فرهنگ ملی و آینده صنایع فرهنگی

به گزارش فناوری فرهنگی، حسن محسنی* فرهنگ، انگاره بنیادین انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی معنوی و مبتنی بر ارزش ها و اعتقادات جهانشمول اسلامی است و همواره از جایگاهی زیربنایی و اساسی در میان شاخصه های انقلاب اسلامی برخوردار بوده است. مبتنی بر همین امر نیز «صنعت فرهنگ» و «صنایع فرهنگی»(Cultural industries) از اهمیتی ویژه و تعیین کننده در منظومه فرهنگی ایران اسلامی برخوردارند.

از سوی دیگر، در جهان امروز که سرشار از رقابت ها و پیچیدگی هاست، فرهنگ همواره در دوگانه «فرصت- تهدید» تحلیل می شود؛ فرصتی برای فرهنگ سازی و صدور پیام و انتقال ارزش ها و تهدیدی برای فرهنگ های ملی در روند جهانی سازی و انتشار پیام ها و الگوهای مخرب؛ چنانکه تأکیدات مقام معظم رهبری نیز درباره کلیدواژه «نفوذ» علاوه بر حوزه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی، در حوزه فرهنگ نیز معنا می یابد.

مقدمه

برخی صاحب نظران، «فرهنگ» را به واسطه صورت کلان، چند بعدی و متکثّر آن، «تمامی آن چه که از گذشته انسان ها باقی مانده، در شرایط کنونی آنان عمل می کند و آینده شان را شکل می دهد»(1) می دانند؛ و به اعتقاد برخی نیز، «فرهنگ یا تمدن در گستردهترین معنا، آن کل پیچیدهای است که شناختها، باورها، هنر، اخلاق، حقوق، آداب و رسوم و دیگر تواناییها یا عاداتی را که به وسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب میگردد، شامل میشود»(2)

گسترش روزافزون اختراع ها به همراه توسعه سریع ارتباطات، موضوع چگونگی بهره گیری از فرهنگ و تولیدات فرهنگی را به یکی از مهم ترین چالش های جهان امروز تبدیل کرده و مفهومی نوین از «صنعت فرهنگ» را فراروی بشر و حاکمیت ها قرار داده است. از یک سو، ماهیت عام شمول فرهنگ جهانی در مسیر جهانی شدن و از سوی دیگر اهمیت حفظ و تعمیق فرهنگ های ملی، این چالش را به موقعیتی بغرنج و خاص که باید بسیار جدی تر و دقیق تر به ابعاد و زوایای مختلف آن توجه داشت، بدل کرده است.

بر همین اساس، اهمیت و نقش «صنایع فرهنگی» در این وضعیت خاص بسیار بیش تر از گذشته شده و اغلب صاحب نظران در شرایطی که می توان از آن به عنوان «انفجار زندگی فرهنگی»(3) یاد کرد، به این نکته پرداخته اند که در شرایط توسعه سریع ارتباطات در جهان معاصر، اختراع ها و اکتشاف های علمی و ارتباطی روزمره، و البته تنوع بی سابقه و گسترده تولیدات فرهنگی، مسأله تعیین کننده و ویژه ای بروز یافته که می توان از آن به افزایش میزان تأثیرگذاری صنایع فرهنگی بر عموم مردم و طبقات اجتماعی یاد کرد. بدین مفهوم که امروزه بخش عمده ای از سبک زندگی، اوقات فراغت و حتی حجم قابل توجهی از زمان های کاری عموم مردم، در کنار مصداق هایی از صنایع فرهنگی و به تعبیری «ماشین های فرهنگی» می گذرد و آن ها به شکل های مختلف از تأثیرات و آثار این صنایع بهره مند می شوند… اما «صنایع فرهنگی» دقیقاً به چه معناست؟

تعریف صنایع فرهنگی

نخستین بار اندیشمندانی چون آدورنو و هورکهایمر تحت تأثیر آموزه های مکتب فرانکفورت، با رویکردی انتقادی، از مقوله ای به نام «صنایع فرهنگی» (البته در حالت مفرد آن: «صنعت فرهنگ») سخن گفتند. این دو در تبیینی انتقادی، ویژگی شاخص فرهنگ نوین را «تولید انبوه و صنعتیِ» تولیدات فرهنگی به قصد تأثیرگذاری بر عامه مردم دانستند؛ اما نمی توان عبارتی خاص و چند وجهی هم چون «صنایع فرهنگی» را در یک تعریف با رویکرد خاص خلاصه کرد، چنان که صاحب نظران متعدد، تعاریف متفاوتی را از این عبارت ارائه داده اند.

در این جا بنای آن نیست که به تعریف های متعدد موجود در این باره پرداخته شود؛ اما مبتنی بر شماری از تعریف ها، می توان مهم ترین شاخصه ها و البته ویژگی های صنایع فرهنگی را به شرح ذیل برشمرد (تا از این طریق، بتوان به تعریفی هر چه جامع تر از این مفهوم دست یافت)؛ با این قید که با در نظر گرفتن نوع و میزان تأکید هر کشور و هر نظام حکومتی بر نوع رویکرد خود به فرهنگ و تولیدات فرهنگی، تعریف و گستردگی یا محدودیت صنایع فرهنگی، متفاوت می شود:

صنایع فرهنگی، مصادیق تولید انبوه و گسترده تولیدات فرهنگی متنوع در زمینه های مختلف هستند؛

صنایع فرهنگی را جزو گروه صنایع «نرم» و صنایع «خلّاق» دانسته اند؛

زمانی می توان از صنایع فرهنگی سخن گفت که کالاها و خدمات فرهنگی-  به صورت صنعتی یا تجاری- تولید، بازتولید، انبار و توزیع شوند؛

صنایع فرهنگی بسیار متنوعند و انواع مختلفی- از کتاب و سینما تا صنایع نوین ارتباطی و رسانه ای- را دربرمی گیرند (صنایع انتشاراتی، صنایع تولید برنامه و صنایع نوین الکترونیکی)

صنایع فرهنگی را در دسته بندی های متفاوت، ترکیبی از موارد و مصادیق ذیل می دانند: هنرهای تجسمی، موسیقی، هنرهای نمایشی، میراث فرهنگی، صنایع دستی و هنرهای سنتی، تولیدات دیداری و شنیداری، چند رسانه ای، انتشارات، و …

ماهیت صنایع فرهنگی لزوماً به مفهوم «صنعتی کردن فرهنگی» نیست و در واقع معنای عام و پذیرفته شده ی «صنعتی» شامل صنایع فرهنگی نمی شود؛ و

صنایع فرهنگی را جزیی جداناشدنی از مقوله مهم «سبک زندگی» نیز دانسته اند؛ چرا که همین صنایع فرهنگی هستند که نمادهای سبک زندگی افراد جامعه را شکل می دهند و فرهنگ را به واقعیتی ملموس و قابل استفاده برای مردم بدل می کنند.

با اشاره به نکات فوق، فقط ابعادی از تعاریف و مفاهیم قابل طرح درباره ماهیت و اهمیت صنایع فرهنگی مشخص می شود؛ اما اشاره به چند نکته مهم دیگر نیز برای ادامه این نوشتار ضرورت دارد:

  1. 1. ضرورت دارد همسو با تحولات پیچیده و چندوجهی جهان امروز در همه عرصه های ارتباطی و علمی، صنایع فرهنگی به عنوان برگ برنده ای مؤثر، با این روند توسعه همگام باشند و به تقاضاهای روزافزون فرهنگی پاسخ گویند؛ و
  2. 2. در عرصه رقابتیِ نفسگیرِ تولید فرهنگ و صدور آن، سهم هر کشور وابستگی تام به میزان توانِ تأثیرگذاری صنایع فرهنگی و کیفیت محصولات فرهنگی آن کشور دارد.

فرهنگ ملی و صنایع فرهنگی

در کالبد انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حرکت عظیم فرهنگی- اعتقادی، این فرهنگ و تولیدات فرهنگی است که داعیه دار انتقال و صدور پیام های ارزشمند انقلاب اسلامی – به مثابه راهی به سوی تحقق تمدن اسلامی- محسوب می شود و در واقع ایران امروز با پیشینه کهن تاریخی، فرهنگی و آداب و رسوم متنوع، به پشتوانه فرهنگ غنی و پربار خود می تواند طلایه دار این حرکت جهانی و فراگیر باشد؛ اما حضور در این عرصه بدون توجه به اهمیت و جایگاه ویژه فرهنگ و هویت ملی هر جامعه، مخاطرات فراوانی خواهد داشت.

از این رو، ذکر نکات ذیل به مثابه مسیری برای ورود به بحث «دوگانه فرصت- تهدید صنایع فرهنگی در ایران» ضروری است:

  1. 1. در جهان متکثر و چندوجهی کنونی نیز که هویت ها و فرهنگ های جهانی و منطقه ای از جایگاه و کارکردهای گسترده ای برخوردار شده اند، فرهنگهای ملی هنوز واقعیتی انکارناپذیرند. تقریباً تمامی فرهنگهای ملی، مبتنی بر سنتها و ارزش های تاریخیِ قدیمی و دیرپایی بنا شده اند که با تحولات مختلف، بازسازی شده و چهرههای نوینی به خود میگیرند.
  2. 2. فرهنگ ملی که ارتباطی وثیق و بنیادین با مفاهیمی چون: ملّیت (Nationality)؛ هویت (Identity)؛ ارزش ها (Values)؛ تمدن (Civilization)؛ و تاریخ (History) هر جامعه دارد، از پایه های استقلال هر جامعه به شمار می رود و نقش و جایگاهی اساسی در طراحی و اجرای هر نوع برنامه توسعه دارد؛ چرا که هیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آن که با ویژگی های محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته باشد و اساساً توسعه واقعی بدون توجه به ابعاد مختلف و متنوع فرهنگ ملی و احترام به هویت فرهنگی هر ملت تحقق نخواهد یافت.
  3. 3. با وجود فرآیندها و روندهای متنوع و قدرت مند فرهنگیِ منطقه ای و جهانی، فرهنگهای ملی به حیات خویش ادامه میدهند. این گونه است که بسیاری از صاحب نظران برآنند که فرهنگهای ملی در صورت مولّد و پویا بودن و هماهنگ شدن ارزش های مستتر و باورهای دینی و اخلاقی آن ها با مقتضیات جدید، میتوانند به حیات خویش ادامه داده و در تلاقی با فرهنگهای جهانی و منطقهای حتی بر غنای خویش بیفزایند.
  4. 4. توان بازتولید و امتزاج فرهنگ های ملی با فرهنگ های منطقه ای و جهانی در عین حفظ شؤون و ارزش های درونی و بومی خود در زمانه کنونی، عموماً از طریق ابزاری صورت می گیرد که آن ها را «صنایع فرهنگی» می نامند.
  5. 5. در جهان امروز، فرهنگ بر اساس همان خصوصیت پویایی و تکثر و چندبعدی بودن خود، دارای تکثرها، تعددها و تنوع های بسیار است و با عنایت به این ویژگی ها پذیرای پدیده ای هم چون شکلگیری الگوهای جدید رفتاری بوده است. بدیهی است در چنین شرایطی، لازم است که الگوهای رفتاری سنجیده در همان جامعه شناسایی و رواج یابد. در این میان، این صنایع فرهنگی هستند که میتوانند با ایجاد و توسعه ی دامنه ارتباطات درون- و برون- اجتماعی و با شناسایی زمینههای فرهنگی مناسب در جامعه، رفتارهای به هنجار و متناسب با شرایط جدید را در سطح جامعه ترویج نمایند.
  6. 6. صنایع فرهنگی به واسطه ویژگیهایی از قبیل فراگیری، ارزانی، فراوانی و…، قادرند طیف گستردهای از اقشار مختلف جامعه را به عنوان جامعه آماری مخاطبان خود قرار داده و با توجه به مقبولیت و محبوبیت خود نزد مردم، امکانی مناسب و قدرت مند برای انتقال الگوها و آگاهیهای مختلف به مردم و تصحیح بسیاری از روابط و ضوابط موجود در جامعه باشند.
  7. 7. از آن جا که صنایع فرهنگی میتوانند با انتقال پیام ها و الگوهای مختلف، جامعه را تحتتأثیر قرار دهند، بنا بر قاعده، باید از جامعیتی ویژه و بنیادین در تفکر و نگرش برخوردار باشند؛ در نتیجه، ضرورت دارد تصمیم سازان و نیز تصمیم گیران در عرصه تولید کلان صنایع فرهنگی، با در نظر گرفتن ابعاد گوناگون فرهنگ جامعه، الگوها و پدیدههای نامناسب را شناسایی نموده و به منظور اجتناب از ترویج آن ها، با توجه به مبانی و اصول فرهنگی و ارزشی جامعه، پیام های مناسب را تولید و ترویج نمایند.

صنایع فرهنگی در ایران؛ دوگانه فرصت – تهدید

حضور در عرصه نفسگیر و رقابتیِ تولید و اشاعه فرهنگ در سراسر جهان، بی تردید فرصت ها و تهدیدهایی را در پی دارد. این امر نیز ضرورت ها و اقتضاءهای مهمی را فراروی متولیان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران می نهد که خود مقدمه ای برای بحث درباره دوگانه فرصت- تهدید صنایع فرهنگی محسوب می شوند:

  1. 1. ماهیت خاص صنایع فرهنگی به واسطه اختراع ها و اکتشاف های گوناگون و بی شمار بشری، ماهیتی بسیار دگرگون و متحول یافته و دیگر تحلیل آن ها بر اساس رهیافت های سنتی و قدیمی ممکن نیست.

مبتنی بر این واقعیت، آینده انواع و اقسام صنایع فرهنگی، چنان ویژه و متفاوت خواهد بود که باید پذیرفت در نگرش جدید، صنایع فرهنگی، بی تردید جزیی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره انسان ها خواهند بود؛ به طوری که آن را می توان عاملی هویت بخش به جوامع انسانی دانست. در حقیقت، بر این مبنا، هویت هر جامعه و نگاه مردم به یک پدیده در صنایع فرهنگی آن جامعه انعکاس می یابد. نشانه های واضح این واقعیت، در سال های اخیر و با پدیداری و گسترش حیرت انگیز کارکردها و آثار صنایع فرهنگی جدید (الکترونیکی و دیداری- شنیداری) کاملاً آشکار شده که روندی آشکارا صعودی داشته و در آینده نیز ابعاد گسترده تری خواهد یافت.

  1. 2. در چنین شرایطی، به واسطه رقابت شدید و همه جانبه موجود در تولید و انتشار عمومی صنایع فرهنگی و هم چنین رشد شتابناک تجارت محصولات فرهنگی، اقتصاد و سیاست گذاری کلان تولید صنایع فرهنگی، ابعادی بسیار پیچیده و کاملاً تخصصی یافته و شرکت های عظیم چند ملیتی در کشورهای توسعه یافته، در روند جهانی سازی و جهانی شدن، نهایت تلاش خود را مصروف می دارند تا نهایت تأثیرگذاری را بر دیگر جوامع به ویژه کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه داشته باشند. این روند، در اینده نیز با شدت بیش تری ادامه خواهد داشت و محصولات سینمایی، الکترونیکی، دیداری- شنیداری و دیگر محصولات متنوع فرهنگی، هم چنان با قدرت بیش تر به مثابه پیش قراول ارتش فرهنگی کشورهای توسعه یافته عمل خواهند کرد. در همین زمینه، سویه ای از واقعیت آن است که محصولات فرهنگی کشورهای توسعه نیافته و حتی در حال توسعه، جایگاهی نه چندان قابل توجه در بازارهای جهانی دارند.
  2. 3. به عنوان شاهد مثالی از وضعیت فوق، می توان به مقایسه جایگاه صنعت سینمای غرب (به صورت مشخص: امریکا) با دیگر کشورها در اقتصاد و صنعت سینمای جهان اشاره داشت که توان و فضای رقابتی ناچیزی را در اختیار – حتی- کشورهای صاحب سینما می گذارد (و البته اندک موفقیت های کشورهایی هم چون هند، چین و ایران در عرصه های جهانی سینما، دقیقاً مواردی است که مبتنی بر فرهنگ ملی و هویت بومی این کشورها حاصل شده است). وضعیت فوق، کمابیش در عرصه هایی چون صنایع فرهنگی انتشاراتی، دیداری- شنیداری و به ویژه صنایع فرهنگی الکترونیکی جدید در قالب هایی چون شبکه های اجتماعی مجازی و موبایلی رخ داده که تأثیرات فرهنگ آفرین و الگوسازانه – بعضاً مخرب- آن ها را در سال های اخیر در اغلب جوامع در حال توسعه شاهد بوده ایم. آشکار است که با تداوم وضع موجود، آینده این شرایط نیز با افزایش توان تأثیرگذاری آن ها همراه خواهد بود.

تمامی این نکات، گویای این واقعیت است که بدون درک عمیق ماهیت و کارکردهای صنایع فرهنگی در جامعه، نه تنها نمی توان از فرصت ویژه ی صدور پیام های ارزشمند در عرصه جهانی و به پیروزی در این رقابت گسترده سخن گفت، بلکه آینده این رقابت و نقش آفرینی نیز چندان امیدبخش نخواهد بود و تهدیدهایی را هم در پی خواهد داشت.

لازمه حضور پویا و فعالانه در این عرصه و کسب موفقیت های تعیین کننده و جریان ساز در این عرصه، اتکا به پیشینه ارزشمند و میراث هویتی عظیم پهنه فرهنگی ایران و درک ماهیت تحولات فناورانه در زمینه تولید و انتشار صنایع فرهنگی در گستره جهانی است.

در این زمینه، با رویکردی آینده پژوهانه، باز هم سخن خواهیم گفت.

 پانویس ها:

  1. 1. کتاب/ مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی/ دنی کوش/ انتشارات سروش
  2. 2. کتاب/ صنایع فرهنگی، مانعی بر سر راه آینده فرهنگ/ ترجمه مهرداد وحدتی/ نشر نگاه معاصر
  3. 3. کتاب/ صنایع فرهنگی، صنایع آینده/ نشر آینده پژوه

منبع:موسسه افق آینده پژوهی راهبردی 

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد