صنایع خلاق در آمریکا چگونه تقسیم شده‌اند +نمودار

به گزارش فناوری فرهنگی، شغل‌ها و صنایع خلاق به اقتصاد شهرهای پیشرفته کمک می‌کند ولی موجب اختلافات اقتصادی جدی بین آنها می‌شود.

«ریچارد فلوریدا» محقق و استاد دانشگاه آمریکایی در مطلبی می‌نویسد: در حال حاضر، می‌دانیم که خوشه بندی شرکت‌ها و استعدادها در مناطق شهری موجب نوآوری و رشد اقتصادی می‌شود ولی این مساله همچنین موجب اختلاف و تمایز بین برندگان و بازندگان در سراسر شهرها و حومه‌ها می‌شود.

این نتیجه مطالعات جدیدی است که توسط همکارانم در موسسه «مارتین پروسپریتی» یعنی روجر مارتین، ملیسا پوگ و چارلوتا ملاندر انجام دادیم و به عنوان بخشی از شماره ویژه نشریه به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد انتشار کتاب مایکل پورتر تحت عنوان «مزیت رقابتی کشورها»، منتشر شده است. پورتر به خاطر تحقیقاتی که در زمینه نقش خوشه‌های شرکت‌ها در توسعه اقتصادی انجام داده، مشهور شده است.

مطالعه ما همراه با کار مطالعاتی است که پورتر در خصوص خوشه‌های صنعتی و استعدادها و مشاغل انجام داده است. در حالی که کار پورتر بین صنایع محلی و صنایع مبتنی بر تجارت که کالاهای خود را به خارج صادر می‌کنند، تمایز قائل می‌شود، مطالعه من بین مشاغل خلاق و مبتنی بر دانش، فناوری، طراحی و تبلیغات و سرگرمی و مشاغل عادی در صنعت و خدمات تفاوت قائل می‌شود.

نمودار زیر نشان می‌دهد ما چگونه این دو رویکرد را با یکدیگر تلفیق کرده‌ایم تا چهار دسته بندی مختلف و متمایز صنعتی شغلی را ایجاد کنیم:

مشاغل خلاق در صنایع تجاری، مشاغل خلاق در صنایع بومی، مشاغل عادی در صنایع تجاری و مشاغل عادی در صنایع بومی. تجزیه و تحلیل ما به بررسی این 4 نوع از صنایع در نوآوری، رشد اقتصادی، و نابرابری در 360 منطقه که سه چهارم جمعیت آمریکا را در برگرفته، می‌پردازد.

نقشه مشاغل و صنعت

برای آغاز مطالعه ما رابطه روشنی بین صنایع تجاری و مشاغل خلاق پیدا می‌کند. بر اساس تحلیل ما، 46 درصد کارگران در صنایع تجاری در مشاغل خلاق هستند، در مقایسه با 35 درصدی که در صنایع بومی هستند. این تعجب‌آور نیست، چرا که صنایع تجاری در نوآوری و خلاقیت رقابت می‌کنند. دو نقشه و جدول زیر جغرافیای رقابت شغلی را در سراسر مناطق آمریکا نشان می‌دهد.

نخستین نقشه در بالا، نشانگر جغرافیای اشتغال خلاق است. این بخش به طور زیادی در سراسر کشور ناهمگون است، ولی بیشتر در شرق و سواحل غربی متمرکز شده است. همان طور که جدول زیر نشان می‌دهد، مرکز پیشتاز برای اشتغال خلاق در سن خوزه است جایی که مشاغل خلاق در تجارت یک سوم کل مشاغل را تشکیل داده و پس از آن سانفرانسیسکو است. سپس بوستون قرار دارد و پس از آن رالی در کارولینای شمالی، سیاتل، واشنگتن و آستین که مشاغل خلاق تجاری حدود یک پنجم اشتغال را تشکیل می‌دهد.

نقشه زیر نشانگر میانگین دستمزد کارگران صنایع خلاق تجاری در سراسر مناطق است. بار دیگر شاهد هستیم که یک الگوی روشن با بالاترین دستمزدها در سراسر سواحل غربی و بوستون، نیویورک، واشنگتن و همچنین سواحل شرقی وجود دارد و همین طور دانش پیشتاز و مراکز فناوری در سایر مناطق کشور.

اشتغال در خلاق تجاری نقش مهمی در رشد اقتصادی و نوآوری دارد. این مساله به طور مثبت با سطوح بالاتر نوآوری ارتباط دارد با همبستگی 0.61 و با سطوح بالاتر تولید اقتصادی سرانه با همبستگی 0.53 و دستمزد بالاتر همبستگی 0.6.

مشاغل خلاق ارتباط بیشتری با نوآوری و رشد اقتصادی دارد با همبستگی 0.52 به تولید اقتصادی؛ 0.52 با ثبت اختراعات و 0.66 با دستمزدها. این رابطه بیشتر از صنایع تجاری است با همبستگی 0.38 به تولید اقتصادی، 0.35 با ثبت اختراعات، 0.25 با دستمزدها. علاوه بر این، مشاغل خلاق بومی بیشتر با دستمزدها در ارتباط هستند. 0.34 و تولید اقتصادی 0.17 ولی نه با نوآوری. از سوی دیگر، هر دو مشاغل عادی تجاری و مشاغل عادی بومی رابطه منفی با دستمزد و نوآوری دارند در حالی که تنها مشاغل عادی بومی ارتباط منفی با تولید اقتصادی سرانه دارند.

چه کسی بالاتر می‌ایستد

مطالعه ما همچنین نشان می‌دهد برندگان و بازندگان این دسته بندی بین صنایع دانش محور و اقتصاد مبتنی بر تجارت کدام هستند. همان طور که نمودار نشان می‌دهد، صنایع خلاق تجاری بالاترین دستمزد را در بین 4 دسته دارند، علی رغم اینکه کمترین سهم نیروی کار را دارد. میانگین دستمزد 79 هزار دلار است که 31 درصد بیشتر از دستمزد نیروی کار در صنایع خلاق بومی است، 117 درصد بیشتر از نیروی کار در صنایع تجاری عادی، 182 درصد بیشتر از نیروی کار در صنایع عادی بومی. این روندها بیشتر در طول زمان خود را نمایان می‌کند.

همان طور که نمودار پایین نشان می‌دهد، سهم نیروی کار در صنایع تجاری از 13.3 درصد از سال 2000 به بیش از 13.9 درصد در سال 2012 افزایش یافته است، سهم نیروی کار عادی بومی از 43.5 درصد به بیش از 44.8 درصد افزایش یافته است. علاوه بر این، دستمزد نیروی کار در صنایع خلاق تجاری از 74 درصد به بیش از 78.5 درصد رشد داشته که بالاتر از میانگین ملی دستمزد است در حالی که دستمزد نیروی کار صنایع عادی بومی از 31.7 درصد به کمتر از 36.8 درصد کاهش یافته است.

تحقیق ما به این مساله پی برد که ارتباط بسیار نزدیکی بین اشتغال خلاق تجاری و نابرابری وجود دارد. سهم مشاغل خلاق تجاری ارتباط مثبتی با نابرابری درآمدی دارد 0.31. به عبارت دیگر هر چه سهم اشتغال خلاق تجاری در منطقه‌ای بیشتر باشد، نابرابری بیشتر می‌شود. سهم مشاغل عادی تجاری که بیشتر در صنعت هستند به طور منفی با نابرابری ارتباط دارد منفی 0.20.

این اختلاف با هزینه‌های مسکن تشدید می‌شود که در مناطق دانش محور بسیار بالاتر است. برای رسیدن به این، ما ارتباط بین سهم نیروی کار بخش خلاق تجاری و دستمزدها را مورد بررسی قرار دادیم. هر 4 دسته نیروی کار دستمزدهایی بالاتر از مناطق مبتنی بر خلاق تجاری داشته‌اند. ولی وقتی هزینه‌های مسکن را در نظر می‌گیریم، اختلاف بین برندگان و بازندگان در مناطق پیشرفته‌تر دانش محور مشخص می‌شود.

از یک سو، دو گروه نیروی کار خلاق پس از پرداخت هزینه مسکن وضعیت بهتری داشته‌اند و ارتباط مثبتی با بخش خلاق تجاری 0.33 و نیروی کار خلاق بومی 0.36 داشته است. برای هر دو دسته دستمزدها به اندازه کافی به طور میانگین افزایش یافته است تا افزایش هزینه مسکن را در این مناطق گران پوشش دهد. از سوی دیگر، دو گروه نیروی کار عادی پیشرفتی در این زمینه نداشته‌اند. تحلیل ما نشان می‌دهد از نظر آماری ارتباط معناداری برای نیروی کار عادی در خوشه‌های تجاری و نیروی کار عادی در صنایع بومی وجود ندارد و ارتباط منفی 0.43 مشاهده شده است.

عواقب ناشی از این یافته‌ها چشمگیر هستند. دستمزدهای بالاتر در مناطقی با اشتغال بیشتر خلاق تجاری انگیزه بیشتری را برای افراد ماهر ایجاد کرده تا به این مناطق بروند. با افزایش هزینه مسکن، نیروی کار عادی، کمتر به مناطق گرانقیمت می‌روند. این موجب ایجاد یک چرخه معیوب می‌شود و نیروی کار عادی با دستمزد پایین‌تر به سوی فقر می‌رود.

این طبیعت نابرابر اقتصاد جدید یک چالش قابل توجه را برای سیاستگذاران ملی و بومی به وجود آورده است. در حالی که دولت می‌تواند نقش خود را با ارتقای آموزش و انجام تلاش‌هایی برای آمادگی بهتر کارگران برای مشاغل خلاق ایفا کند، ولی این به تنهایی برای توسعه مشاغل خلاق کافی نیست. امروز حدود نیمی از نیروی کار آمریکا در مشاغل عادی با دستمزد پایین اشتغال دارند. نسبت مشاغل خلاق با روندی آهسته رو به افزایش است، روند بسیار کند است: 1.4 درصد در سال طی نیم قرن گذشته. با این نرخ، 25 سال دیگر طول خواهد کشید تا به اندازه مشاغل عادی، مشاغل خلاق ایجاد شود.

تنها راه برای برون رفت از این معضل این است که شغل‌های عادی را به شغل‌های خلاق تبدیل کنیم. بار اصلی تغییرات بر دوش کسب و کار و صنعت است که سهم زیادی در افزایش بهره‌وری، برابری، و خدمات مشتری با ارتقای محتوای خلاق دارند. با حرکت رو به جلو، رقابت پذیری شهرها افزایش خواهد یافت و توانایی بیشتری برای استخدام نیروی کار بیشتر در صنایع خلاق و تجاری خواهند داشت تا اقتصادها و نیروی کار را از کار عادی به خلاق سوق دهند.

منبع: اقتصادخلاق

کانال-1-300x74

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد