) کنوانسیون پاریس مصداق رقابت نا­مشروع باشد.

از میان مصادیق حقوق مالکیت فکری نظام حمایتی نشانه ­های جغرافیایی به ­دلیل  نا­محدود بودن مدت حمایت و هم­چنین اختیاری بودن  فرآیند ثبت (مستفاد از بند الف ماده­ی 3 قانون یادشده) و امکان حمایت بین­ المللی با ثبت در داخل کشور (مستفاد از بند ج ماده ­ی 5 قانون یادشده)، سازوکار مناسبی برای حمایت از آن دسته از مقاصد گردشگری است که توانمندی مهمی درخصوص کالاها و خدمات و نیز صنایع دستی خاص خود را دارند، محسوب می­شود. بنابراین، رقابت­ پذیری مقاصد گردشگری در دو حوزه­ ی گردشگری کشاورزی (روستایی) و گردشگری سلامت را در چارچوب حاکم بر این نشانه­ ها بررسی می­کنیم.

الف. گردشگری کشاورزی[33]

گردشگری کشاورزی که گاه گردشگری مزرعه‌ای نیز نامیده می‌شود، گونه‌ای از گردشگری روستایی است که در ارتباط مستقیم با کشاورزی در نواحی روستایی قرار دارد. گردشگری کشاورزی انعکاسی از تدارک فرصت‌های جدید در زمینه­ ی ایجاد فرصت‌های اقتصادی از طریق گردشگری در مزارع می‌باشد. این­گونه از گردشگری را می‌توان ترکیبی از یک وضعیت طبیعی و روند کشت و برداشت محصولات کشاورزی به­ عنوان فرصتی در محدوده­ ی تجربه ­ی‌ گردشگری دانست. این نوع از گردشگری هم­چنین و حتی در بُعد وسیع­تر شامل شرکت در نمایشگاه­های محصولات کشاورزی و ارگانیکی، جشنواره­ های میوه و غذا و بازارهای صنعتی باشد (St.Michael, 201:, 2).

نشانه­ های جغرافیایی موتور محرّک گردشگری کشاورزی و روستایی محسوب می­شوند. آن­ها به جذب گردشگر در مناطق روستایی که بر محور کشاورزی استوار هستند، قدرت می‌بخشند. نشانه ­های جغرافیایی می­توانند با عنوان یک «برند چتری»[34] منطقه­ی خاص گردشگری را تحت پوشش قرار دهند[35]؛ هم­چنین ممکن است به­ طور مستقل و به تنهایی تحت یک برند مقصد واقع شوند. قدیمی­ترین نمونه­ ی چنین برندهایی در حوزه­ی مشروبات الکلی ایجاد شد. تولید شراب توسط انجمنی از بنگاه­ های کوچک و فروش آن تحت یک نام واحدکه مربوط به نشانه‌ی جغرافیایی وابسته به یک منطقه ­ی جغرافیایی خاص تولید شراب می‌شد، در بازار رقابتی بسیار کارآمدتر بود.

بنگاه­ ها و سرمایه­ گذاری­­های کوچک و متوسط یادشده درصورت رعایت معیارهای از پیش تعیین شده که به ­طور معمول مشتمل بر تولید شراب در همان ناحیه و با استفاده از روش­های خاص و دانش سنتی مربوط به آن است، مجاز به تولید محصول می­شوند. برای مثال، «بوردوکس»[36]  نام منطقه­ ای در کشور فرانسه است که به دلیل تولید شراب با طعم و خاص متفاوت و سبک مخصوص ساکنان محل، نام خود را بر روی محصولات الکلی گذاشته است و بنابراین همین منطقه در مورد مشروبات الکلی تورهای گردشگری وجود دارند که با اقامت این دسته از گردشگران امکان مصرف انواع مختلف شراب بوردکس و هم­چنین شرکت در جشنواره­های شراب را فراهم می­کنند که به نوبه­ی خود در جذب گردشگران متعددی تأثیرگذار هستند. «درّه­ی نپا»[37] در ایالت کالیفرنیای آمریکا مثال دیگری  است که با بهره ­گیری از نام درّه ­ی نپا، ارتباط کیفی[38] بین این نام و مشروبات و مواد غذایی ایجاد کرده است.

همین‌طور منطقه­ ی «باروزا»[39] در جنوب استرالیا با بهره­گیری از نشانه­ی جغرافیایی نام مکان خود در تولید شراب مشهور شده و سبب شد تا آن منطقه یک مقصد جذاب برای گردشگران علاقه­مند به مشروبات الکلی و مواد غذایی الکلی باشد (Nanayakkara, 2011: 9).

مکان­های جالب زیادی وجود دارند که می­توانند بخشی از فعالیت­های گردشگری کشاورزی به­شمار آیند؛ برای مثال، در خلیج کاداس در سنت کیتس[40] بازدید از بازارهای محلی تولیدات قبایل مربوط در قالب تورهای گردشکری امکان بهره­مندی از این محصولات به همراه خوردن غذاهای محلی خوشمزه را برای گردشگران فراهم کرده است. هم­چنین تهیه چرم اصیل توسط افراد بومی درّه­ی پورتلند واقع در جامائیکا به همراه برخی از فعالیت­های سرگرم­کننده مثل کمپینگ، پیاده­روی در مسیر طبیعت، ملاحظه فرآیند تولید عسل، تهیه­ی نان مخصوص آن منطقه موسوم به کاساوا[41] و تهیه­ی روغن بادام­زمینی برای گردشگران، این مکان را به یکی از جذاب­ترین مناطق جهان مبدل کرده است.

نمونه­ی دیگر، میوه­ی انبه است که ملّقب به شاه میوه­های گرمسیری می­باشد. این میوه که در شبه قاره­ی هند و بسیاری از مناطق استوایی رشد می­کند، قطع نظر از خواص درمانی زیادی که دارد، با برگزاری جشنواره­ های انبه در این مکان‌ها، اطلاعات زیادی درباره­ی فرآورده ­های مختلفی که از این محصول تهیه می­شود (برای مثال، فرآورده­ های ترشی، کمپوت، کیک­ های مخصوص، ژله، آب میوه و غیره) برای گردشگران کشاورزی فراهم می­کنند (St.Michael, 2010: 3-6).

همان­طور که ملاحظه می­شود، محصولات اصیل نشأت گرفته از یک ناحیه خاص در صورت حمایت در سایه­ی نشانه­های جغرافیایی تأثیر به­سزایی در توسعه­ی برند مقاصد گردشگری و پدیدار شدن گردشگری کشاورزی دارند. این نوع از گردشگری حتی می­تواند متضمن تجربه­ی مصرف آن در رستوران­های محلی و کافه­ها، بازدید از امکانات تولید، شرکت در جشنواره­ها و اقامت در سکونت­گاه­های محلی است. پایه و اساس تمام این تجربه­ها، محصول حمایت شده در قالب نشانه­های جغرافیایی است.

در ایران نیز محصولات اصیل و با کیفیت خاص در مناطق جغرافیایی متعددی تولید می‌شوند که با بهره­گیری از ظرفیت نظام نشانه­های جغرافیایی می­توانند توانایی گردشگری خود را توانمند کنند. برای نمونه، می­توان به صنعت گلاب­گیری در شهرستان قمصر کاشان اشاره کرد که با برگزاری جشنواره­های گل و گلاب سالانه در جذب میلیون­ها گردشگر موفق بوده است. مثال دیگر، گردشگری کشاورزی در استان گیلان است. رکن اصلی معیشت و اقتصاد مردم در این منطقه کشاورزی بوده و به­سبب موقعیت اقلیمی و جغرافیایی، کشاورزی به­عنوان قطب اقتصادی این استان تلقی می‌شود.

چای، برنج، مرکبات، بادام زمینی و انواع محصولات دیگر در تبادل فعالیت‌های تجاری و بازرگانی مردم این سامان، همواره مقوله‌ای تعیین­کننده برای معیشت مردم بوده و در عین حال، جریان مناسبت­های اقتصاد داخلی و خارجی را تحت تأثیر خود قرار می­دهد. در سال‌های اخیر، کشاورزی گیلان در پاره‌ای محصولات هم­چون چای شرایط سخت و دشواری را سپری می‌کند؛ چنان‌که باغ‌دار، کارخانه‌دار و تاجر چای، از وضعیت موجود ابراز نارضایتی می‌کنند.

 این درحالی است که بسیاری از کشورها هم­چون هند و سیلان و دیگر کشورها بی‌محابا حتی با نازل‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین انواع چای، دایره­ی نفوذ خود را در ایران افزایش داده و چه‌بسا امروزه در استانی چون گیلان که خود تولیدکننده و عرضه‌کننده­ی چای می‌باشد، اکراهی برای نوشیدن چای خارجی برای مردمانش وجود ندارد؛ حال آن‌که بر اساس بررسی‌های کارشناسان و به اعتبار نظریات علمی، چای شمال ایران در ردیف مرغوب‌ترین و خوش طعم‌ترین‌ چای‌ها قرار داشته و به مراتب می‌تواند کشش لازم را در هر ذائقه‌ای ایجاد کند.

بی ‌آن‌که جهت­دهی این گفتار بخواهد در نوع هدف­گذاری ترسیم شده و سیاست‌گذاری‌های صنعت چای کشور متمر کز شود، بهره جستن از گردشگری به نفع محصولات کشاورزی، از جمله چای می‌تواند فرصت توانمندسازی کشاورزی هم­سو با توسعه‌ی گردشگری برای فعالان این دو بخش را حاصل نماید. توجه به صنعت گردشگری کشاورزی گیلان، به طبع می­تواند بر سایر فعالیت­های گردشگری در این منطقه نیز تأثیر­گذار باشد. تصور کنید اگر بسته­ی گردشگری به مقصد شمال کشور و باغات چای هدایت شود، به چه میزان می‌تواند تصویر زیبای سفر از مناظر و پیاده‌روی در باغات چای، گردشگر را مجذوب خود کرده و ضمن آن، بر آگاهی افراد درباره­ی شیوه­ی برداشت محصول چای بیافزاید. این فضای ذهنی زمانی کامل‌تر می‌شود که این تور پس از آن به یک کارخانه­ی چای هدایت شده و تولید چای خشک از نزدیک مورد مشاهده قرار گیرد.

بی‌تردید ایجاد یک سفره‌خانه­ی سنتی در محوطه­ی کارخانه و نوشیدن یک استکان چای گوارا همراه با کلوچه‌های شمال، انگیزه­ی خریدن چند بسته چای برای سوغات را در گردشگران دوچندان می‌کند. بی‌تردید این تور گردشگری ضمن ایجاد یک سفر پرنشاط و خاطره‌انگیز، ره توشه­های دیگری هم برای کشاورزی گیلان به همراه دارد. ممکن است شرایطی ایجاد کند که عده­ای مبادرت به مناسبت‌های اقتصادی برای خرید چای در مقیاس بالا کرده و با همین نیّت به تولید داخلی کمک شایان توجهی کنند. علاوه بر آن شاید با سرمایه‌گذاری گسترده در زمینه­ی صنعت چای، فرآوری چای را متنوع‌تر و رقابت‌پذیرتر کنند.

اگر گردشگری کشاورزی مسیر خود را درست طی کند، جامعه­ی محلی نیز می‌تواند در کنار محصول چای، سایر محصولات دیگر خود، از جمله صنایع دستی، لبنیات و غیره را نیز عرضه کرده و درآمدهای دیگری نیز به کشاورزی بیافزاید. جامعه­ی محلی می‌تواند با ایجاد اقامت­گاه‌هایی در روستا در قالب اماکن اقامتی استیجاری و خصوصی و یا ارائه خدمات پذیرایی با طبخ غذاهای محلی، به تأمین خدمات گردشگری روستا پرداخته و در عین حال شرایط کسب درآمد بیشتر را برای خود مهیا کند. موضوع چای فقط به معرفی و توزیع آن در بین گردشگران ختم نمی‌شود، بلکه چای گیلان می‌تواند مجال قرار گرفتن بر روی میز رستوران‌ها، هتل‌ها و سایر واحدهای پذیرایی را پیدا کند.

برخورداری شهرستان لاهیجان از موزه­ی چای نه تنها فضای گردشگری شهر را متنوع‌تر کرده و گردشگران بخشی از اوقات سفر را به بازدید از این موزه اختصاص می‌دهند، بلکه زمینه­ی معرفی هرچه بهتر چای با تمامی ابعاد آن، اعم از تاریخچه، مردم‌شناسی، اقتصاد و سایر موضوعات وابسته را فراهم می‌کند. بی‌تردید غنی‌سازی عناصر، پدیده‌ها و تاریخ مکتوب چای در این موزه می‌تواند انگیزه­ی گردشگری علمی را افزون نموده و درک صحیحی را در زمینه­ی چای شمال در ذهن علاقه‌مندان ایجاد کند.

     همان­طور که ملاحظه می­شود، افراد بومی و تولید­کنندگان محلی می­توانند با استفاده از سازوکار نشانه­های جغرافیایی برند مقصد گردشگری در این منطقه را توسعه دهند و با ثبت محصولات در داخل، زمینه­ی حمایت بین­المللی از آن­ها را فراهم آورند و چهره­ی جهانی به محصول خود اعطا کنند و حتی از این محصولات در مقابل محصولات جعلی حمایت کنند. از این­رو، نشانه­های جغرافیایی ابزاری حیاتی برای رشد و توسعه گردشگری در مناطق روستایی به­شمار می­روند.

در پایان نباید از نقش نشانه­های جغرافیایی در حمایت از صنایع دستی در غافل ماند. در بسیاری از کشورها هم­چون ترکیه، صنایع دستی در قالب نشانه­های جغرافیایی ثبت می­شوند. صنایع دستی برای گردشگری روستایی با ارزش هستند زیرا موجبات اشتغال را فراهم کرده و برای برند مقصد ارزش افزوده ایجاد می­کنند و سرانجام رشد اقتصادی مناطق روستایی را دامن می­زنند (Mevhibe and Ozdemir, 2012L: 425-426).

ب. گردشگری سلامت[42] (طب سنتی)

گردشگران زیادی به­منظور درمان بیماری­های روحی و جسمی به دهکده­های سلامت سفر می­کنند و از منابع طبیعی نظیر، مراکز آب گرم ومعدنی، دریاچه­های نمک، لجن­های طبیعی، شنزارهای رادیو اکتیو، حمام­های گیاهی، خورشید و آب و هوا و مانند آن با دانش سنتی بومیان  بهره می­گیرند (گل شیری و همکاران، 1393، 13). گردشگری سلامت به نوبه­ی خود شامل گردشگری درمانی، گردشگری صحت و گردشگری پیشگیرانه می­شود.

با دقت در ماهیت این نوع از گردشگری، می­توان دریافت که گردشگری سلامت به مفهوم «طب سنتی»[43] بسیار نزدیک است. در حقیقت، طب سنتی با تمام ویژگی­های منحصر به فرد خود دربر گیرنده­ی طیف وسیعی از روش­ها، دانش، عقاید بهداشتی و درمانی، داروهای گیاهی، حیوانی و معدنی و درمان­های روحی، تکنیک­های یدی و ورزش می­شود که می­توانند به­طور منفرد یا مرکب برای حفظ تندرستی، معالجه، تشخیص و جلوگیری از بروز بیماری به­کار رود (غلام­دخت و زاهدی، 1392: 103).

به بیان دیگر، طب سنتی آفرینه­ی فکری افراد گمنام و ناشناس بوده که هر فرد به قدر بضاعت علمی و تجربی خویش بر آن افزوده است و جامعه فقط پاسدار نگهبان آن بوده است. طب سنتی، میراث ماندگار و گرانمایه­ای است که حاصل تجربیات پیشینیان و به نوعی دانش جمعی بوده و در جست­وجوی راهی برای مبارزه با بیماری­ها و درمان آن­هاست که از جمله دارایی­های فکری شناخته می­شود.

حقوق مالکیت فکری یک جنبه­ی مهم برای گردشگری سلامت از منظر جذب بیمار در سراسر دنیا محسوب می­شود. قطع­نظر از این­که، بیمارستان­ها می­توانند ب­عنوان علامت تجاری ثبت شوند و در سطح بین­المللی توسعه یابند و مزایای زیادی از تجاری­سازی اختراعات ثبت شده در حوزه­ی درمان را عاید مراکز گردشگری درمانی کنند (Daciana Bolos, 2013: 128).  طب سنتی نیز به نوبه­ی خود می­تواند انگیزه­ی اصلی گردشگری سلامت قرار گیرد که به­عنوان یکی از مصادیق مرتبط با نشانه­های جغرافیایی قابل بررسی است.

به­نظر می­رسد با توجه به چارچوب کلی حاکم بر نظام نشانه­های جغرافیایی بتوان از طب سنتی تحت این نظام حمایت کرد زیرا هدف این نظام حمایت از ابداعات نیست، بلکه از اعضای یک گروه یا جامعه که به شیوه­های سنتی متعلق و وفادار به آن جامعه یا فرهنگ بوده و از خوشنامی و اعتباری که طی سالیان سال یا حتی قرن­های متمادی کسب کرده­اند، حمایت کرده و برای آن­ها ایجاد درآمد می­کند.

     اگر طب سنتی عمیقاً با نشانه­های جغرافیایی در حوزه­ی گردشگری ادغام شده باشد به‌صورت یک راز و سر تجاری برای جوامع بومی و محلی انحصار به­وجود آورده و سایر افراد خارج از جامعه نمی­توانند به هیچ نحوی از آن استفاده کنند؛ بنابراین سایرین نمی­توانند به انحای مختلف از آن سوء استفاده کنند بی­آن­که جوامع بومی و محلی را در منافع ناشی از تجاری­سازی آن سهیم کنند. البته نباید فراموش کرد که اگر این جوامع بخواهند از نظام نشانه‌های جغرافیایی برای حمایت ازطب سنتی خویش استفاده کنند ابتدا باید حمایت نظام حقوقی کشور خویش را در رابطه با آن نشانه به­دست آورند تا ضامن حمایت در سایر کشورها نیز باشد (غلام­دخت و زاهدی، همان: 115). از این­رو، چنان­چه دارندگان واقعی طب سنتی مبادرت به ثبت نشانه­های جغرافیایی کنند، جاذبه­ی گردشگری آن­ها افزایش چشم­گیر خواهد یافت.

4-2-2- علائم تجاری و علائم جمعی

علائم تجاری ابزارهای اثرگذاری هستند که می­توانند با یک پیام متمرکز درباره­ی محصولات، فناوری­ها، فرهنگ و اشخاص ارتباط قوی پیدا کنند. برخلاف نظام ثبت اختراعات و حقوق ادبی و هنری، علائم تجاری می­توانند به­طور نامحدودی مشهور شوند. این علائم فراتر از کسب­وکارهای برندسازی نسبت به اشخاص، سازمان­ها و ملت­ها عمل می­کنند (Idris, 2003: 20). بنابراین، چنین نام تجاری در یک منطقه­ی خاص صنعت گردشگری آن را یکپارچه و متحد می‌کند و به اشخاص ثالث اجازه می­دهد تا از شهرت این علامت تجاری بهره­مند شود. با این وجود، با تعریف برندهای چتری، نام­های تجاری متفاوتی ذیل آن­ها قرار خواهند گرفت در حالی­که شخصیت مستقل خود را دارند.

بر طبق ماده­ی 15 موافقت­نامه تریپس، علامت تجاری نشانه یا ترکیبی از علائم است که کالاها و خدمات یک مؤسسه­ی دیگر را متمایز می­کند. بند «الف» ماده­ی 30 قانون ثبت اختراعات، طرح­های صنعتی و علائم تجاری مصوب سال 1386 نیز تعریف مشابهی ارائه داده است. بر طبق این قانون علامت یعنی هر نشان قابل رؤیتی که بتواند کالاها یا خدمات اشخاص حقیقی یا حقوقی را ازهم متمایز کند.

نظام حقوق علائم تجاری بر دو اصل ایجاد تمایز و ممانعت از گمراهی بنا شده است. مقصود از تمایز، مشابه نبودن علامت تجاری اعم از کلمه، عبارت، سمبل، طرح و … در رابطه با یک کالای دیگر بوده و منظور از جلوگیری از گمراهی بدین معناست که مشتریان نسبت به منشأ یا تولید­کننده­ی آن محصول گمراه نشده و این تصور برای آن­ها ایجاد نشود که محصول مورد نظر در منطقه­ی خاص تولید شده یا شرکت خاصی تولید­کننده­ی آن است.

 امروزه بسیاری از شهرها و روستاها و کشورها به اهمیت تمایز قائل شدن بین خود و دیگر نواحی به­عنوان عاملی در جذب گردشگر بیشتر پی برده‌اند. برای نمونه رشته‌ کوه‌های سنت موریس در سوئیس جزو نخستین مناطقی بود که نام و شعار خود را با عنوان «بام دنیا» نه تنها در سوئیس بلکه در دفتر هماهنگی بازار داخلی وابسته به اداره­ی علامت تجاری جامعه­ی اروپا به ثبت رساند.

به همین ترتیب، علامت ثبت شده­ی «کرالا – خدای کشور خود» در هندوستان برای همین منظور بود.

هم­چنین ایالت نیو­یورک آمریکا با شعار «من نیو­یورک را دوست دارم»[44] در جذب میلیون­ها نفر گردشگر موفق بوده و این نشان را مدت­ها در ذهن و فکر گردشگران حک کرده است به‌طوری که کسانی که از طریق این علامت از نیویورک بازدید می­کنند، آن را به­عنوان یک شهر با نشاط، زنده و پویا با تمام امکانات برای همه تلقی می­کنند. این مثال­ها تنها نمونه­های اندکی از مثال­های فراوانی از شهرها و مناطقی هستند که با استفاده از نظام مالکیت فکری، خود را از دیگر شهرها و مناطق متمایز کره­اند (Nanayakkara, Ibid: 7).

کشور جامائیکا با شناسایی فرهنگ موسیقایی خود در قالب علامت تجاری سهم مهمی در توسعه­ی برند ملی و درنهایت موفقیت و رشد صنعت گردشگری خود تجربه کرده است. برند جامائیکا یک علامت تجاری بوده و هدفش تبدیل تصویر جامائیکا از یک مقصد عمدتاً تفریحی و معروف به نمادهای فرهنگی و قهرمانان ورزشی به جایی است که کسب­وکارها در آن نقش مهمی ایفاء می­کنند. برند یادشده انباشت تلاش­های کارآفرینان خلاق این کشور بوده و محصول فرهنگی آن است. آژانس­ توسعه­ی سرمایه­گذاری و  بازرگانی کشور موسوم به جامپرو به­عنوان متولی توسعه­ی صنعت موسیقی و سرگرمی در این کشور انتخاب شد. این آژانس با همکاری فعالان صنعت موسیقی جامائیکا مقدمات توسعه­ی برندی با عنوان «صدای جامائیکا» را فراهم کرد که اولین بار در بزرگ­ترین نمایشگاه صنعت موسیقی جهان در فرانسه معرفی شد.

در این کشور صادرات محصولات موسیقایی ساده­تر از هر محصول خلاقه دیگر است. بازارهای نو ظهور موسیقی جامائیکا آینده­ی خوبی را برای صنعت موسیقی و بنابراین کشور جامائیکا نوید می­دهد. جامائیکا به‌عنوان خانه­ی موسیقی رگا می­تواند مزیت رقابتی خود در بازارهای فرهنگی را تضمین کند زیرا کارآفرینان خلاقش می­توانند با محصولات پر کیفیت، مقتدرانه وارد بازار­های بین­المللی شوند. شایان یادآوری است که بخش خلاق از گذشته بر گروه­های آسیب­پذیر تأثیر­گذار بوده است، چرا که غنای فرهنگی جامائیکا عمدتاً حاصل تلاش فقیرترین اقشار این کشور است. محصولات خلاق و میراث مردمی طبقه­ی فقیر جامائیکا به­تدریج به یک پدیده­ی جهانی تبدیل شده است.

 برای مثال می­توان به انبوه جوانانی اشاره کرد که با اتکا به استعدادشان و به­رغم بی‌تجربگی در کسب­وکار از دام فقر گریخته­اند. از ابتدای پیدایش موسیقی در این کشور، این جوانان بودند که در لباس نوازنده، تولید­کننده، فروشنده یا کارگزار، مقدمات رشد صنعت را فراهم کرده­اند. توزیع نا­موزون محصولات موسیقایی جامائیکا و قیمت نا­چیز آن به شکل­گیری مدل کسب­وکار منحصر به فردی منجر شد که عمدتاً برخلاف بازارهای توسعه یافته­ی فروش نوارهای ضبط شده بر درآمد ناشی از اجرای­های زنده متکی بود. هم­چنین اغلب نمایش­های بین‌المللی با توزیع کاتالوگ محصولات جامائیکا در سطح دنیا، بر قراردادهای هنرمندان یا قراردادهای مجوز بهره­برداری[45] با توزیع‌کنندگان خارجی و نمایش رسانه­ای استوار بود.

به این ترتیب موسیقی جامائیکا به­تدریج در سطح بین­المللی مطرح شد و با اتکا به این راهبرد قوام یافت. اجرای زنده به پایه و اساس صنعت موسیقی جامائیکا تبدیل شد. امروزه این کشور با توجه به سازوکار حمایتی ثبت علامت تجاری و نظام کپی رایت، ضمن انحصاری کردن حق مادی و منع استفاده­ی غیرقانونی از فایل­های صوتی ناشی از ضبط محصولات، جایگاه اجراهای زنده در بازارهای بین­المللی را با توجه به نظام حقوق مجاور، بهبود بخشیده است. بنابراین همان­طور که ملاحظه می­شود موفقیت برند ملی جامائیکا، در بازاریابی محصولات فرهنگی در سطح ملی و بین­المللی نمایانگر آن است که کشورهای کمتر توسعه یافته می­توانند با عرضه­ی برند خود به بازارهای بین­المللی راه یابند (LaRaine Ingram, Ibid: 157-159).

نوع دیگری از علائم تجاری وجود دارند که ارتباط زیادی با بحث گردشگری دارند. این علائم، علائم جمعی هستند که متعلق به یک انجمن یا تشکّل بوده و اعضای آن­ها با رعایت سطح کیفی مقرر شده مجاز به استفاده از آن علامت هستند[46].  بنا بر بند «ب» ماده­ی 30 قانون ثبت اختراعات، طرح­های صنعتی و علائم تجاری، «علامت جمعی نشان قابل رؤیتی است که بتواند مبدأ یا هرگونه ویژگی­های دیگر مانند کیفیت کالا یا خدمات اشخاص حقیقی یا حقوقی را که از این نشان تحت نظارت مالک ثبت شده­ی جمعی استفاده می­کنند، متمایز نماید».

به‌عبارت دیگر، علائم جمعی به علائمی اطلاق می­شود که منشأ جغرافیایی، مواد، نحوه­ی ساخت و دیگر خصوصیات عمومی کالا و خدمات بنگاه­های مختلف را که از این علامت استفاده می­کنند نشان داده و به­عنوان نشان منشأ به­کار می­روند. با این حال، به­نظر می­رسد که علائم جمعی می­توانند به­عنوان یک وسیله جهت وضع استانداردهای کیفی، افزایش قیمت، تولید درآمد و بالا رفتن میزان رقابت در مقاصد  بالقوه­ی گردشگری نقش مهمی ایفاء کرده و به تولیدکنندگان محلی در تثبیت کسب­وکارشان کمک کنند.

علائم جمعی، انگیزه­ی ساکنان جوامع بومی و محلی را جهت احیاء هویت رقابتی خود افزایش می­دهد و منجر به سرمایه­گذاری مستقیم خارجی شده حتی سبب شهرت مقصد گردشگری می­شوند. علائم جمعی به بهبود شرایط مقاصد گردشگری در بازار رقابتی در برابر رقابت نامنصفانه وکپی غیر­مجاز کمک می­کنند. «سرّ تجاری»[47] مربوط به کسب­وکارهای کوچک بر مبنای مدیریت علائم جمعی محفوظ شده و مورد حمایت قرار می­گیرد. بر طبق نظام علائم جمعی، اشخاص ذی­نفع در مکان­های گردشگری باید ضوابط و معیارهای اعلام شده که حاوی استاندرادهای کیفی معرفی شده از سوی انجمن یا تعاونی را با توجه به ماهیت کسب­وکار آن تعاونی رعایت کنند.

این امر به گردشگران این امکان را می­دهد تا برند مقصد گردشگری را با مجموعه­ی خاصی از استانداردها که ویژگی مهمی در صنعت گردشگری محسوب می­شوند، بیشتر شناخته و حتی محصولات اصیل و واقعی تولیدی آن مکان را از  محصولات جعلی شناسایی کنند  .(Ghafele, 201:, 6)

بسیاری از مقامات صلاحیت­دار محلی که این علائم را تملک می­کنند هر چند برای آن دستورالعمل­های سختگیرانه­ای وضع می­کنند، به­کارگیری آن را در فعالیت­های وابسته به گردشگری تجویز می­کنند. برای نمونه دولت استرالیا با ثبت علامت تجاری زیر اجازه استفاده اشخاص ثالث از آن را بر روی کالاها و خدماتشان مشروط به ضوابطی کرده است از جمله این­که در شرایطی که احتمال ورود خسارت به شهرت گردشگری استرالیا وجود داشته باشد، استفاده از آن را ممنوع کرده است (Nanayakkara, Ibid: 7).

علامت «تجارت منصفانه در گردشگری»[48] در آفریقای جنوبی یک علامت جمعی است. به‌طوری که اگر اشخاص خاص ضوابط و معیارهای تعیین شده در یک تجارت منصفانه، مانند دستمزد عادلانه، شرایط کار، خرید و توزیع عادلانه­ی کالا و منافع، روش­های کسب­وکار اخلاقی، احترام به حقوق بشر، فرهنگ و محیط زیست را رعایت کنند، حق به­کارگیری علامت را دارند (Nanayakkara, Ibid: 7).

مالکیت فکری بیش از یک حق انحصاری است که اشخاص ثالث را از استفاده­ی غیرمجاز آن حقوق محروم می­کند. به این ترتیب، امکان دارد مالک یک علامت جمعی تحت شرایط معینی حق استفاده از این حقوق را (معوض یا غیرمعوض) به دیگران اعطا کند. این روش که با عنوان مجوز بهره­برداری یا قرارداد لیسانس یا فرانچایز[49] شناخته شده است، در بخش گردشگری قابل اعمال است (Idris, 2003: 20).

     حق استفاه از علامت تجاری ثبت شده «سنت موریس، بام دنیا» حکایت از این امر دارد که قبلاً منافع زیادی از جمله جریان سود ثابت و اضافی به هیأت مدیره گردشگری سنت موریس واگذار شده است. یکی از مجوز گیرندگان شرکت پوشاک «فَشِن باکس»[50] است که علامت سنت موریس را به­عنوان یکی از برچسب­های نام تجاری بر روی پوشاک خود استفاده می­کند.

 فرانچایز زمانی اعطا می­شود که مالک یک کسب­وکار تجاری حق استفاده از الگوی به‌کار رفته در علامت تجاری و دیگر اموال فکری مربوط را که جزء جدایی ناپذیر آن کسب‌وکار هستند به شخص دیگری اعطا می­کند. به­طور معمول، کسب­وکارهای تجاری که حق امتیاز اعطا می­کنند، نام و برند به رسمیت شناخته شده­ی قوی ایجاد می­کنند و به مجوز‌گیرندگان حق انتفاع تحت همان برند خاص را تجویز می­کنند. این مهم، یکی از سریع‌ترین صنایع در حال رشد بوده و ارتباط بیشتری با صنعت گردشگری دارد. هتل­ها، رستوران­ها و دیگر ارائه­دهندگان خدمات هم­چون مدیریت نظام حمل و نقل، اغلب جزء مشاغل اعطای فرانچایز هستند. «هیلتون»[51] که یک نام برجسته در صنعت هتل است، یک تجارت توأم با فرانچایز محسوب می­شود. به بیان دیگر، هیلتون در یک مکان خاص که توسط شخص حقوقی مستقل که مستحق استفاده از علامت تجاری هیلتون و هم­چنین تمام دیگر اموال فکری مرتبط به­عنوان یک مدل تجاری کل در اداره­ی هتل می­باشد، مورد تملک واقع شده است. این امر مزیّتی برای دارنده­ی آن به­منظور کسب سود اضافی از حق خویش فراهم می­کند و به مجوزگیرنده نیز امکان افزایش ارزش و درنهایت احتمال فروش کالاهایش به بالاترین قیمت برای به­دست آوردن سود و منفعت اضافی می­دهد.

 سوغاتی­هایی که گردشگران خریداری می‌کنند؛ خواه مدل کوچک شده برج ایفل باشد یا پیراهن­هایی با یک شعار خاص که علامت تجاری ثبت شده است، یا فنجان­های سفالی با طرح­های قبیله مائوری[52]، حق به­کارگیری تصور یا شعار با پرداخت حق­الزحمه[53] آن حقوق به­دست آمده یا می­بایست به­دست آید (Ibid, 11). همان­طور که ملاحظه می­شود، یک «محصول اصیل»[54] نفع اقتصادی به بازیگران مختلف صنعت گردشگری از طریق استفاده­ی خلاق از سازوکارهای نظام مالکیت فکری به­منظور ایجاد مدل‌های تجاری جدید با همکاری تولیدکنندگان دیگر فراهم می­کند.

5- چالش­ها و پیشنهادهایی درباره­ ی توسعه­ ی صنعت گردشگری ایران با توجه به نظام حقوق مالکیت فکری

ایران با وجود سابقه­ی تمدنی کهن و موقعیت جغرافیایی و نیز به دلیل داشتن فرهنگ غنی و چند هزار ساله، جزء 10 کشور توریستی دنیا به­شما می­رود. به­رغم ظرفیت­های غنی، سهم بسیار ناچیز ایران از صنعت گردشگری نشان می­دهد که این صنعت نتوانسته است نقش خود را به‌عنوان یک عامل توسعه­ی اقتصادی کشور و معرفی ایران به­عنوان یک کشور توریستی و فرهنگی به خوبی ایفا کند و همین سهم ناچیز هم هر سال با افول بیشتری مواجه می­شود. این در حالی است که بنا بر آمار سازمان یونسکو، ایران جزء 5 کشور بالقوه و توانمند در زمینه­ی جذب گردشگری به­شمار می­رود. هر چند عوامل مهمی مانع توسعه صنعت گردشگری ایران بوده­اند اما در این میان بی­توجهی به نقش مثبت و در عین حال پنهان حقوق مالکیت فکری، سهم بسزایی در این خصوص دارد.

راه توسعه­ی گردشگری فرهنگی در نمودهای فرهنگ عامه نهفته است. گردشگر خارجی برای دیدن تفاوت­ها سفر می­کند. این تفاوت­ها بیش از هر چیز در فرهنگ مردم یعنی فولکلور نهفته است. با وجود عناصر فولکلوریکی فراوان در ایران، هنوز درک درستی از آن وجود ندارد؛ نبود متولی خاص در این زمینه، فقدان کتاب­خانه­های تخصصی و بانک اطلاعاتی و نیز عدم وجود موزه­های فولکلوریک سبب فراموش شدن چهره­ی ارزشمند این دارایی­های ناملموس واقع شده و در نهایت مورد بی­مهری قرار گرفته است.

توجه ناکافی به وضعیت بازاریابی و تبلیغات که بی­گمان نقش عمده­ای در رقابت­پذیری صنعت گردشگری ایفا می­کند، عدم شناخت مناطق گردشگری و ظرفیت آن­ها و نبود مدیریت یکپارچه­ی حوزه­ی گردشگری کشاورزی و درمانی و نیز غفلت در شناخت نظام حقوق علائم تجاری و به­کارگیری آن در تعیین برند مقاصد گردشگری، فقدان نیروی انسانی کارآزموده و عدم تلاش در ثبت صنایع دستی از جمله مهم­ترین چالش­های پیش­رو در حوزه­ی حمایت از صنعت گردشگری ایران از دیدگاه حقوق مالکیت فکری است. در جهت از میان برداشتن این چالش­ها و مشکلات می­توان پیشنهادهایی را به شرح زیر ارائه داد:

1-پذیرفتن فولکلور به­عنوان یک رشته علمی و دانشگاهی و حفظ رشته­های بومی و محلی و نیز ایجاد نهاد نظارتی و تعیین متولی خاص و تبیین ضمانت اجراهای قانونی حقوق مالکیت فکری برای متخصصان امر و مجریان نمود­های فرهنگ عامه پیشنهاد می­شود.

2-تمایزبخشی به محصولات و صنایع دستی و نیز خدمات ارائه شده با ایجاد محصولات منحصر به فرد، هم­چنین معرفی «نشان ملی»، تعیین کد اصالت کالا و ثبت آن­ در چارچوب نظام حقوق نشانه­های جغرافیایی و علائم تجاری لازم است مورد توجه قرار گیرد.

3-ایجاد زیرساخت­های لازم به­منظور توسعه­ی رقابت­پذیری در صنعت گردشگری که می­توان از آن جمله به تکمیل و توسعه­ی بانک جامع اطلاعات گردشگری، تعامل با دفتر سرمایه­گذاری داخلی و خارجی استان­ها به­منظور جلب و جذب سرمایه­گذار، برگزاری نمایشگاه­ها و جشنواره­های داخلی و خارجی و هم­چنین آموزش درباره­ی حقوق قانونی مجموع عوامل سهیم در گردشگری و آشنایی مسئولان با مالکیت فکری اشاره کرد.

4-چالش اصلی فراروری گردشگری درمانی ایران، نبود مدیریت یکپارچه در این حوزه است و از آن‌جایی که چنین ایده‌ای در ایران تقریباً نو تلقی می‌شود، به­نظر می‌رسد تهیه­ی طرحی که به این مسأله به­طور همه جانبه بپردازد و نیز تجارب کشورهای پیشتاز و موفق در این زمینه نظیر، اردن، دبی و هند را مطالعه کند، به سیاست­گذاران کمک خواهد کرد تا برای جذب گردشگری سلامت با رویکردی علمی و بومی حرکت کنند.

5-مهم­ترین بحث که در سال­های اخیر در زمینه­ی حمایت از صنعت گردشگری مطرح شده است و ارتباط مستقیم با نظام مالکیت فکری دارد، تعیین برند مقصد گردشگری و طراحی لوگوی مناسب با مکان مورد نظر است در این راستا، نام­گذاری شهرها و روستاها با نام محصولات نشأت گرفته در آن ناحیه در قالب علامت جمعی یا نشان ملی توصیه می­شود.

‌نتیجه­ گیری

گردشگری بیش از آن­که به­عنوان یک صنعت یاد شود، تلاش جمعی محسوب می­شود و به ترویج نظام­های اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه به­ویژه در جوامع بومی و محلی کمک می­کند. سازوکار­های مالکیت فکری در آگاه­سازی برند مکان گردشگری و حمایت حقوقی از آن نقش قابل توجهی دارند. تجربه­ی گردشگری بستگی به تعامل جمعی ذی­نفعان مختلف دارد که به نوبه­ی خود باعث آن می­شود تا مقاصد گردشگری هویت رقابتی خود را احیاء کرده و موقعیت خود را در بازارهای رقابتی حفظ کنند و به­طور فعال در عرصه­ی بین­المللی مشهور شوند.

همان­طور که در متن این مقاله ملاحظه شد، نظام مالکیت فکری، ابزار قدرتمندی برای تقویت رقابت­پذیری افرادی است که در حوزه­ی صنعت توریسم فعالیت می‌کنند. نظام مالکیت فکری ساختار و سازوکارهایی برای حمایت، مدیریت، بهره­برداری و اجرای حقوقی این قبیل از اموال نا­ملموس ارائه می­کند. نتایج نشان می­دهد که رابطه­ی مستقیمی بین توسعه و بهره­برداری از برند مقصد گردشگری با حمایت­های مورد نیاز حقوق مالکیت فکری وجود دارد. برند مقصد نیازمند حمایت در بستر قانون و مستلزم وضع ضمانت اجرای حقوقی است.

حمایت از صنعت گردشگری در پرتو حقوق مالکیت فکری بسیاری از مفاهیم سنتی را در می­نوردد و به نوبه­ی خود مسائلی مانند کاهش فقر و بیکاری در جوامع روستایی، کاهش تجارت در بخش گردشگری را تحت شعاع خود قرار می­دهد. بنابراین معرفی مالکیت فکری در گردشگری راهکاری ابتکاری و نوآورانه برای غلبه بر بسیاری از چالش­های سنتی کشورهای در حال توسعه محسوب می­شود.

از دست­آوردهای تحقیق، پیشنهادهایی برای حمایت از صنعت گردشگری ایران با توجه به نظام حقوق مالکیت فکری بود که مهم­ترین آن­ها به شرح ذیل است:

– ایجاد زیرساخت­های لازم در زمینه­ی سرمایه­گذاری مستقیم خارجی و داخلی؛

– آگاهی و اطلاع مسئولان و مجریان نمودهای فرهنگ عامه از ظرفیت­های نظام حقوق مالکیت فکری؛

– استفاده از تجربه­ی کشورهای موفق هم­چون اُردن، دبی و هند در زمینه­ی مدیریت گردشگری سلامت؛

– تعیین برند مقاصد گردشگری و نام­گذاری شهرها و روستاها با محصولاتی که از آن مناطق سرچشمه می­گیرند و

– تمایز بخشیدن به صنایع دستی با درنظر گرفتن حقوق علائم تجاری و جمعی می­باشد که با ثبت آن­ها زمینه­ی رقابت­پذیری در این صنعت تسهیل می­شود.

در پایان، انتظار می­رود با به­کارگیری پیشنهادهای یادشده و اعمال راهبرد­های حقوق مالکیت فکری، صنعت گردشگری ایران بتواند زیرساخت­های رقابت­پذیری خود را در سطح بین­المللی ارتقاء بخشد

پی نوشت:

[33]. Agronomy Tourist

[34]. Umbrella Brand

[35]. توضیح اینکه، یک مکان خاص برای مثال ممکن است عناصر فرهنگی، طبیعی و تجاری گردشگری را داشته باشد و یک نام تجاری واحد تمام این تجربه­ها را تحت یک علامت یا شعار ارائه خواهد داد. تلاش به منظور بدست آوردن یک پیام واحد با جمع تنوعی از تجارب متفاوت در یک ترکیب کلی ماهیت یک برند چتری محسوب می­شود.

[36]. Bordeaux

[37]. Napa Valley

[38]. link to quality

[39]. Barossa

[40]. Cades Bay in St Kitts

[41]. Cassava bread

[42]. Health Tourism

[43]. Traditional Medicine

[44]. “I love NY”

[45]. Licensing

[46]. علائم جمعی با علائم تجارتی تفاوت­هایی دارند بدین معنا که علائم جمعی صرفاً برای ثبت­کننده حق انحصاری بهره‌برداری ایجاد نمی­کنند بلکه سایر اشخاص نیز تحت شرایط و ضوابطی می­توانند از آن استفاده کنند. همچنین بر خلاف علامت تجاری در علامت جمعی نمی­توان اجازه استفاده و بهره­برداری از علامت را به دیگران داد. به این معنا که فقط اشخاصی که در محدوده همان مکان خاص جغرافیایی کالا را تولید می­کنند، می­توانند از آن استفاده نمایند و این امر نیاز به کسب اجازه خاص ندارد بلکه مطابق شرایط و تحت نظر ثبت­کننده، استفاده از آن صورت می­گیرد. النهایه، علامت تجاری نمی­تواند توصیفی باشد بلکه باید وجه مشخصه داشته باشد در حالی که علائم جمعی می­توانند با توصیف جغرافیای محل و کالا وجه مشخصه بیابند.

[47]. Trade Secret

[48]. Fair Trade in Tourism in South Africa

[49]. Franchising

[50]. Fashion Box

[51]. Hilton

[52]. قبیله مائوری (Maori) ساکنان کشور نیوزلند بوده و دارای فرهنگ عامه خاص خور را دارند. علامت (Tio Iho) نشان می­دهد که کالا، هنر اصیل قبیله مائوری است.

[53]. Royalty

[54]. Core product

مراجع

– الماسی، نجاد ­علی و حبیبی، بهنام (1389)، «شیوه­های حمایت از جلوه­های حقوق فرهنگ عامه (حقوق فولکلور)»، فصلنامه حقوق، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دوره 40، شماره 1.

– امامی، اسدالله (1390)، حقوق مالکیت صنعتی، تهران، نشر میزان.

– خدمتگذار، محسن (1390)، فلسفه مالکیت فکری، تهران، نشر میزان.

– غلام­دخت، سمیرا و زاهدی، مهدی (1392)، «بررسی ایجاد بستر مناسب حمایت از طب سنتی در نظام حقوق مالکیت فکری»، فصلنامه حقوق پزشکی، دانشگاه شهید بهشتی، سال هفتم، شماره 24.

– کلمبه، کلود (1390)، اصول بنیادین حقوق مؤلف و حقوق مجاور در جهان، ترجمه علیرضا محمد زاده وادقانی، تهران، نشر میزان.

– کیقبادی، مرضیه و همکاران (1387)، «از صنایع فرهنگی تا صنایع خلاق»، اداره کل تبلیغات اسلامی قم، پروژه تدوین سند توسعه صنایع فرهنگی استان قم، اندیشکده صنعت و فناوری (آصف).

– گل شیری، زهرا و همکاران (1393)، «تبیین چرخه الگوی توسعه گردشگری سلامت در مناطق روستایی ایران (با تأکید بر چشمه­های آبگرم)»، مجله برنامه­ریزی و توسعه گردشگری، دانشگاه مازندران، سال سوم، شماره 11.

– میرحسینی، سید حسن (1385)، حقوق نشانه­های جغرافیایی، تهران، نشر میزان.

– Braun, Patrice, (2012): »Creating Value to tourism products through tourism networks and clusters: uncovering destination value chains«, Center for Regional Innovation and Competitiveness, University of Ballarat, Australia.

– C.Hall, Michael and Allen, Williams, (2008): »Tourism and Innovation«, https://books.google.com.

– Celamiresi, Miresi, (2013): »The Macrotheme Review: An Overview on Intellectual Property Rights Protections and Benefits«, A.Xhuavi University.

– Coombe, Rosemary.J, Steven Schnoor & Mohsen Ahmed, (2007): »Bearing Cultural Distinction: Informational Capitalism and New Expectations for Intellectual Property«, University of California, Davis, Vol. 40:89.

– Daciana Bolos, Mihaela, (2013): »Intellectual Property as a Drive for Sustainable Medical Tourism-The Ana Aslan case«, Petru Maior University of Targu Mures, Nang Yan Business Journal, Romania.

– Deepak, JSai, (2008):» Protection of Traditional Handcrafts under Indian Intellectual Property Law«, Journal of Intellectual Property Rights, Vol.13, NO.3.

– Farley, Christine height, (1997): »Protecting Folklore: Is Intellectual Property the Answer«, Connecticut Law Review, Vol.30.

– Ghafele, Roya, (2008): »An IPBased Growth starting for Omans Tourism«, Intellectual Property and Economic Development Division.

– Ghafele, Roya, (2011): »How developing countries can benefit from intellectual property: the role of collective marks in tourism«, University of Oxford, Munich Personal RePEc Archive.

– Idris, Kamil, (2003): »Intellectual Property- a Power Tool for Econimic Growth«, WIPO.

– LaRaine Ingram, Keisha, (2014):  »Intellectual Property Protection for Brand Jamaicas Creative Industries«, Mykolas Romeris University, Lithuania, kereoca@gmail.com.

– Mevhibe, Albayrak  and Melda Ozdemir, (2012): »The role of Geographical Indication in Brand making of Turkish handcrafts«, University Agricultural Faculty Dept. of Agricultural Economics, Ankara- Turkey, Indian Journal of Traditional Knowledge, Vol. 11(3).

– Nanayakkara, Tamara, (2011): »Role of Intellectual Property in Enhancing the Competitiveness of the Tourism Industry«, Small and Medium-sized Enterprises Division, World Intellectual Property Organization.

– Nkomo, Moses, (2014): »TheRole and Importance of Effective IP asset Management in Enhancing the Competitiveness and Productivity of Small and Medium Enterprises«, The Zimbabwean Experience.

– Paolo Russo, Antonio, (2011): »Establishing Alternative Tourism: mobilising and defending localised knowledge as collective property«, University i Virgili, Tarragona, Spain, Association for Culture and Tourism Exchange.

– Posey, Darrell A, and Dutfield, Graham, (1996):»Beyond Intellectual Property: Toward Traditional Resource Rights for Indigenous Peoples and Local Communities«, International Development Research Centre, Ottawa, Canada K1G 3H9.

– R.Hall, Derek and Kirkpatrick, Irene, (2005): »Rural Tourism and Sustainable Business«,https://books.google.com.

– Speriusi-Vlad, Alin, (2014): »Intellectual Property and Tourism Industry: From ACTA Protest towards a Restrictive Interpretation of Innovation Regulations«, University of Timisoara, Romania, EDP Sciences.

– St. Michael, Barbados, (2010): »Agro-Tourism: linking Agriculture and Tourism«, Carbbean Tourism Organization, On Financial place, Collymore, Email: ctobar@caribsurf.com

– Ullam, Shafi and Ahmad, Manzoor and Gaader, Kamisan, (2013): »Nation Branding, Intellectual Property Rights and Economic Development Nexus«: A Prescriptive Approach, AFTAB ALAM, Department of Marketing college of Business Administration, King Saud University Riyadh Saudi Arabia.

– WIPO, (2012): »Intellectual  Property and Traditional Cultural Expression /Folklore«, Booklet nº1.

– WIPO, (2014): »Intellectual Property and Tourism: Supporting Development Objectives and Protecting Cultural Heritage in Egypt and Other Developing Countries«, prepared by the Secretariat,  Thirteen Session, Geneva.

نویسندگان:

مهدی زاهدی: استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی

عمید محمدی: دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق مالکیت فکری دانشگاه علامه طباطبائی

فصلنامه پژوهش حقوق خصوصی شماره 13

منبع:فارس
کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد